پیشنهاد‌های محمّدجواد احمدیان (٢٢٤)

بازدید
٥٠٥
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. عظیم ( مانند: کوه عظیم ) ۲. غول آسا ( مانند: پروژه غول آسا ) ۳. بسیار بزرگ ( معادل تحت اللفظی ) ۴. هنگفت ( اغلب برای مقادیر و اعداد به ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی عبارت "proletariat" در فارسی "پرولتاریا" است که گاهی به صورت "طبقه کارگر" یا "زحمتکشان" نیز ترجمه می شود. این واژه در ادبیات مارکسیستی به ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اصلی ( مثال: نسخهٔ اصلی ) اولیه ( مثال: طرح اولیه ) نخستین / اول ( مثال: اثر نخستین ) ذاتی / طبیعی ( مثال: حالت ذاتی ) تازه و ابتکاری ( مثال: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیش فروش، سلف فروشی/ سلف خری این واژه به فرآیند فروش محصول یا خدمتی اشاره دارد که هنوز به طور کامل تولید یا آماده عرضه نشده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. دستاوردها ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) ۲. موفقیت ها ۳. پیشرفت ها ۴. کارنامه ( کاری/ علمی ) ۵. افتخارات ( در برخی زمینه ها ) در متون رسمی و ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. روی آوردن به . . . ( مناسب برای تغییر جهت فکری، توجه یا تمرکز ) مثال: Turning to the next topic → روی آوردن به موضوع بعدی ۲. مراجعه کردن به . ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. امکان ← پرکاربردترین و رساترین معادل در اکثر زمینه ها ( مثال: امکان موفقیت وجود دارد. ) ۲. احتمال ← زمانی که بار معنایی احتمال وقوع مد نظر باشد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. امکان عینی ( پرکاربردترین معادل در متون فلسفی و جامعه شناختی ) ۲. امکان ابژکتیو ( معادل قرضی که گاه در متون تخصصی استفاده می شود ) ۳. قابلیت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. همنشانی ( پرکاربردترین و دقیق ترین معادل در ادبیات، هنر و زبان شناسی ) ۲. هم گذاری ( در معماری، هنرهای تجسمی و مطالعات رسانه ای ) ۳. هم آیند ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عدم تمرکز، تمرکززدایی یا مرکزگریزی این مفهوم در مقابل تمرکزگرایی ( Centralism ) قرار می گیرد. حوزه های کاربرد: سیاست و حکومت: خودگردانی مناطق، فد ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. مرکزگرایی ( پرکاربردترین و دقیق ترین معادل در زبان فارسی ) ۲. تمرکزگرایی ( معادل رایج در متون اداری و مدیریتی ) ۳. سیستم متمرکز ( گاهی به ج ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. غایت شناختی ( رایج ترین و دقیق ترین معادل در متون فلسفی ) ۲. غایت گرایانه ( برای توصیف رویکردها یا نظام هایی که بر پایه ی غایت و هدف عمل می کن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. فوری ( رایج ترین معادل ) مثال: نیاز به اقدام فوری داریم. ۲. بی درنگ مثال: پاسخ بیدرنگ لازم است. ۳. سریع مثال: انتظار پاسخ سریع داریم. ۴. آن ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نزدیک دم دست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زیست شناسی و فیزیولوژی: • اثرگر ( پرکاربردترین و دقیق ترین معادل ) • عضو اثرکننده • اندام پاسخ دهنده در رباتیک و مهندسی کنترل: • عمل گر ( رایج ت ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. خانوار ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) ۲. کدبانو ( در متن های قدیمی تر یا با تأکید بر مدیریت خانه ) ۳. خانه دار ( معمولاً به صورت جمع: خانه دارا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در حوزه نظامی، مهندسی و فناوری: برد بلند پِردِست ( کم کاربردتر ) دوربُرد مَردِست ( کم کاربردتر ) در حوزه علمی و پژوهشی ( مثلاً پیش بینی ها ) : ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. پیش دستی کردن ( به معنای انجام کاری قبل از دیگری برای جلوگیری از اقدام او ) ۲. جلوگیری کردن ( مانع شدن از وقوع چیزی ) ۳. از پیش مانع شدن ( اقدام ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. فرصت طلبی ( رایج ترین معادل ) ۲. موقعیت گرایی ۳. سودجویی موقعیتی ۴. فرصت جویی در متون سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی معمولاً �فرصت طلبی� به کار می رو ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. قهرمان - رایج ترین و کلی ترین معادل ( مثال: قهرمان مسابقات شنا ) ۲. مدافع / حامی - برای مفهوم دفاع یا پشتیبانی از یک عقیده یا فرد ( مثال: او م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. تصمیم گرفت که . . . ( رایج ترین و کلی ترین معادل ) مثال: He decided to leave → او تصمیم گرفت که برود. ۲. مصمم شد که . . . ( برای تأکید بر عزم ر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"بورژوازی" یا "طبقه متوسط سرمایه دار" این واژه در ادبیات اجتماعی و اقتصادی به کار می رود و معمولاً به صورت "بورژوازی" ( که خودش به عنوان وام واژه در ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. غیرنظامی ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) مثال: غیرنظامیان نباید در درگیری های نظامی هدف قرار گیرند. ۲. شهروند عادی ( در بافت های اجتماعی ) مثا ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. نهاد ( رایج ترین معادل برای سازمان های رسمی و ساختارهای اجتماعی ) ۲. مؤسسه ( برای سازمان های آموزشی، پژوهشی یا خدماتی ) ۳. سازمان ( برای نه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مجهز به ( رایج ترین معادل ) مثال: این ماشین مجهز به سیستم ترمز ضدقفل است. دارای ( در برخی موارد ) مثال: این مدل دارای دوربین پیشرفته است. مسلح ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. متلک پرانی ( رایج ترین معادل ) مثال: �متلک پرانی به زنان در خیابان یک آزار جنسی کلامی است. � ۲. هو کشی ( معادل تحت اللفظی و خودمانی ) ۳. آزار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

