pediment

/ˈpedɪmənt//ˈpedɪmənt/

معنی: پایه، سنگ فرش، ارایش سنتوری
معانی دیگر: (معماری) سنتوری، آذین بالای درب، معماری ارایش سنتوری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pedimental (adj.), pedimented (adj.)
(1) تعریف: a low pointed or curved gable atop a wall, entrance, window, cabinet, or the like.

(2) تعریف: a somewhat sloped area at the foot of a steep rock surface.

جمله های نمونه

1. The statues on the pediment are by J. Brokof.
[ترجمه گوگل]مجسمه های روی پدیمان اثر جی بروکوف است
[ترجمه ترگمان]مجسمه ها بر پایه ستون (ج)قرار دارند Brokof
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The west pediment, a Gigantomachy, was in limestone, but the east front was finished in marble.
[ترجمه گوگل]پدینت غربی، یک Gigantomachy، از سنگ آهک بود، اما جبهه شرقی با سنگ مرمر به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]خط جبهه با سنگ آهک و سنگ آهک و در قسمت شرقی سنگ مرمر، پوشیده از سنگ آهک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why did the designer of the west pediment choose for subject the Thessalian Centauromachy in its new Athenian guise?
[ترجمه گوگل]چرا طراح سنگفرش غربی قنطوروماشی تسالیایی را در پوشش جدید آتنی خود برای موضوع انتخاب کرد؟
[ترجمه ترگمان]چرا طراح نمای غربی برای موضوع the Centauromachy در ظاهر جدید آتنی استفاده می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On the pediment of the main entrance, the gold hands of the blue-painted clock moved towards the hour.
[ترجمه گوگل]روی پایه ورودی اصلی، عقربه های طلایی ساعت آبی رنگ به سمت ساعت حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]بر پایه مدخل اصلی، عقربه های طلایی ساعت رنگ آبی به سوی ساعت حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. IT media had a kind of pediment really brilliant lively.
[ترجمه گوگل]رسانه فناوری اطلاعات نوعی پدینت واقعاً پر جنب و جوش بود
[ترجمه ترگمان]رسانه های آی تی یک نوع طاقچه داشت که واقعا lively بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There were telescreens all round the pediment.
[ترجمه گوگل]دور تا دور رکاب را پرده های تله بود
[ترجمه ترگمان]دورتادور ستون تله اسکرین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Another company I follow is Pediment Gold.
[ترجمه گوگل]شرکت دیگری که دنبال می‌کنم Pediment Gold است
[ترجمه ترگمان]یک شرکت دیگر که من از آن پیروی می کنم pediment طلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One broken baluster is placed on the pediment like a fractured leg.
[ترجمه گوگل]یک نرده شکسته مانند یک پای شکسته روی پدیمان قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]یکی از baluster شکسته را چون پای شکسته بر پایه ستون نصب کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the piedmont zone the terrace and pediment surface jointly formed a geomorphic surface; they were contiguous in space with comparable elevation.
[ترجمه گوگل]در منطقه پیمونت، سطح تراس و پدیمان به طور مشترک یک سطح ژئومورفیک را تشکیل می دهند آنها در فضا با ارتفاع قابل مقایسه به هم پیوسته بودند
[ترجمه ترگمان]در ناحیه piedmont، تراس و سطح پایه به طور مشترک یک سطح زمین ریختی تشکیل دادند؛ آن ها در فضا با ارتفاع قابل مقایسه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What was this classical pediment with a circle shape cut out of the centre?
[ترجمه گوگل]این پدینت کلاسیک با شکل دایره ای که از مرکز بریده شده بود چه بود؟
[ترجمه ترگمان]این جبهه کلاسیک با شکل دایره که از مرکز بریده شده بود چه بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think Pediment Gold is possibly a takeover target and perhaps there is additional upside to it in that scenario.
[ترجمه گوگل]من فکر می‌کنم Pediment Gold احتمالاً یک هدف تصاحب است و شاید در آن سناریو جنبه‌های مثبت دیگری نیز برای آن وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که pediment طلا احتمالا یک هدف تصاحب است و شاید در آن سناریو وارونه دیگری هم وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The frontal riser of the first pediment surface (P is the most recent fault scarp or diluvial platform; at the foot of pediment P1 outcrops the fault.
[ترجمه گوگل]بالابر پیشانی اولین سطح پدیمان (P جدیدترین سکوی گسل یا سکوی دیلوویال است؛ در پای پدیمان P1 از گسل بیرون زده است
[ترجمه ترگمان]سحرخیز بودن نخستین سطح پایه (پی)آخرین گسل fault یا سکوی diluvial است؛ در پای سنتوری P۱ و نادرست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The flying long - tail bird foils the pediment, displaying a lovely and harmonious nature.
[ترجمه گوگل]پرنده دم بلند در حال پرواز، پدینت را فویل می کند و طبیعتی دوست داشتنی و هماهنگ را به نمایش می گذارد
[ترجمه ترگمان]پرنده ای که دم دراز به اهتراز در می آمد، the را غلاف کرد و طبیعتی دوست داشتنی و موزون را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Wait for when pediment is brilliant, they laugh in the clump.
[ترجمه گوگل]منتظر بمانید تا وقتی پدیمان برلیانت شد، در توده می خندند
[ترجمه ترگمان]صبر کن، وقتی که pediment درخشان است، در the می خندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Athens, Greece: Greek surveyors work above the pediment of the ancient Parthenon temple on the Acropolis.
[ترجمه گوگل]آتن، یونان: نقشه برداران یونانی بر فراز پایه معبد باستانی پارتنون در آکروپولیس کار می کنند
[ترجمه ترگمان]آتن، یونان: surveyors یونانی بر فراز نمای معبد باستانی پارتنون در آکروپولیس کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پایه (اسم)
base, stand, stock, measure, leg, ground, pile, status, prop, mark, degree, grade, basis, stalk, root, stage, mount, rank, stratum, buttress, stanchion, foundation, bedrock, radix, fulcrum, headstock, outrigger, cantilever, sill, column, pillar, phase, footpath, fundament, groundsel, groundwork, mounting, pediment, principium, thallus

