پیشنهادهای محمّدجواد احمدیان (١٧٠)
معادل فارسی اصطلاح Geographical Determinism عبارت است از: ✅ جبر جغرافیایی معادل های نزدیک که گاهی در متون تخصصی دیده می شوند: تعیین گرایی جغرافیای ...
معادل فارسی �Gemeinschaft� در علوم اجتماعی و جامعه شناسی معمولاً �اجتماع� یا �جماعت� ترجمه می شود. این مفهوم در نظریه جامعه شناسی فردیناند تونیس ( ...
جامعه ( در مفهوم کلی ) جامعه گرایی ( در نظریه های اجتماعی ) اجتماع مدنی جامعه مبتنی بر قرارداد ( در تفکر ماکس وبر و تنیس )
تولیدگرایی ( رایج ترین و دقیق ترین معادل ) تولیدمحوری تولیدباوری ( کم تر رایج )
۱. روحیه ( پرکاربردترین معادل ) مثال: روحیهٔ تیم پس از پیروزی بسیار بالا بود. ۲. عزم ( بیشتر در معنای اراده و تصمیم راسخ ) مثال: عزم سربازان برای ...
نوشته ها آثار مکتوب مطالب نوشته شده نوشتارها
بی رقیب بی همتا بی نظیر بی بدیل
محکم ترین استوارترین قاطع ترین سفت ترین ثابت قدم ترین
مشارکت قابل توجه سهم قابل توجه نقش چشمگیر کمک مؤثر / کمک چشمگیر
به طور متناظر به همان نسبت به همان ترتیب متناسب با آن در نتیجه / به تبع آن ( در برخی متون استدلالی یا علت و معلولی )
تا الان تا این لحظه اکنون دیگر ( بیشتر در متون محاوره ای یا تأکیدی ) مثال: He should have arrived by now. → او تا الان باید رسیده باشد.
استقراض
سیستم ارباب رعیتی، نظام اربابی، ( نظام ) زمین داری، زمین سالاری / زمین داری بزرگ ( سیستم مالکیت بزرگ اراضی ) ، ارباب منشی
املاک دارای زمین املاک زراعی / زمین دار ( در زمینه های کشاورزی ) املاک با مالکیت زمین املاک ملکی ( دارای زمین اختصاصی ) توضیح: عبارت landed pr ...
Civil Code قانون مدنی
سیاست داخلی
تا حدی تا اندازه ای در حدی به میزان مشخصی / به مقداری
اجانب ( اجنبی ها )
فرقه ( ها ) / فِرَق، گروه ها، دسته ها، محافل
برای برخی، … به نظر بعضی ها، … از دید برخی، … برای عده ای، … به عقیدهٔ برخی، …
�حتی تا …� / �تا دیر زمانی همچون …�
�تمایل داشت که …�، �گرایش داشت که …�، �اغلب … بود�
قانون گریزی
مالکیت خصوصی، تملک خصوصی مثال: Private ownership of land is protected by law. �مالکیت خصوصی زمین توسط قانون حمایت می شود. �
تملک
گذشته از، فارغ از، صرف نظر از، جدا از این عبارت معمولاً برای افزودن نکته ای جدید یا تأکید بر تفاوت یا استقلال یک موضوع از موضوع دیگر به کار می رود. ...
مالیات های غیرمستقیم
نیروی نظامی
املاک خالصه، خالصه جات
داراییِ زمین، قطعات زمین تحت مالکیت/تصرف فرد یا نهاد مثال: His landholdings include three farms and two urban plots. �دارایی های زمینی او شامل سه م ...
برنامه های تشویقی
گردشگری کسب و کار
زمان واکنش اضطراری
آب و هواشناسی اگر میل به استفاده از واژه فارسی می باشید ( اقلیم، عربی است )
طبقه بندی اقلیمی
اقلیم شهری
کتونه
جبهه هوا
بازچرخانی آب Water Reclamation
امنیت آب
بحران آب
منبع نقطه ای آلودگی
آبخوان کم تراوا
زنجیره تولید
فرسایش آبیِ خاک
آذرآوار
سنگ گچ، ژیپس
شِیل
رگه معدنی
پایدار
پوش سنگ
شوری خاک
دشت سَر با piedmont اشتباه نشود
دشت کارستی، پولیه
دره رودخانه ای
رسوب گذاری
فرسایش آبی
روستاشهر
مهاجرت معکوس
انتقال مکانی - شغلی
مهاجرت فصلی
مهاجرت بازگشتی
انسان های اولیه/ نخستین
نرخ زاد و ولد خام
تأخر فرهنگی
Cultural Hearth هسته فرهنگی
مرغداری
گوشت مرغ
گوشت بز
الگوی کشت
پیاده مَداری
زاده یا منسوب به دهاقان ( شهر و شهرستانی در جنوب استان اصفهان )
یک اصطلاح علمی و کشاورزی رایج است که به بذر گیاهانی اطلاق می شود که دارای میزان قابل توجهی از روغن خوراکی یا صنعتی هستند.