لکه دار کردن / آلوده کردن ( به معنای مجازی ) مثال: smear someone's reputation → لکه دار کردن آبروی کسی ۲. مالیدن / پخش کردن ( در زمینه فیزیکی ) ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. زحمت دادن / به زحمت انداختن مثال: I don’t want to bother you. → نمی خواهم زحمت بدهم. / نمی خواهم شما را به زحمت بیندازم. ۲. مزاحم شدن / ایجاد م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. کمی بعد ۲. پس از مدتی ۳. پس از چندی ۴. پس از زمانی ۵. در گفتار عامیانه گاه یه مدتی بعد یا بعد از یه مدت هم به کار می رود. مثال: After a while, ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. شیطانی ( پرکاربردترین معادل، برای اشاره به چیزهای شریر، اهریمنی یا خبیث ) ۲. اهریمنی ( به ویژه در متون ادبی یا مذهبی ) ۳. دیو صفت ( در توصی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه عمومی/روزمره: خالی کرده - ( مانند: �من خاطره آن روز را خالی کرده ام. � ) پاک کرده - ( برای حافظه یا یادآوری چیزی ) فراموش کرده - ( رایج ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. پتو ( رایج ترین معادل ) مثال: روی تخت یک پتوی گرم پهن کرد. ۲. لحاف ( معمولاً برای پتوی ضخیم تر یا سنتی ) مثال: در زمستان از لحاف پشمی استفاده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با بی رحمی ( به معنای انجام کاری بدون احساس ترحم یا دلسوزی ) بی رحمانه ( رایج ترین و مستقیم ترین معادل ) بدون شفقت ( برای تأکید بر نبودِ دلسوز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نادرست ترین معادل ( به دلایل فرهنگی و بار معنایی ) : خیانتکار: این واژه بار معنایی بسیار سنگین تری دارد و معمولاً برای اعمال بسیار جدی تر به کار می ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. زندانی شده ۲. دربند ۳. اسیر ۴. محبوس