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

ارایش سنتوری (اسم)
pediment

تخصصی

[زمین شناسی] دشت سر، سنگفرش - دشت پایکوهی که دامنه ها را به سطوح هموار دشت اتصال می دهند. - یک سطح فرسایش سنگی، گسترده و کم شیب یا دشتی هموار که محصول فرسایش ناشی از عوامل فرسایشی سطحی (مانند آبهای جاری) در پای یک دماغه کوهستانی یا یک صخره مرتفع، در مناطق خشک یا نیمه خشک بوده و بر روی سنگ بستری (و برخی مواقع بر روی نهشته های آبرفتی قدیمی تر) که اغلب توسط رویه ای نازک و ناپیوسته از مواد آبرفتی مشتق شده از منابع رسوبی بالادست، پوشیده شده، قرار گرفته است. پروفیل طولی چنین ساختاری معمولاً دارای تقعر رو به بالای ناچیز بوده و باجادا bajada مانند به نظر می رسد. اولین بار، واژه مزبور توسط مک گی و برای یک عارضه سطحی بکار برده شد، با این وجود توسط گیلبرت به عنوان یک تپه دشتی یا تپه ناشی از فرآیند دشت شدن، تشریح شد. - - ریشه کلمه: طاق واقع بر ایوان ستونهای ساختمان های یونانی؛ با توجه به فرم چنین سازه ای، بکارگیری عنوان مزبور برای سطوحی با شیب ملایم که در پای رشته کوهها شکل گرفته اند، چندان صحیح نیست.
[خاک شناسی] شیب فرسایش

انگلیسی به انگلیسی

• triangular form on the front of a building that creates the peak of the roof; triangular form resembling a gable located above church or window
a pediment is a triangular piece of stone or wood that is built over a doorway or window as a decoration.

پیشنهاد کاربران

بپرس