برنامه ریزی حمایتی
بدونِ . . .
مباشر ( مباشرِ خان )
سهم بر
سهم بری
سهم بری
امضای طیفی
"مشاغل ( کسب وکارهای ) خانگی" به انگلیسی می شود: Home - based businesses یا Home - based occupations اگر منظور بیشتر بر فعالیت اقتصادی و کسب درآمد ...
"مشاغل ( کسب وکارهای ) خانگی" به انگلیسی می شود: Home - based businesses یا Home - based occupations اگر منظور بیشتر بر فعالیت اقتصادی و کسب درآمد ...
برداشتن کامل یا بخشی از پروستات
دقت ویژگی
دقت موقعیتی/ مکانی
Demand and Supply عرضه و تقاضا
نه چندان دلپذیر
اصطلاح کلی
آموزش زبان
عضو شورا
اعضای شورا
صراف
پر اِطناب
همگرایی
طریقه فرمان
محاکمات عمومی
[حقوق] داوری
مزرعه نمایشی
پیشه وران
نُجَبا، اعیان
دُگم اندیشی
بی توجه به . . .
کنترل جمعیت
مصادره ای
درون شهری The "New Towns Intown" idea ( NIlT ) شهرهای جدید درون شهری
maternal grandmother مادربزرگ مادری
پیامد political import پیامدهای سیاسی
شکاف طبقاتی
اختلافات جناحی
مشروط بر اینکه
revolutionary fervour فضای انقلابی
موسیقی متن اصلی
اجماع عمومی
دولت ملّی
تردید وجود دارد ( که )
روشنفکران
کشاورزی تجاری
خانه های دوم اشاره به مساکنی داره که شهری ها در روستا میخرند برای تعطیلات و اوقات فراغت
جذب و هضم فرهنگ دیگری ( غالب، غیر ) شدن
مخاطره
مخاطرات
مخاطرات طبیعی
فرونشست زمین
گردشگری اقلیت
فرهنگ فاخر
فسق
این عزیزانی که گفتن ترالی. ترالی یا ترولی که خودش میشه یعنی trolley
یادگیری گروهی، یادگیری جمعی
چرخه ای، چرخشی
تجمع آب، آبگرفتگی ( معابر و محل ) ، آبزای شدن، حوضچه شدن
خلق مکان، آفرینش مکان
سیل بند یا سیل گیر خاکی، دِپویی که دور تا دور شهرهای غالبا کوهستانی میکشند تا مانع ورود رواناب سرازیرشده از کوه به داخل شهر بشود
اندازه جامعه
تأکید بر
برق رسانی
غارنشینان
طبیعی
کلاه سنتی، سرپوش
پناهگاه صخره ای
شهر خلاق
در عینِ . . .
خوشگی
داده کاوی، دیتا ماینینگ است
برانگیزاندن، برانگیختگی
با نامِ، با عنوانِ، با برچسبِ
نتیجتاً برای جمع بندی به عنوان جمع بندی مجموعاً
روستاییت
کوشایی
پرهزینه، با قیمت بالا، گران، مستلزم سرمایه زیاد
گسلیده
حمایت/ حفاظت قانونی
در گذرِ
مایه تیله ( خودمانی ) ( برای راه اندازی کسب و کار یا خرید ملک، ماشین و . . . ) فاند ( پاداش ریالی یا دلاری به پژوهشگران ) تنخواه
موقعیت های مسکونی
افراشتگی
عبارات سیگنال
در ادامه
خدمات اکوسیستمی، خدمات بوم سازگان
افزایش یافتن، عدیده شدن
یادگیری از طریق عمل ( نظریه )
یخچالی ( اشاره به آثار یا زمان دوره یخبندان یا یخچالهای اخیر )
دست کشیدن از، امتناع یا خودداری کردن از چیزی
گرفتار و مجذوب چیزی شدن، مستغرق ( در فکر، مطالعه و . . . ) بودن
رها دادن از، عفو کردن، بخشیدن، تبرئه کردن از
دست کشیدن از، تسلیم کردنِ، رها کردنِ، ترک کردنِ
تعرفه گمرکی
عینیات مسائل عینی اهداف عینی مقاصد
نارسایی ها، نابسندگی ها
تعلیف، تعلیفی، تعلیف دام