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیانت کار یا خیانت کننده ( به ویژه در اشاره به مسیحیانی که در دوران آزار و شکنجه امپراتوری روم، کتاب های مقدس را به مقامات تحویل می دادند ) واگذار ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی عبارت "treason" عبارت است از: خیانت به کشور یا خیانت به میهن در متون حقوقی و رسمی نیز ممکن است از اصطلاح جنایت علیه امنیت کشور استفاده ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خائن - رایج ترین و دقیق ترین معادل عامل بیگانه - بیشتر در زمینه جاسوسی یا همکاری با دشمن فروخته - در مفهوم کسی که در برابر پول یا منفعت به وطن یا آرم ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

مخالفان رقبا ( به ویژه در زمینه ورزشی یا رقابتی ) حریفان ( معمولاً در رقابت های ورزشی یا سیاسی ) دشمنان ( در زمینه های خصمانه تر یا نظامی ) ان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه رقابت، ورزش یا بازی: حریف رقبا در زمینه سیاسی، بحث یا اختلاف نظر: مخالف دشمن ( در موارد شدیدتر ) مثال ها: He defeated his opponent in t ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پیشنهاددهندگان طرفداران موافقان حامیان مدافعان هواداران انتخاب بهترین معادل به زمینه ی متن بستگی دارد. به طور مثال: در مباحث علمی یا سیاسی: حامیان ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شکست ( پرکاربردترین معادل ) مثال: شکست دادن دشمن مغلوب کردن مثال: مغلوب کردن حریف تسلیم شدن ( با توجه به مفهوم جمله ) مثال: آنها مجبور به تسلیم ش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در حال کاهش ( رایج ترین معادل برای روند نزولی یا کاهشی ) مثال: declining sales = فروش در حال کاهش رو به افول ( برای قدرت، نفوذ یا رونق ) مثال: dec ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در این وضعیت، . . . در این شرایط، . . . در این حالت، . . . در چنین موقعیتی، . . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مربوط به مناسب برای مرتبط با وابسته به ( در برخی زمینه ها )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

utmost significance معادل های فارسی عبارت "utmost significance" عبارتند از: ۱. اهمیت فوق العاده ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) ۲. اهمیت بسیار ز ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. بسیار مهم ۲. اهمیت فوق العاده ۳. اهمیت حیاتی ۴. نهایت اهمیت ۵. اهمیت فراوان همچنین در برخی متون رسمی یا ادبی از عباراتی مانند �کمال اهمیت� یا �اه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حداکثر نهایت بیشترین غایت / غایتِ منتهای حد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روشنفکران نخبگان فکری طبقه فرهیخته

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مقام سیاسی اختیار سیاسی مرجعیت سیاسی اقتدار سیاسی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پرولتاریایی شدن، پرولتری سازی، پرولتاریه سازی، کارگرزاده شدن این واژه به فرایندی اشاره دارد که در آن افراد یا گروه های اجتماعی از طبقات دیگر به طبقه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موروثی وابسته به میراث وابسته به پدرسالاری / پدرانه ( در متون جامعه شناسی سیاسی و تاریخی گاهی برای نظام های حکومتی به کار می رود ) توضیح کوتاه: ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اشاره می کند متذکر می شود تذکر می دهد گوشزد می کند یادآور می شود نکته را مطرح می کند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز آماده است! کار تمام است! همه چیز مهیاست! آماده اید! ( در خطاب به فرد ) همه چیز رو به راه است! ( محاوره ای )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی اصطلاح Geographical Determinism عبارت است از: ✅ جبر جغرافیایی معادل های نزدیک که گاهی در متون تخصصی دیده می شوند: تعیین گرایی جغرافیای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

معادل فارسی �Gemeinschaft� در علوم اجتماعی و جامعه شناسی معمولاً �اجتماع� یا �جماعت� ترجمه می شود. این مفهوم در نظریه جامعه شناسی فردیناند تونیس ( ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جامعه ( در مفهوم کلی ) جامعه گرایی ( در نظریه های اجتماعی ) اجتماع مدنی جامعه مبتنی بر قرارداد ( در تفکر ماکس وبر و تنیس )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تولیدگرایی ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) تولیدمحوری تولیدباوری ( کم تر رایج )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

۱. روحیه ( پرکاربردترین معادل ) مثال: روحیهٔ تیم پس از پیروزی بسیار بالا بود. ۲. عزم ( بیشتر در معنای اراده و تصمیم راسخ ) مثال: عزم سربازان برای ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

نوشته ها آثار مکتوب مطالب نوشته شده نوشتارها

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی رقیب بی همتا بی نظیر بی بدیل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

محکم ترین استوارترین قاطع ترین سفت ترین ثابت قدم ترین

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

مشارکت قابل توجه سهم قابل توجه نقش چشمگیر کمک مؤثر / کمک چشمگیر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به طور متناظر به همان نسبت به همان ترتیب متناسب با آن در نتیجه / به تبع آن ( در برخی متون استدلالی یا علت و معلولی )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا الان تا این لحظه اکنون دیگر ( بیشتر در متون محاوره ای یا تأکیدی ) مثال: He should have arrived by now. → او تا الان باید رسیده باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

استقراض

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیستم ارباب رعیتی، نظام اربابی، ( نظام ) زمین داری، زمین سالاری / زمین داری بزرگ ( سیستم مالکیت بزرگ اراضی ) ، ارباب منشی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املاک دارای زمین املاک زراعی / زمین دار ( در زمینه های کشاورزی ) املاک با مالکیت زمین املاک ملکی ( دارای زمین اختصاصی ) توضیح: عبارت landed pr ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Civil Code قانون مدنی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سیاست داخلی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا حدی تا اندازه ای در حدی به میزان مشخصی / به مقداری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اجانب ( اجنبی ها )

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فرقه ( ها ) / فِرَق، گروه ها، دسته ها، محافل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برای برخی، … به نظر بعضی ها، … از دید برخی، … برای عده ای، … به عقیدهٔ برخی، …

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

�حتی تا …� / �تا دیر زمانی همچون …�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

�تمایل داشت که …�، �گرایش داشت که …�، �اغلب … بود�

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

قانون گریزی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالکیت خصوصی، تملک خصوصی مثال: Private ownership of land is protected by law. �مالکیت خصوصی زمین توسط قانون حمایت می شود. �

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تملک

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گذشته از، فارغ از، صرف نظر از، جدا از این عبارت معمولاً برای افزودن نکته ای جدید یا تأکید بر تفاوت یا استقلال یک موضوع از موضوع دیگر به کار می رود. ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مالیات های غیرمستقیم

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نیروی نظامی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

املاک خالصه، خالصه جات

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

داراییِ زمین، قطعات زمین تحت مالکیت/تصرف فرد یا نهاد مثال: His landholdings include three farms and two urban plots. �دارایی های زمینی او شامل سه م ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

برنامه های تشویقی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گردشگری کسب و کار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زمان واکنش اضطراری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب و هواشناسی اگر میل به استفاده از واژه فارسی می باشید ( اقلیم، عربی است )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

طبقه بندی اقلیمی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقلیم شهری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کتونه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جبهه هوا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازچرخانی آب Water Reclamation

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امنیت آب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بحران آب

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع نقطه ای آلودگی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آبخوان کم تراوا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زنجیره تولید

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرسایش آبیِ خاک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آذرآوار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ گچ، ژیپس

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شِیل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رگه معدنی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پایدار

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پوش سنگ

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوری خاک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشت سَر با piedmont اشتباه نشود

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دشت کارستی، پولیه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دره رودخانه ای

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رسوب گذاری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرسایش آبی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روستاشهر

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهاجرت معکوس

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتقال مکانی - شغلی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهاجرت فصلی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهاجرت بازگشتی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انسان های اولیه/ نخستین

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نرخ زاد و ولد خام

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تأخر فرهنگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Cultural Hearth هسته فرهنگی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرغداری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشت مرغ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گوشت بز

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

الگوی کشت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیاده مَداری

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زاده یا منسوب به دهاقان ( شهر و شهرستانی در جنوب استان اصفهان )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یک اصطلاح علمی و کشاورزی رایج است که به بذر گیاهانی اطلاق می شود که دارای میزان قابل توجهی از روغن خوراکی یا صنعتی هستند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برنامه ریزی حمایتی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدونِ . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

