arbitrage

/ˈɑːrbəˌtrɑːʒ//ˈɑːbɪtrɑːʒ/

معنی: داوری کردن
معانی دیگر: (بورس سهام) خرید و فروش بلافاصله در دوبازار مختلف (به منظور سود بردن از تفاوت قیمت در آن دو بازار)، خرید مقدار سهام شرکتی که در شرف ادغام در شرکت دیگری است (به منظور سود بردن از بالارفتن احتمالی قیمت آن سهام)، سهام بازی، سفته بازی (risk arbitrage هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the purchase of a security or commodity in one financial market and its immediate resale in a different market, used as a way to profit from the difference in market prices.

(2) تعریف: the purchase of a large number of shares in a corporation in anticipation of the profit that will result from a merger or takeover.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: arbitrages, arbitraging, arbitraged
• : تعریف: to engage in arbitrage.

جمله های نمونه

1. Index arbitrage is used to gain risk-free profits from short-term differences in the price of the index futures and the underlying shares.
[ترجمه گوگل]آربیتراژ شاخص برای به دست آوردن سودهای بدون ریسک از تفاوت های کوتاه مدت در قیمت آتی شاخص و سهام پایه استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]داوری شاخص برای به دست آوردن سود بدون ریسک از تفاوت های کوتاه مدت در قیمت of شاخص و سهام اساسی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So to avoid significant arbitrage profits, the futures and spot prices must converge.
[ترجمه گوگل]بنابراین برای جلوگیری از سودهای آربیتراژ قابل توجه، قیمت های آتی و لحظه ای باید همگرا شوند
[ترجمه ترگمان]بنابراین برای اجتناب از سود داوری قابل توجه، قیمت و قیمت های نقدی باید همگرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This arbitrage opportunity raises the attractiveness of sterling and reduces the attractiveness of dollars.
[ترجمه گوگل]این فرصت آربیتراژ جذابیت استرلینگ را بالا برده و از جذابیت دلار می کاهد
[ترجمه ترگمان]این فرصت داوری جذابیت استرلینگ را بالا می برد و جذابیت دلار را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Over time, these arbitrage profits have become riskier, and their average size has declined.
[ترجمه گوگل]با گذشت زمان، این سودهای آربیتراژی پرخطرتر شده و اندازه متوسط ​​آنها کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]در طول زمان، این سود داوری riskier شده و اندازه متوسط آن ها کاهش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He examined whether a mispricing triggered index arbitrage transactions within a few minutes.
[ترجمه گوگل]او بررسی کرد که آیا یک قیمت گذاری نادرست باعث ایجاد معاملات آربیتراژ شاخص در عرض چند دقیقه می شود یا خیر
[ترجمه ترگمان]او بررسی کرد که آیا قیمت گذاری نادرست باعث معاملات داوری در عرض چند دقیقه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As well as searching for arbitrage opportunities, computers can also be used to initiate programme trades.
[ترجمه گوگل]علاوه بر جستجوی فرصت‌های آربیتراژ، رایانه‌ها همچنین می‌توانند برای شروع معاملات برنامه استفاده شوند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر گشتن به دنبال فرصت های داوری، کامپیوترها می توانند برای آغاز معاملات برنامه مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Arbitrage restores the no-arbitrage condition by increasing the demand for the underpriced asset and increasing the supply of the overpriced asset.
[ترجمه گوگل]آربیتراژ با افزایش تقاضا برای دارایی با قیمت کمتر و افزایش عرضه دارایی با قیمت بیش از حد، شرایط بدون آربیتراژ را بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]داور شرایط داوری را با افزایش تقاضا برای سرمایه underpriced و افزایش عرضه دارایی گران قیمت، احیا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The justification for this assumption is that the arbitrage transaction is riskless, and so repayment is guaranteed.
[ترجمه گوگل]توجیه این فرض این است که معامله آربیتراژ بدون ریسک است و بنابراین بازپرداخت تضمین شده است
[ترجمه ترگمان]توجیهی برای این فرض این است که تراکنش های داوری riskless است، و بنابراین بازپرداخت آن تضمین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In Chapter 6 the variant known as the arbitrage pricing model will be presented.
[ترجمه گوگل]در فصل 6 مدلی که به عنوان مدل قیمت گذاری آربیتراژ شناخته می شود ارائه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در فصل ۶ متغیری که به عنوان مدل قیمت گذاری داوری شناخته می شود ارایه خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After allowing for transactions costs, he concluded that very few arbitrage opportunities remained.
[ترجمه گوگل]پس از در نظر گرفتن هزینه های معاملات، او به این نتیجه رسید که فرصت های آربیتراژ بسیار کمی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]پس از اجازه دادن به هزینه های معاملات، او نتیجه گرفت که تعداد کمی از فرصت های داوری باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Provided the futures price lies somewhere within this band, no arbitrage opportunities exist.
[ترجمه گوگل]به شرطی که قیمت آتی در جایی در این محدوده باشد، هیچ فرصت آربیتراژی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که قیمت آتی در جایی در این گروه قرار بگیرد، هیچ فرصت داوری وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They fear an end to the open outcry system and a lack of arbitrage opportunities on the new system.
[ترجمه گوگل]آنها از پایان دادن به سیستم اعتراض باز و فقدان فرصت های آربیتراژ در سیستم جدید می ترسند
[ترجمه ترگمان]آن ها از پایان دادن به سیستم فریادهای باز و فقدان فرصت های داوری در سیستم جدید می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our investors always took risk; high-wire act would have been more accurate than arbitrage.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران ما همیشه ریسک می کردند عمل high-wire دقیق تر از آربیتراژ بود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران ما همیشه ریسک می کردند؛ عمل با سیم بالا دقیق تر از داوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Markets typically include a provision for resolving disagreements by returning the product or through arbitrage in other cases.
[ترجمه گوگل]بازارها معمولاً شامل مقرراتی برای حل اختلافات از طریق بازگرداندن محصول یا از طریق آربیتراژ در موارد دیگر هستند
[ترجمه ترگمان]بازارها معمولا شامل یک ماده برای حل اختلافات با بازگشت محصول یا از طریق داوری در موارد دیگر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داوری کردن (فعل)
adjudge, arbitrage, judge, umpire, adjudicate, referee