مباشر ( مباشرِ خان )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهم بر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهم بری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سهم بری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امضای طیفی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"مشاغل ( کسب وکارهای ) خانگی" به انگلیسی می شود: Home - based businesses یا Home - based occupations اگر منظور بیشتر بر فعالیت اقتصادی و کسب درآمد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"مشاغل ( کسب وکارهای ) خانگی" به انگلیسی می شود: Home - based businesses یا Home - based occupations اگر منظور بیشتر بر فعالیت اقتصادی و کسب درآمد ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برداشتن کامل یا بخشی از پروستات

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقت ویژگی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دقت موقعیتی/ مکانی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Demand and Supply عرضه و تقاضا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

نه چندان دلپذیر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح کلی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش زبان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عضو شورا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اعضای شورا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صراف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پر اِطناب

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

همگرایی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طریقه فرمان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

محاکمات عمومی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[حقوق] داوری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مزرعه نمایشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیشه وران

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نُجَبا، اعیان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دُگم اندیشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی توجه به . . .

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کنترل جمعیت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مصادره ای

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درون شهری The "New Towns Intown" idea ( NIlT ) شهرهای جدید درون شهری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

maternal grandmother مادربزرگ مادری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پیامد political import پیامدهای سیاسی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکاف طبقاتی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اختلافات جناحی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

مشروط بر اینکه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

revolutionary fervour فضای انقلابی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موسیقی متن اصلی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اجماع عمومی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دولت ملّی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تردید وجود دارد ( که )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشنفکران

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشاورزی تجاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خانه های دوم اشاره به مساکنی داره که شهری ها در روستا میخرند برای تعطیلات و اوقات فراغت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جذب و هضم فرهنگ دیگری ( غالب، غیر ) شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخاطره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مخاطرات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخاطرات طبیعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرونشست زمین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردشگری اقلیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرهنگ فاخر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فسق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

این عزیزانی که گفتن ترالی. ترالی یا ترولی که خودش میشه یعنی trolley

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یادگیری گروهی، یادگیری جمعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چرخه ای، چرخشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تجمع آب، آبگرفتگی ( معابر و محل ) ، آبزای شدن، حوضچه شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلق مکان، آفرینش مکان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیل بند یا سیل گیر خاکی، دِپویی که دور تا دور شهرهای غالبا کوهستانی میکشند تا مانع ورود رواناب سرازیرشده از کوه به داخل شهر بشود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

اندازه جامعه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تأکید بر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برق رسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غارنشینان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طبیعی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاه سنتی، سرپوش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پناهگاه صخره ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شهر خلاق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در عینِ . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوشگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

داده کاوی، دیتا ماینینگ است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برانگیزاندن، برانگیختگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

با نامِ، با عنوانِ، با برچسبِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نتیجتاً برای جمع بندی به عنوان جمع بندی مجموعاً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روستاییت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کوشایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرهزینه، با قیمت بالا، گران، مستلزم سرمایه زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گسلیده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمایت/ حفاظت قانونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در گذرِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مایه تیله ( خودمانی ) ( برای راه اندازی کسب و کار یا خرید ملک، ماشین و . . . ) فاند ( پاداش ریالی یا دلاری به پژوهشگران ) تنخواه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت های مسکونی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراشتگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارات سیگنال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در ادامه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خدمات اکوسیستمی، خدمات بوم سازگان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزایش یافتن، عدیده شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

یادگیری از طریق عمل ( نظریه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

یخچالی ( اشاره به آثار یا زمان دوره یخبندان یا یخچالهای اخیر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دست کشیدن از، امتناع یا خودداری کردن از چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرفتار و مجذوب چیزی شدن، مستغرق ( در فکر، مطالعه و . . . ) بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

رها دادن از، عفو کردن، بخشیدن، تبرئه کردن از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دست کشیدن از، تسلیم کردنِ، رها کردنِ، ترک کردنِ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعرفه گمرکی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

عینیات مسائل عینی اهداف عینی مقاصد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

نارسایی ها، نابسندگی ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تعلیف، تعلیفی، تعلیف دام