انگلیسی به انگلیسی

• simultaneous purchase and sale of commodities or financial instruments in various markets to profit from unequal prices without risk (finance); arbitration, settling of a dispute by a mutually chosen mediator (archaic)
(finance) practice arbitrage in the stock market

پیشنهاد کاربران

the method on the stock exchange of buying something in one place and selling it in another place at the same time, in order to make a profit from the difference in price in the two places
آربیتراژ در علم اقتصاد و مالیه به معنای بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود است. به عبارتی سود آربیتراژی زمانی ایجاد می شود که یک کالای مشابه در دو بازار مختلف یا در مواردی خاص در دو قالب متفاوت عرضه می شود، اما قیمت های یکسانی ندارد. وجود آربیتراژ نتیجه ناکارآمد بودن بازار است و مکانیزمی ایجاد می کند که موجب می شود قیمت ها به طرز قابل توجهی از ارزش منصفانه و واقعی شان در درازمدت منحرف نشوند. برای مثال فرض کنیم یک بانک آمریکایی یک شعبه در ایران و یک شعبه در آمریکا داشته باشد، حال اگر انتقال پول بین دو کشور کاملاً آزاد باشد این بانک می تواند از شعبه آمریکا که پول بیشتری در آن ذخیره شده مقداری را به شعبه ایران منتقل کند و در ایران به عنوان وام به فروش برساند، طبق فرایندهای عرضه و تقاضا به سادگی می توان دریافت که به علت کاهش عرضه وام در مبدأ یعنی آمریکا نرخ بهره وام بالا می رود و در ایران برعکس
...
[مشاهده متن کامل]

Traders said a rise in the peso's value made Mexican share prices more expensive compared with shares sold in New York and sparked some arbitrage selling.
The importance of computers is that arbitrage opportunities can be quickly spotted and capitalized upon.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/arbitrage
گرفتن سود بین دو بازار قبل از کارا شدن بازار، این موقعیت سریع از بین میرود
لانگمن دیکشنری : معامله به سود
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
آربیتراژ
آربیتراژ عبارت است از خرید و فروش سریع یک دارایی در بازارهای مختلف برای کسب سود از تفاوت قیمت بین بازارها.
مفهوم آن همانست که بیشتر دوستان بیان کردند , و به لحاظ معادل , " معامله به سود " هم معتبر است. هر چند به نظرم " بهاورزی " زیباتره.
در جهت تکمیل ترجمه آقایان عفتی و زهدی، آربیتراژ که ظاهرا ترجمه فارسی هم در اقتصاد تجاری ایران ندارد خرید کالایی در یک بازار ( ارز، سهام، اوراق بهادار، خدمات بانکی و غیره ) و فروش همزمان آن در بازار دیگر برای کسب سود از طریق تفاوت قیمت آن.
فرایند کسب سود بدن ریسک - خرید و فروش یک دارایی با هدف کسب سود - فرآیند کسب سودهای بدون ریسک با خرید و فروش همزمان دارایی ها یا کالاها.
شبیه سازی خرید و فروش یک چیز در بازارهای مختلف برای سود از تفاوت های نرخ
سوداگری
واسطه گری
بهاورزی
خرید و فروش چیزی در بازارهایی که نرخ های مختلفی دارند
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس