پیشنهادهای سید عباس حسینی (٣٥٦)
• در شرایط معمول / متعارف • در وضعیت معمول / متعارف • در معنای معمول / متعارف Reality TV has produced 'stars' with little or no actual talent in con ...
Misbehaving teens نوجوانان بدرفتار ( به نظرم بد رفتاری از هر نوعی می تونه باشه و صرفا بی ادبی نیست مثل : بی ادبی، برخاشگری، زودرنجی و زود قهری و . . ...
• برنامه نوسازی و تغییر ظاهر • برنامه ی قبل و حالایی توضیح: یک برنامه تلویزیونی واقع گراست که در آن به کمک متخصصان مختلف و مربوط اقدام به تغییر چشمگ ...
I always had doubts about the project but I never gave voice to them. من همیشه در مورد این پروژه شک و تردید داشتم اما هرگز آنها را ابراز نکردم ( به ...
• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...
• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...
• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...
• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...
• حوزه ی خبر / خبری • عرصه ی خبر / خبری
• سایت های اینترنتی انتشار آزاد توضیح: سایت های اینترنتی که به هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، اجازه می دهند از سایت بازدید کند و محتوا ( ی خبری و ...
• مرکز رسانه های مستقل یا The Independent Media Center توضیح: یک شبکه ی انتشاراتی آزاد از روزنامه نگاران کنش گرا که در مورد مسائل سباسی و اجتماعی گز ...
• همانطور که اغلب ( معمولا ) اتفاق می افتد • اغلب •معمولا As is often the case with children, Amy was completely better by the time they gave us a d ...
• ( عامیانه ) اخراج شدن، از خدمت منفصل شدن He got the hook, reportedly due to differences with his co - star. او از شغلش اخراج شد، ظاهرا به دلیل ا ...
• فیلم ( ورق ) استاتی یا نسوز توضیح: از این ورق ها در قدیم برای تولید حلقه ی فیلم های فیلم برداری و عکاسی استفاده می شد. امروزه به عنوان ورق ترنسپر ...
• تصویر تولید ( یا شبیه سازی ) شده توسط کامپیوتر
۱. داشتن ( به طور طبیعی، درونی، ذاتی و . . . ) = Have = Possess intrinsically ۲. ایجاد کردن، موجب شدن = Give rise to Many experts are of the opini ...
• سیستم ردیابی حرکت سر ( سیستمی که بصورت سخت افزاری و نرم افزاری حرکات و موقعیت سر را تشخیص می دهد که برای کنترل تصویر مشاهده شده توسط کاربر یا کنتر ...
• بسیار • به شدت • تا حد زیادی، بی اندازه • به طور وسیع / پهناور / بی کران مترادف ها به انگلیسی: • very • Extremely • Immensely • By / to a great ex ...
• توقف موقت ناباوری، تعلیق ناباوری تعریف: اجازه دادن به خود به طور موقت، به باور چیزی که حقیقت ندارد، به خصوص برای لذت بردن از یک اثر داستانی.
• املای درستش، perpendicular هستش. به معنی با املای درستش مراجعه کنید.
• بازار خانگی این کلمه ۲ تا تعریف متفاوت داره: تعریف ۱: بازاری که به ارائه ی محصولاتی می پردازه که در چهارچوب خانه و خانواده مورد استفاده قرار می گ ...
• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی روی صحنه ی نمایش ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل ...
• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) اشاره ...
• ( در مورد وسیله ها: به لحاظ الکتریکی، مکانیکی و . . . ) فاقد توان کافی، کم قدرت، ضعیف E. g: The turbo diesel engine is underpowered. موتور توربو ...
• مبلغ سر رسید، فاکتور یا صورت حساب که پرداخت نشده.
• املای درستش abattoir هستش. به املای درست کلمه در همین دیکشنری مراجعه کتید.
• پرورشگاه / نوانخانه / یتیم خانه توضیح: یک موسسه اقامتی که برای کودکانی که والدین آنها مرده یا قادر به مراقبت از آنها نیستند، مراقبت و سرپرستی می کن ...
I for one am getting a little sick of writing about it من به شخصه از نوشتن در مورد آن کمی خسته می شوم.
• ( ترجمه عامیانه ) موبایل چند منظوره • ( ترجمه لغوی ) دستیار دیجیتالی شخصی توضیح: دستیار دیجیتالی شخصی یک دستگاه تلفن همراه چند منظوره دارای سیستم ...
• ( تصادفی ) برخوردن به کسی یا چیزی • ( مستقیم، صاف ) برخوردن به کسی یا چیزی
• پتانسیل بکر / دست نخورده / بهره برداری نشده
• پراکنده بودن، به طور پراکنده توضیع شدن ( در جایی، روی چیزی یا سطحی ) The palm trees dotted around the island درخت های نخل در نقاط مختلف جزیره وجو ...
• سطح مناسب Teachers need to pitch tests at the right level. معلمان باید تست ها ( آزمون ها ) را در سطح مناسب ارائه کنند.
کلی ترین معنی ای که می تونم پیشنهاد بدم: • هر نوع وسیله ای ( گوشی، گوشی میکروفون دار، واقعیت مجازی و . . . ) که برای استفاده روی سر مستقر می شود. ت ...
• فناوری خاص ( فناوری ای که در بخشی خاص از صنعت و بازار و برای پاسخ به هدف و نیازی خاص کاربرد دارد و استفاده ی عمومی ندارد. ) No longer a niche te ...
• املای درستش niche market هستش. به معنی همین کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.
• با تایید معانی دوستان، برای روشن شدن موضوع مثلا خمیر دندان معمولی جزو کالاهای Mass market وخمیر دندان برای دندان های حساس جزو کالاهای Niche market ...
• با تایید معانی دوستان، برای روشن شدن موضوع مثلا خمیر دندان معمولی جزو کالاهای Mass market وخمیر دندان برای دندان های حساس جزو کالاهای Niche market ...
یعنی نصف زبان انگلیسی رو فرووووووو کردن تو این یک کلمه ی لامصب عَ بس که معنی داره. معانی رو به شکلی که به هم نزدیک یا برحسب روابط علت معلولی به هم ...
• غارتگری باستان شناسی ( حذف غیر قانونی یا دزدیدن آثار باستانی از یک محوطه باستانی است. )
• غارتگر آثار باستانی • غارتگر بناهای باستانی ( کسی که برای یافتن دفینه و عتیقه جات اقدام به حفاری غیر قانونی بناهای تاریخی کرده که منجر به آسیب رسی ...
۱. حق الهی ( حق و مشروعیتی که ظاهرا به پادشاه و ملکه داده می شود تا بر کشوری حکومت کند. ) ۲. ( عامیانه ) حق مسلم ( حق انجام کاری یا داشتن چیزی بد ...
• ( اسم خاص - با تلفظ فارسی ) هَتَش پِسوت توضیح: اسم اولین زنی که به مقام فرعونیت رسید و حکومت کرد. تلفظ انگلیسی: هَت شِپ سِت
• ماآت توضیح: در اساطیر مصر الهه ی حقیقت و عدالت، تعادل، نظم و هماهنگی و اخلاق بود که این مفاهیم را به تصویر می کشید.
• گذشته ی کلمه ی oversee می شه. به این کلمه در این دیکشنری مراجعه کنید. • oversight هم حالت اسمیِ oversee می شه که یعنی نظارت، بررسی، سرپرستی. مع ...
• همچنان که زمان می گذرد، . . . • با گذشت زمان، . . .
• سلسله ی اول مترادف: Dynasty I توضیح: سلسله ی اول مصر باستان یعنی اولین سلسله ی پادشاهان مصری را پوشش می دهد که بر مصر یکپارچه حکومت کردند.
• سلسله ی اول مترادف: Dynasty I توضیح: سلسله ی اول مصر باستان یعنی اولین سلسله ی پادشاهان مصری را پوشش می دهد که بر مصر یکپارچه حکومت کردند.
مترادف far less به معنی: بسیار کمتر
May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...
May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...
• در هر صورت، در هر حال • موضوع هر چه که هست / بود / باشه توضیح : برای نشان دادن اینکه جمله ی شما به طور یکسان در مورد دو یا چند گزینه ای که ذکر کرد ...
Be subject to debate • جای بحث داشتن ( نامعلوم و نامشخص بودن موضوعی که جای سوال داشته باشد. ) However, again, whether this was the case or not is ...
Her intentions are open to question. نیت ( قصد ) او جای سوال دارد. The author's exact meaning is open to question. معنای ( منظور ) دقیق نویسنده ج ...
• صدا و سیما The broadcasting service appointed him news director. صدا و سیما او را به عنوان مدیر خبر منصوب کرد.
May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...
• در متونی که به گروگان گیری اشاره ندارد یعنی : ○ به حصار خود در آوردن ○ در گرو ( وثیقه ) خود در آوردن یا نگه داشتن
• کارگر یا کارمند چند مهارتی توضیح: نوعی پرسنل عملیاتی که دارای مهارت های لازم برای پوشش بیش از یک شغل است. مترادف: Multi skilled worker
• کارگر یا کارمند چند مهارتی توضیح: نوعی پرسنل عملیاتی که دارای مهارت های لازم برای پوشش بیش از یک شغل است. مترادف: Multi skilled employee
• در مورد شخص: خود انگیخته و خود جوش، خود شروع کننده خود رو توضیح: فردی که به اندازه ی کافی با انگیزه یا جاه طلب است و نیازی به محرک بیرونی برای ا ...
۱. چاره، راه حل، دستاویز، توسل ( برای حل مشکل ) ۲. متوسل شدن ( برای حل مشکل ) ۳. حق قانونی وصول از ( مراجعه به ) ضامن ( در صورتی که بدهکار اصلی پرد ...
• حقوق تعطیلات یا مرخصی توضیح: هر نوع پرداختی است که کارفرما در طول تعطیلات یا مرخصی ( کامل یا ساعتی ) به کارمندان ارائه می دهد؛ یا ممکن است به شکل ...
• کسی یا چیزی را مسئول چیزی دانستن • چیزی را به پای کسی یا چیزی گذاشتن تعریف به انگلیسی: To make or hold s. o/ sth/ a group of people , responsible ...
• کسی یا چیزی را مسئول چیزی دانستن • چیزی را به پای کسی یا چیزی گذاشتن تعریف به انگلیسی: To make or hold s. o/ sth/ a group of people , responsible ...
• رویکرد غیر مداخله گرانه ( عدم دخالت مستقیم یا شخصی در چیزی یا روندی ) مترادف: Hands - off approach
• رویکرد غیر مداخله گرانه ( عدم دخالت مستقیم یا شخصی در چیزی یا روندی ) مترادف: Hands - off policy
• در نتیجه، نتیجتا • به دنبال آن The study shows how television and, by extension, the media, alter political relationships. این مطالعه نشان می دهد ...
• املای درستش Collapsed هستش.
۱. اخطار، هشدار یا اطلاع با زمان کم برای آماده سازی ۲. معادل های فارسی: • دقیقه ی نود، دقیقه ی نودی، در دقیقه ی نود • لحظه یا دم آخری، در لحظه یا دم ...
• اگر منظور دسته یا گروه باشد، املای درستش flock است. به کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.
• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you'l ...
• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you' ...
• به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش. معادل های فارسیش: • مشارکت کردن • پیشنهاد، ارائه یا فراهم کردن ...
عبارت bring something to the table به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش. معادل های فارسیش: • مشارکت کرد ...
So much so, that the global financial crash was entirely inevitable. به حدی که سقوط مالی جهانی کاملاً اجتناب ناپذیر بود. I was fascinated by the ...
So much so, that the global financial crash was entirely inevitable. به حدی که سقوط مالی جهانی کاملاً اجتناب ناپذیر بود. I was fascinated by the ...
• مجسمه ی صوتی • مجسمه سازی صوتی • مجسمه سازی صوتی کردن توضیح: مجسمه سازی صوتی به سبکی از مجسمه و مجسمه سازی گفته می شود که در آن مجسمه یا هر نوع شی ...
• چند حسی ( وابسته یا مربوط به حواس چندگانه ) Multisensory approaches are far more effective in learning than using only one. روش های چندحسی در یا ...
معانی پیشنهادی دوستان مناسبه، فقط مرتب می کنم که از پراکندگی در بیاد و یه توضیح اضافه می کنم. •هنر اینستالیشن • هنر چیدمان یا چیدمان هنری • هنر نصب ...
• هنر چیدمان • چیدمان هنری • هنر اینستالیشن • هنر نصب یا نصبیات با هر معنی که بیشتر حال می کنی می تونی استفاده کنی. از art installation هم می شه ب ...
• هنر آشپزی توضیح: این اصطلاح به تهیه، پخت، در ظرف گذاری، ارائه و سرو غذا اشاره دارد و در مورد غذاهای اصلی، پیش غذاها و مخلفات آنها کاربرد دارد، نه د ...
• مجسمه حرکتی یا پویا که به آن Mobile هم می گویند. ( مجسمه ای که با نوسان نور در آن یا وارد شدن نیروی محرکه به آن از طریق لمس، باد، موتور و . . . ح ...
• یک سبک هنری که در فضای باز انجام می شود و با تراشیدن خود زمین به شکل مورد نظر یا ساخت یک سازه در فضای باز یک منطقه با استفاده از عناصر طبیعی آنجا م ...
• یک سبک هنری که در فضای باز انجام می شود و با تراشیدن خود زمین به شکل مورد نظر یا ساخت یک سازه در فضای باز یک منطقه با استفاده از عناصر طبیعی آنجا م ...
فرق Dirt و Soil ? هر دو به طور مشترک به معنی خاک هستند. تفاوت ها: • Dirt : خاکی که مناسب کاشت گیاه است و چه بسا که با کود تقویت هم شده باشه که اصط ...
فرق Dirt و Soil ? هر دو به طور مشترک به معنی خاک هستند. تفاوت ها: • Dirt : خاکی که مناسب کاشت گیاه است و چه بسا که با کود تقویت هم شده باشه که اصط ...
• برگ علف توضیح : یکی از معانی blade " برگ دشنه مانند " هستش؛ برگی که بلند و باریکه مثل برگ علف، برگ گندم و . . . معادل دیگه ی این عبارت blade of g ...
• برگ علف توضیح : یکی از معانی blade " برگ دشنه مانند " هستش؛ برگی که بلند و باریکه مثل برگ علف، برگ گندم و . . . معادل دیگه ی این عبارت grass blad ...
• یک موضوع آشنا/تجربه شده/روزمره/متداول
• طرح دار، دارای بافت
دوست عزیز، Learner هر چند که این سایت جای این بحث ها نیست ولی چون یه چی گفتی، لازمه یه چی بگم. خود پیامبر هم از خودش و اصول اولیه اسلام فاصله گرفته ...
علاوه برمعانی ای که در این صفحه اومده و همگی درست هستند برای معنی " سرسخت بودن و پخته بودن از سر تجربه " می خواستم دو معادل فارسی معرفی کنم: • گرگ ب ...
• فرق Myth و Legend: کلمه ی Myth، داستان های سنتی در مورد وقایع، اسطوره ها و شخصیت های خیالی هستند که برای توضیح اعمال، باورها، پدیده های طبیعی یا ب ...
• فرق Myth و Legend: کلمه ی Myth، داستان های سنتی در مورد وقایع، اسطوره ها و شخصیت های خیالی هستند که برای توضیح اعمال، باورها، پدیده های طبیعی یا ب ...
• ( معنی کلی ) هرگونه تابلو، علائم و نشانه های نصب شده در خیابان که به آن Road signs هم می گویند. مثل: * تابلو های راهنمایی و رانندگی * تابلو های نا ...
• املای درستش commercial هست. به معنای کلمه با املای درست مراجعه کنید.
• شامل، در برگیرنده، فراگرفتن، ( در محدوده ی . . . ) گسترده بودن یا پوشش دادن His career spanning six decades. حرفه او شش دهه را در بر می گیرد. ( ی ...
فرق Canvas و Canvass ؟ • کلمه Canvas پارچه ای بادوام است که برای ساخت بادبان، چادر، بوم نقاشی، غربال و موارد دیگر استفاده می شود. از سوی دیگر، Canva ...
فرق Canvas و Canvass ؟ • کلمه Canvas پارچه ای بادوام است که برای ساخت بادبان، چادر، بوم نقاشی، غربال و موارد دیگر استفاده می شود. از سوی دیگر، Canva ...
معنی دوستان همه درست و به جاست. با مراجعه معانی کلمات medium و media ، معنی mixed media رو بهتر درک می کنید. مفهوم media رو در این عبارت می شه " چیز ...
هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...
هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...
هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...
ضمن تشکر از خانوم دبیری برای جمله مثالشون توضیحشون درست بود ولی اشتباه در ترجمشون این بود که ترس فوبیا رو غیر واقعی معرفی کردند؛ در صورتی که فوبیا مث ...
• معانی ای که دوستان گفتند درسته. چند تا مثال برای درک بهتر: She's having a hard time living within her budget. او برای زندگی با بودجه خود مشکل دار ...
دقت کنید Come to do sth دو معنی زیر رو داره: ۱. به منظور انجام کاری آمدن ۲. سرانجام ( منتهی شدن ) ، بالاخره، دست آخر نهایتا، کم کم، تدریجا ( کلا اشار ...
• تو فارسی هم یه اصطلاح براش داریم: " درست غذا خوردن. "
فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.
فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.
• با سرچ در عکس های گوگل فهمیدم raisin بیشتر به خانواده کشمش ها اشاره داره و اگر به نوع خاصی از کشمش بخواین اشاره کنین با اضافه کردن رنگش به عنوان صف ...
• نوعی پیراشکی چینی ( تکه کوچک شیرینی پر از گوشت یا سبزیجات که در بخار پخته شده و سپس سرخ شده و با سس سرو می شود. )
• املای درست defiance هستش. به املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.
• گندم نیم کوفته محصولیست که از آسیاب کردن دانه ی غلات و تبدیل آن به ذرات بزرگتر از آرد به دست می آید و در آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. Cracked ...
سس ماهی ( یک چاشنی مایع است که از ماهی یا کریل - یه نوع میگوی کوچک - تهیه می شود که تا دو سال در نمک پوشانده شده و تخمیر شده است. از آن به عنوان چاش ...
• یک نوع کیک برنجی ژاپنی
• درمانگر معنوی ( انرژی درمانگر، یا درمانگر از طریق مدیتیشن )
• کسی که پول را به جا خرج می کند و چیزی را عشقی و از روی وسواس و اعتیاد به خرید نمی خرد. مخالف این عبارت Compulsive shopper هست که به معنی کسیست که ...
• املای درستش plow هست. به املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.
املای درست come in هستش.
• سس غلیظ ( تعریفی که تو یکی از سایت های انگلیسی در سرچ گوگل برای این عبارت آمده بود. )
• غذای پرچرب یا غذای چرب و چیلی معنی کنین ولی کلمه ی " مضر" رو بهش اضافه نکنین. همونی که معنی می ده رو بگین چون غذای چرب لزوما مضر نیست. ( مثلا رژ ...
• املای درستش watch هستش دوستان.
• یک قطعه / تکه / قالب / تخته / شمش از چیزی ( جامد ) مثلا: Bar of soap یک قالب صابون Bar of lead یک شمش سرب Bar of chocolate یک تخته ( کامل ) شک ...
E. g: one marriage counsellor makes use of role reversal, inviting husband and wife to pretend to be each other. یکی از مشاوران ازدواج از ( تکنیک / ...
• مباحثه یا مناظره ی متوازن تعریف: مباحثه ای که دیدگاه ها و منابع اطلاعاتی متعدد را در نظر می گیرد، بر حقایق و منطق معتبر تکیه می کند و در عین حال قا ...
کالج ها و دانشگاه های محلی ( LCU ) موسسات آموزش عالی هستند که توسط واحدهای دولتی اداره می شوند و دوره های دوساله ( فوق دیپلم ) عموما در زمینه های فنی ...
• خوب برگزار / انجام شدن • سرزنده و لذت بخش بودن E. g. : What a great party! It really went with a swing. چه جشن با شکوهی ( عالی ای ) ! واقعا خوب ( ...
• علاوه بر تایید معانی آمده در دیکشنری، توضیح زیر رو اضافه می کنم: برای انتقاد از کسی به خاطر رفتار معمول آنها استفاده می شود.
• پیچیده / سخت کردن موضوع ( تلاش بیش از حد برای بیان یک ایده، احساس یا نظر، تکرار آن در مواقعی که لازم نیست. ) Look, there's no need to labor the ...
• تو دور باطل افتادن ( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه ) the discussion went round and round in circles. بحث از هر طرف ...
• تو دور باطل افتادن ( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه ) the discussion went round and round in circles. بحث از هر طرف ...
• کلاسور اداری، زونکن
Round the corner Around the corner ۱. همون نزدیکیا / دورو برا / کنارا، ( تقریبا ) سر نبش ۲. در شرف وقوع، قریب الوقوع there's a chemist around the c ...
• جاده ی پر دست انداز و پر پیچ و خم ( که سفر/حرکت کردن در آن خطرناک است. )
• ( در مورد ماشین ) تعمیرگاه مترادف: repair shop
• املای درست این کلمه sprint هستش. به املای درست در همین دیکشنری مراجعه کنید.
• گردهمایی بخش فروش یک شرکت ( در مورد سیاست های، رویه های فروش، مشوق ها، یکی از محصولات یا خدمات شرکت و . . . )
• مکانی که مشاغل می توانند دفاتر یا اتاق هایی را برای جلسات، رویدادها و غیره اجاره کنند. • مکانی که شخص برای به امکاناتی از قبیل اینترنت، پرینتر و ...
• این یکی یا اون یکی • هم این و هم اون ( دیگری ) توضیح: زمانی که می خواهید دو گزینه ممکن را ارائه دهید می توانید از این عبارت استفاده کنید. Eg: ...
• ( معنی لغوی ) درمان آرام • ( معنی مفهومی ) روش درمانی ای که تهاجمی نباشد. ( مثل ماساژ، شن گرم، آب درمانی، استفاده از عناصر طبیعی و خلاصه هر روشی ...
Eg: I didn't want to play gooseberry with you and Bev. نمی خواستم مزاحم ( خلوت یا لاو ترکوندن ) تو و بِو باشم.
• به نظر من " زحمتی نیست " ، روان ترین معنیه.
• بازی بی خطر ( یعنی بازی ای که ریسک آسیب دیدگی در آن یا نیست یا خیلی ناچیزه. ) توضیح: innocent معانی مختلفی داره، اینجا بی خطر و آرام بودن منظور ...
• تعطیلات بی خطر، تعطیلات آرام ( یعنی گذراندن تعطیلات در مکان و به گونه ای که ریسک افتادن اتفاق بد و مخاطره آمیز نباشه یا خیلی ناچیز باشه. ) توضیح ...
• معادل با عبارت I'm in یعنی پایه ام.
• معادل spine - tingling هستش.
• pass away مودبانه ی مردن می شه نه past away.
• جالب ( جذاب ) وکنجکاو کننده
•کتاب یا متنی که اصطلاحا روان و راحت فهم باشه. ترجمه ی درست جمله دوستان: It's easy and enjoyable to read. خواندن آن آسان و لذت بخش است.
• دقت کتید املای درست این کلمه بعد از g، باید e داشته باشه.
Cardiovascular exercise Aerobic exercise Endurance exercise هر سه عبارت بالا به معنی ورزش های هوازی هستند.
■ معادل عبارت Come back down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پ ...
■ معادل عبارت Bring down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پرداز ...
• نظریه میکروبی توضیح: در پزشکی، این نظریه ی پذیرفته شده است که بیماری های خاص در اثر حمله میکروارگانیسم ها به بدن ایجاد می شود.
از تعریف گوگل دوتا معنی شسته رفته ی زیر رو در آوردم: ۱. ( معنی لغوی ) زمینه ی موقعیتی یا وضعیتی توضیح معنی ۱: زمینه ی موقعیتی یا وضعیتی در واقع شرا ...
این کلمه بریتیش هست. معادل امریکن اون field day ( s ) هست که تو همین دیکشنری می تونین سرچش کنین. و اما معنیش: • روز مسابقات ورزشی ( رویدادهاییهست ...
• یه چیز مسلم/ حتمی / قطعی است. معادل با عبارت One thing is for sure هستش. Ex: One thing is for certain, an aging population has increased the pr ...
توضیحات و ترجمه ی جمله ی نمونه ی شماره ۱: در قسمت توضیح انگلیسی به انگلیسی همین کلمه در همین پیج اومده: if you say that someone doesn't know when t ...
• املای درست تجارت trade می شه. به املا دقت کنین.
• شب بیدار نگه داشتن، جلوگیری کردن از خواب Ex: Using your mobile device can keep you up at night an that you don't get enough sleep. استفاده از ...
• آتشفشان غیر فعال برعکس می شه: Live Volcano آتش فشان فعال
• زمان طولانی ( جایگزین مناسبی برای long time هستش. )
• مردم یک کشور
۱. غیر قابل تصدیق / تایید/ پذیرفتن/ دفاع ۲. غیر قابل تحمل ۳. غیر قابل حمایت/ تامین/ حفظ و نگهداری/ پیاده سازی ( از نظر مالی، روحی و . . . ) ۴. غیر ...
معنی لغویش می شه " ذهن پیر تر " که خیلی مناسب به نظر نمی رسه: برداشت مفهومی خودم که مناسب تر به نظر می رسه: • فرد با تجربه تر • فرد پخته تر Eg: to ...
بسته به جمله می تواند: • غیر مرتبط، بی ربط • غیر ضروری، بی اهمیت معنی دهد.
• بیمه ی درمانی خصوصی ( که در آن بیمه شونده معمولاً از جیب خود برای بیمه درمانی خصوصی پرداخت می کند. )
• سیستم خدمات بهداشتی و درمانی ای که در آن همه شهروندان بدون نیاز به پرداخت هزینه، خدمات بهداشتی و درمانی را دریافت می کنند.
• معنی ای که آزاده خانوم ارائه کردند اشتباهه. Impend به معنی " قریب الوقوع " می شه. ولی حالت فعلی این کلمه impede هست که به معنی " ممانعت / مشکل ایج ...
• نظر غالب افراد/مردم در مورد موضوعی ( که به طور گسترده و از زمان دور تا به الآن بوده. ) E. g: The traditional idea is rural life is healthier, bu ...
• مفهوم سنتی ( مفاهیم سنتی آن دسته از اندیشه ها، اصول یا باورهایی هستند که قرن ها پایه و اساس جامعه بوده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. )
• املای درستش malaysia هست.
• موارد حاد • شرایط ( وضعیت ) بغرنج
• جراحی سنگین
• ورزش برخوردی ( ورزشی که در آن شرکت کنندگان لزوماً با یکدیگر تماس بدنی دارند. )
• مرکز ورزشی ( ساختمانی که عموم مردم می توانند برای انجام انواع مختلف ورزش، شنا و غیره به آنجا بروند. )
در تکمیل توضیحات دوست خوبمون میثم نبی پور معنی زیر رو هم اضافه می کنم: • غیر اینه ؟
• مال حرام
• معادل" دیگه ذله شدن " از چیزی که در یک دوره زمانی آزردتون کرده یا دیگه ازش خسته شدین.
• مفید / کارآمد / به درد بخور بودن ( در شرایط خاص ) مثال : That key will come in handy if you lock yourself out. اگر ( ناخواسته ) در رو روی خودت ...
• اصلا یه کار بهتر . . . • با این حال ( اصلا ) بهتر است که . . . ( از این عبارت زمانی استفاده می شود که آنچه قرار است گفته شود بهتر از چیزی است که ...
• به عبارت You don't want to در همین دیکشنری مراجعه کنید.
• ( معنی لغوی ) شما علاقه ای به انجام فلان کار ندارید. • ( معنی مفهومی، واقعی و کاربردی ) : حتی اگر بخواهید فلان کار را انجام دهید، ایده ی بدی است ...
• دوستان املا رو تو این صفحه اشتباه نوشتن. اگر afford منظور باشه، یعنی از عهده ی کاری یا چیزی بر آمدن ولی اگر effort منظور باشه که دو معنی می ده: ۱ ...
Interspecies infection عفونت بین گونه ای ( به دلیل تعامل دو یا چند نوع باکتری، باکتری ای با ویگی های میان گونه ای به وجود می آید که عفونتی میان گونه ...
تعریف زیر مال گوگله که فرق immediat family و nuclear family رو گفته : Nuclear families consist of the parents/partners and their children when they ...
• حصار سیم خاردار
• مورب نوشتن
• نوعی از غذاهای فست فودی ( یا غیر فست فودی مثل ساندویچ ) که در حال حرکت یا حین کار می توان مصرف شوند.
مثال: you all look so well fed and contented همه شما خیلی سیر و راضی به نظر می رسید.
• ( کلی ) زیاده روی کردن در چیزی Binge on things I like زیاده روی در چیزهایی که دوست دارم. Binge on takeaways زیاده روی در خوردن غذاهای آماده. • ...
• با در نظر گرفتن این واقعیت که . . .
• علاوه بر املای فوق، dietition هم می نویسند. به همین املا در همین دیکشنری سرچ کنید.
• املای درست dietary هست. به املای درست در همین دیکشنری مراجعه کنید.
علاوه بر معانی ارائه شده توسط دوستمون " ساسان اس" معانی زیر رو هم در نظر بگیرید: • زرق و برق و هیجان زندگی شهری. • به شهر بزرگی که در آن می توان زن ...
• مکان های سخت و پر زحمت / پر گیر و دار / طاقت فرسا ( برای زندگی، کار و هر منظور دیگه ای که مد نظر گوینده باشد )
• ( حمل و نقل ) خط ارتباطی ( و در حالت جمع با s ) خطوط ارتباطی
• تیم اثاث کشی منزل
Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...
Customer Service • پشتیبانی مشتری مجموعه ای از خدمات برای کمک به مشتریان در استفاده مقرون به صرفه و صحیح از یک محصول است. این شامل کمک در برنامه ریزی ...
Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...
ممنون دوست عزیز که معنیش رو با ما به اشتراک گذاشتی ولی املای درستش on هستش نه one. عبارت on second thoughts رو سرچ کنید.
• صورت سوال
• شرایط تخفیف ( شرایطی که تحت آن به مشتری تخفیف تعلق می گیرد. )
• حق ورود تخفیف یافته / خورده
• فرم رزرو ( فرمی که برای رزرو تعطیلات، اقامتگاه و غیره استفاده می شود. )
• تا جایی که یادم میاد، . . . • اگه درست یادم باشه، . . .
علاوه بر معانی دوستان معانی زیر رو هم می تونه برسونه: • باید سوخت و ساخت • باید با شرایط کنار اومد
• دستِ بد ( تو بازی )
Climb out of my ass یا get off my ass هم می گویند معنیشم همونیه که دوستان گفتند.
• تا سه نشه بازی نشه توضیح: از این عبارت زمانی استفاده می شه که در یک بازی طرفین بخوان یک بازی رو ۳ مرتبه انجام بدن و برنده نهایی کسیه که ۲ مرتبه از ...
• موسیقی سنتی از کشورهای در حال توسعه.
• داروی فوق العاده موثر • داروی معجزه آسا ( دارویی که معمولاً به تازگی کشف شده است که قادر به ایجاد بهبود قابل توجه و مطلوب در وضعیت بیمار است. ) ...
• با تشکر از دوستان در مشارکتشون برای پیشنهاد معانی، باید بگم معانی پیشنهادی اشتباهه. دوستان به معانی انگلیسی پیشنهادی خود این دیکشنری توجه نکردند. ...
• دشت وسیع / باز • زمین پهناور
• در نقاط اطراف پراکنده بودن
• بسیار کمتر
• روند معکوس در پیش گرفتن ( این که یه فرایندی، بر خلاف روند های مشابه روندی معکوس داشته باشه؛ مثلا اگه بقیه افزایشی بودند، این کاهشی باشه یا بر عکس )
• عرق آور ( هر ماده ای که باعث تعریق شود. )
• دلیلی برای ( چیزی ) چیزی داشتن They still have cause for complaint. آنها هنوز دلیلی برای شکایت داشتند.
• املای درستش fulfill هستش.
• plait بافتن مو به صورت تک رشته می شه ولی pigtails بافتن مو به صورت دو رشته می شه که هر کدوم یه طرف سره و braids بیشتر به بافتن اشاره داره و می تونه ...
• کاشی فرش ( که به عنوان فرش های ماژولار یا فرش های مربعی نیز شناخته می شوند، مربع هایی هستند که می توانند برای تشکیل فرش با سایز و طرح دلخواه به هم ...
• موجود در انبار ( عبارت ex - stock به کالاهایی اطلاق می شود که بلافاصله از انبار عرضه کننده در دسترس هستند و بنابراین، می توانند با زمان کم یا بدون ...
• املای درستش elsewhere هستش. به معنی این کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.
• قیمت معقول
• خاکی که حاوی کود گیاهی است.
• ( فرآیند یا عمل ) حالت دادن مو ( با هر روش و هر ماده ای )
• لوسیون حالت دهنده مو ( ژل، واکس یا هر چیز دیگری که برای حالت دادن به مو می مالند. )
• عمل رنگ زدن یا سایه دار کردن ( هایلایت کردن ) موها
• ( کلی ) موهای مربوط به صورت مرد در ناحیه ی چانه، گونه ها یا لب بالایی • ( عامیانه ) ریش و سبیل men with lots of facial hair مردانی با ریش و سبیل ...
هر دو معنی و مدل موی زیر رو شامل می شه: • مدل موی ماشین تراش ( مدل موی سربازی ) یا • مدل موی مردانه خیلی کوتاه ( که اطراف سر تا ته ماشین می شود و ...
• تیپ کچلی • داشتن ظاهر کچل فرم ( یعنی کچل یا طاس بودن انتخاب شخصه و تیپ انتخابیشه نه اینکه طبیعی و به ناچار کچل باشه. )
• ( آدم ) بد غذا ( کسی که در خوردن غذا سخت پسند و بهانه گیر است. )
لباس رسمی محل کار اداری یا آکادمیک که برای مردان متشکل از کت و شلوار و برای زنان، کت و دامن و گاهی جلیقه است.
• آیین نامه ی پوشش و لباس ( برای یک محل خاص مثل محل کار، باشگاه و . . . ) • لباس / پوشش رسمی ( یک محل خاص )
? what's with the hat به نظر من معنی جمله ی بالا می شه: کلاه چطوره ؟ ( یعنی کلاه گذاشتن یا پوشیدن برای فلان موقعیت، مهمانی و یا فلان منظور مناسبه؟ ) ...
• بدون کمک ( منبعی که ممکن است از آن کمک انتظار می رفت ) . • برای بیان این موضوع استفاده می شود که کسی نتوانسته در یک نتیجه موفقیت آمیز مشارکت داشت ...
دقت کنید اگر بین no و thanks کاما نیاد یعنی به صورت no thanks نوشته بشه معنی " نیازی به تشکر نیست ( کاری نکردم ) " هستش. ولی اگر بینشون کاما بیاد ی ...
علاوه بر ۵ معنی آورده شده معنی زیر رو هم می دهد: • ( دادگاه، مقننه، یا سایر نهادها ) چیزی را که به آن ارائه شده است، ردکند یا غیر وارد یا مختومه اعل ...
توضیحات Sims خیلی خوب بود، ترجمشو می زارم: • مقایسه های دوگانه توضیح: عباراتی هستند که معمولاً در انگلیسی برای بیان افزایش یا کاهش متناسب استفاده م ...
• شروع کردن / شدن چیزی ( کاری یا فرآیندی ) • ( عامیانه ) روی غلطک / دور افتادن یا انداختن چیزی ( کار یا فرآیند ) E. g: at the meeting, she tried t ...
• فعل مرکب ( فعل حرف اضافه یا قید یا هردو ) a verb and another element, typically either an adverb, as in break down, or a preposition, for example ...
• همون" به فنا رفتن " یا " به گای سگ رفتن " خودمونه 🤣
املای درست: Immigration
جراحی از راه دور
عبارات take a crap و have a crap به ترتیب به عمل ریدن و عَن داشتن اشاره داره و معنی می ده. می بخشید به خاطر صراحت بیان.
جدا از معنی درستی که دوستان اشاره کردند : کنایه از پول خرج کردن برای چیزهایی که ضروری نیست.
• توجه تمام و کمال • تمام توجه • توجه صد در صد • توجه بی کم و کاست Full attention
این عبارت و عبارت stay on target به نظر من هر دو به یک معنی هستند و معانی زیر رو می دند: • چسبیدن به کار • تمرکز روی کار یا هدف
• هوش فضایی بصری • تفکر فضایی بصری ( توانایی درک اطلاعات بصری در محیط، بازنمایی درونی آن، ادغام آن با سایر حواس و تجربیات، استخراج معنا و درک و انج ...
• یه پسری بود. ☆ به جای boy هر چیز دیگه ای می تونه باشه. There was this game یه بازی ای بود.
• جور در آمدن با چیزی مثال : Then maybe engineering would be a good fit. - پس شاید رشته ی مهندسی ( با خواسته و توانایی های تو ) جور در بیاد. ...
• خوش صحبت بودن • قدرت بیان خوب داشتن
• مستعد بودن در درک مکانیزم ها
• صفت : تنگنا هراسی، تنگنا هراسانه • اسم : ( شخص ) تنگنا هراس
• ( شخص ) تنگنا هراس
• ( شخص ) پرواز هراس
• ( شخص ) عنکبوتیه هراس
• برون هراسانه • ( شخص ) برون هراس
• فردی که از فضاهای باز و عمومی ( شلوغ ) می ترسد. • فرد منزوی
• نتوانستن دیدن یا روبرو شدن ( با حقیقت تلخ ماجرا ) • قابل قبول نبودن • سخت بودن تحمل یا هضم کردن ماجرا • باور نکردن • تو کت نرفتن ☆ نکته : بعد از ...
توجه کنید که مثال ۳ اشتباهه. باید does میاورد، نه dose.
• واکنش منفی ( به دارو، روش درمانی یا به طور کلی هر محرکی دیگر ) فرق " واکنش منفی " با " عوارض جانبی ( side effects ) " اینه که عوارض جانبی قابل پی ...
• یک ماده ( دارو نما ) یا درمان بی ضرر که ممکن است باعث ایجاد عوارض جانبی مضر یا بدتر شدن علائم بیماری شود زیرا بیمار فکر می کند یا معتقد است ممکن اس ...
• از قضا
• یه خبرایی هست
• سوء تفاهم نشه • منظورمو بد برداشت نکنی
( نسبت به یک موضوع ) : • احساس خاص ( روشن ) • تصور واضح
علاوه بر معانی آمدهمعنی زیر رو هم می خواستم اضافه کنم: • بدون بازرسی یا ارزیابی قبلی
• مسئول یا پاسخگو شناختن مثال: The union council hold accountable executive officers. مشاوران اتحادیه مسئولان اجرایی را پاسخگو ( مسئول ) می دانند.
• حواله چمدان ها • قبض چمدان ها • رسید چمدان ها • چک چمدان ها • چک حمل و نقل ( رسیدی که در فرودگاه برای اطمینان از عدم وجود هیچ چیز خطرناک یا غیر ق ...
• توصیف کننده ی اسمی • تعریف کننده ی اسمی ( اسمی که به صورت نسبتی و به منظور توصیف اسم دیگر یا تعیین کیفیت آن و به شیوه ای متفاوت با صفت استفاده می ...
املای درستش suspicious هستش. به این کلمه در این دیکشنری با املای یاد شده مراجعه کنید.
۲ تا معنی می ده: ۱. تخم مرغی که به هنگام پخت، زرده و سفیدش قاطی شده باشه. ۲. تخم مرغی که ( در ترکیب با شیر ) به صورت خاگینه پخته باشند.
• هشداری است که با قرار گرفتن در گزارش اعتباری فرد به کمپانی کارت اعتباری و فرد اعلام می کند که ممکن است قربانی کلاهبرداری از جمله سرقت هویت شده باشد.
توضیح: فقط معانی و مثال های واقعا درست رو مرتب کردم که وقت کمتری برای جمع بندی بزارید . ۱. افراشتن، بلند کردن ۲. مطرح کردن ( موضوع، مسئله، ایده و ...
• کسی که با استفاده از هویت شخصی دیگر اقدام به فریب و کلاهبرداری از دیگران می کند. • سوء استفاده گر ( هویتی ) • فریبکار، دغل باز ( هویتی )
• احساس کاذب امنیت مثال Wearing helmets gave cyclists a false sense of security and encouraged them to take risks. استفاده از کلاه ایمنی به دوچرخ ...
•احساس کاذب • خیال باطل • حس توهمی • تصویر ذهنی اشتباه
• فریب کسی با امنیت کذایی • القاء کردن حس امنیت در کسی با حیله، اغواگری و عدم صداقت • وارد کردن کسی به شرایط بد بدون اینکه بداند مثال : His friendl ...
• چیزی را از جایی برداشتن ( با شتاب ) مثال : Would you mind grabbing that bag off the carousel? می شه لطف کنید اون کیفو از روی نقاله ی فرودگاه بر ...
۱. به زور / با عجله یا با صراحت گرفتن یا تصاحب کردن ، قاپیدن مثال : two Swiss mountaineers … had�grabbed off�the honors for the first ascent. دو ک ...
• پاییدن . . . ( با چشم ) • مواظب . . . بودن • مطلع و آگاه بودن از . . . • کسی را دور از دردسر و خطر نگه داشتن مثال برای مورد آخر: Keep an eye on ...
برای گفتن اینکه از اینکه اتفاقی افتاده خوشحال هستید استفاده می شود زیرا از اتفاق بدی جلوگیری می کند. It's a good thing you called – Mom was startin ...
هر یک از خروجی های شماره گذاری شده منتهی به فرودگاه یا هواپیما.
• بدهکار بودن
• موفق شدن • به چیزی رسیدن مثال: We wont make the play. به نمایش نمی رسیم. You can be back in time to make the four o'clock. تو می تونی قبل از ...
• رعایتِ قوانین • اطاعت از قوانین
• برای این منظور استفاده می شود که بگوییم واضح است که احتمالا به زودی اتفاق بدی رخ خواهد داد. به قول بچه ها توی همین صفحه، معادل های زیر رو براش می ...
• تابلو اطلاعات یا اعلانات پرواز هواپیماها • تابلو اطلاعات یا اعلانات حرکت اتوبوس، قطار و . . . تعریف انگلیسیش : a board in an airport, bus termi ...
شرایطی که در آن مسافری که از قبل بلیط رزو نکرده است ( و یا رزرو کرده است ) ، به امید اینکه پروازی زودتر از زمان رزرو شده و ارزانتر ( چون بلیطش لحظه ی ...
که در اصل • پرواز دم دستی • پرواز در دسترس • پرواز لحظه ی آخری • بلیط لحظه ی آخری به آن گفته می شود. ۲ تا توضیح در موردش تو سایت های انگلیسی زبان ا ...
چیزایی که نوشتم مجموع سرچ از نت و خلاصه ای از نوشته ی بچه های دیگه تو همین صفحست. این عبارت به طور کلی سه معنی زیر را می دهد : ۱. مقدار کم از چیزی ...
۲ تا معنی داره: ۱. ( همونطور که دوستان گفتند ) مخفف لیموزین هستش؛ ماشین گران، لاکچری و مجلل. ۲. یک وسیله ی نقلیه برای جابجایی مسافران از/به فرودگا ...
• اینکه ماشین یدک کش بیادو وسیله ی نقلیه ای رو به خاطر پارک غیر مجاز ببره پارکینگ که راننده برای گرفتن ماشینش مجبور به پرداخت مبلغی باشه. • یدک کش ...
• غربالگری امنیتی ( فرودگاه ) ( به منظور بررسی مدارک معتبر فرد، جلوگیری از ورود اقلام ممنوعه و سایر تهدیدات امنیتی به منطقه ی استریل فرودگاه )
• اینکه در پروازهای ترانزیت، هواپیمای دومتو از دست بدی و یا به عبارت دیگه از پرواز دومت جا بمونی. ( پرواز ترانزیت به پروازی گفته می شود که فاصله ی ...
• سوژه شدن • موضوع جک یا شوخی قرار گرفتن • آلت دست شدن • مضحکه شدن • به بازی گرفته شدن
• حقه ای که با کسی انجام می شود تا او را احمق جلوه دهد و دیگران را سرگرم کند. • دست انداختن کسی • ایستگاه کردن کسی • فیلم کردن کسی
ترتیب قرار گرفتن استاندار واژه ها در یک جمله به صورت زیر است : Subject Verb Object� ( SVO ) . به یاد داشته باشید که فاعل چیزیست که جمله در مورد آن ...
• دلایل و ریشه هایی که رفتار فرد بر آن استوار است و شخصیتش را شکل می دهد مثل احساسات، عقاید، نگرانی ها و . . . مثال: When you are upset about some ...
• جوک بی مزه • شوخی مسخره یا بی معنی ( بیشتر یک نظر شخصیست که جوکی را بی مزه یا شوخی ای را بی معنی تشخیص دهیم. )
مطرح کردن یک موضوع : • به طور خصوصی • به طور محرمانه • به صورت یک راز • به طور مخفیانه به شرطی که فاش نشود. مثال: the doctor told her in confiden ...
• خشونت جاده ای ( احساس خشم کنترل نشده ی یک راننده که معمولا توسط ترافیک، عمل تحریک آمیز یک راننده ی دیگر یا رانندگی بد دیگران بر انگیخته می شود و ...
عبارت Go into a rage هم همین معنی رو می ده. • به شکل بسیار شدید و ناگهانی عصبانی شدن
• مرتب یا بایگانی کردن کاغذ، پرونده، سند و مدارک ( کاغذی یا دیجیتالی [ اگر سندی را بایگانی کنید، آن را در فایل ( پوشه یا پرونده ) صحیح قرار می دهید. ...
• تلاش برای بهبود وضعیت پس از اتفاق بد. • رو به راه کردن اوضاع به هم ریخته • به شرایط عادی برگشتن مثال: After her business went bankrupt, she pick ...
• آینده ی نزدیک • آینده ی پیش رو ( که در شرف وقوع است. ) مثال: Let's discuss the project in the upcoming status meeting. بیایید پروژه را در جلس ...
این عبارت یا عبارت Make an example out of someone/somebody هر دو به معنی کسی را درس عبرت دیگران کردن هستش. ( تنبیه کردن کسی که مرتکب کار اشتباهی ...
• کسی را شدیدا مواخذه و سرزنش کردن • با توپ و تشر، سرکوفت و از روی عصبانیت با کسی صحبت کردن ( به خاطر رفتار اشتباهی که طرف مقابل انجام داده. )
معادل فارسیش: • جلسه ی مدیریت پروژه • جلسه ی تعیین وضعیت • جلسه ی کاری تعریف: این اصطلاح به جلسه ای اشاره دارد که در آن افراد در مورد مرحله فعلی پرو ...
• غیر از این عبارت، عبارت Acting white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...
• غیر از این عبارت عبارت Appear white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...
• بوته زار ( زمین متشکل از پوشش گیاهی بوته ای )
• ۲ معنی کلی داره : ۱. عادی و پذیرفته شده در هر شرایطی مثال : Ethnic jokes are just par for the course in France. در فرانسه، جوک های قومیتی پذیر ...
• تونوس ماهیچه ای ( عبارت است از میزان سفتی و قوام ماهیچه در حالت استراحت؛ عاملیست که به ما کمک می کند وضعیت ظاهری بدن خود را در حالات مختلفِ ایستاد ...
• به معنی مستقیم روی زمین افتادن و کنایه از " فاجعه بار " بودن نتیجه ی یک عمل است. • عبارت Go over like a lead balloon رو هم داریم که استعاره از " ...
• برای بیان این عقیده به کار می رود که یک چیز خاص خلاف عرف است. • پسندیده نیست، درست نیست، مناسب نیست، شایسته نیست، عرف نیست، وجهه ی خوبی نداره. ...
این عبارت در ۲ حالت کلی زیر استفاده می شود: ۱. بعد از عبارتی آورده می شود که فرد نسبت به درستی آنچه که گفته مطمئن نیست و نمی خواهد مخاطب، آن حرف و ا ...
• باور اخلاقی ای که بر طبق آن از هر گونه گفتار و عملی که می تواند نسبت به حساسیت های سیاسی ( جنسیت، ملیت، قومیت، نژاد، زبان، گویش، لهجه، فرهنگ و . . ...
شرایط بد و بحرانی
• کنش گرایی ( سیاست یا اقدام استفاده از مبارزات انتخاباتی برای ایجاد تغییرات سیاسی یا اجتماعی. ) • عملگرایی ( اعتقاد به تلاش برای تحقق اهداف )
• به طور کلی کارهای خیر یا خیریه • موارد خیر
مناسب ترین معنی ای که برای این عبارت به نظرم رسید همون " حقیقت محض " هستش. تعریف زیر رو هم تو گوگل براش گذاشته بودن شاید به دردتون بخوره. اگه کسی ...
نوعی کشتی که برای حمل مسافر، وسیله نقلیه و بار در عرض رودخانه و یا دریاچه استفاده می شود و کار پُل را انجام می دهد. اتوبوس دریایی یا تاکسی دریایی ج ...
تلفظ صحیح خواندن: wah - haak - kah وا ها کاه لینک زیر یه ویدیو ۷ ثانیه ایه که تلفظشو می تونید بشنوید: https://youtu. be/PUeCRooeuH4
مزاحمت اینترنتی
• چیزی را خیلی خواستن • دل به چیزی بستن مثال: She has her heart set on a new bicycle او خیلی دلش یک دوچرخه ی جدید می خواهد. او به یک دوچرخه ی جدید ...
واگذار کردن اتفاقات یا نتیجه ی کار به شانس ( دست روی دست گذاشتن و تلاش نکردن )
حالا فقط باید نشست و منتظر نتیجه بود. ( صبر کردن و در انتظار حوادث بودن )
• روز برنامه ریزی شده برای شروع یک کار یا فعالیت • آغاز و شروع مثال: The starting date for the construction work is 23 June تاریخ شروع کار ساخت و ...
معنی کلی rush هجوم یا حرکت ناگهانی به سمت چیزی هست که به شکل های مختلف با توجه به شرایط و معنی جمله ترجمه می شه. مثلا در ورزش حمله کردن معنی می ده و ...
• پاسخ دهنده حالا این پاسخ دهنده می خواد در جایگاه پاسخ دادن به سوال یا نظر سنجی باشه، در مقام متهم باشه، یا حتی یک واکنش دهنده غیر انسانی باشه که ...
حدس زدن یا انتخاب یک گزینه به طور چشم بسته؛ که بر اساس دانش یا اطلاع نسبت به موضوع نباشد به قول دوستان: شانسی گفتن تیری در تاریکی رها کردن
انجام دادن کاری که شدیداً به آن اعتقاد داری؛ حتی اگر خطرناک و افراطی باشد؛ یا اینکه احتمال شکست خوردن یا مورد انتقاد دیگران قرار گرفتن در آن وجود داش ...
• مراقبت های سازمانی که در آن خدمات مددکارانه از طریق کادر سازمانی تعلیم دیده متناسب با شرایط و نیازمندی های فرد مددجو از قبیل سن، جنسیت، معلولیت، م ...
به روند تغییراتی که بر گرایشات و رفتار خانوار ها در طول زمان وارد می شود family trend گفته می شود. مثل تغییراتی از قبیل سن ازدواج افراد روابط کودکا ...
• مسائل کوچک و جزئی می توانند بزرگ و بزرگتر بشن. مثلا یه اختلاف نظر جزئی منجر به یه اختلاف و دعوای شدید بشه.
• مصرف کننده ی عادی ولی با تجربه • مصرف کننده ای که به طور منظم از محصول یا خدمات شرکتی استفاده می کند و بر حسب تجربه آگاهی و اطلاعات کافی را در مور ...
• بر قراری / حفظ صلح • بر قراری / حفظ آرامش
حس خاص و منحصر به فرد بودن ( به واسطه ی استفاده از کالایی یا انجام رفتاری )
احساساتی کردن ( کسی به وسیله اتفاقی یا . . . )
عبارتی که نشان می دهد گوینده قصد دارد پیشنهاد یا نظر خود را در مورد چیزی به مخاطب ارائه دهد.
حق ( کسی یا چیزی ) را پرداختن حق ( چیزی یا کسی ) را ادا کردن Pay the right of animals حق حیوانات را ادا کنید.
خیلی وابسته ( به چیزی ) Too dependent on
پناه بردن به حیوانات به لحاظ احساسی ( از افسردگی و تنهایی )
دام و طیور داری های صنعتی که در محیط محدود با استفاده از غذا، هورمون و دارو پرورش و رشد حیوانات خوراکی را به حداکثر می رسانند.
تبادل نظر کردن
جمع آوری امضاء به منظور استشهاد عمومی
* ما از این عبارت زمانی استفاده می کنیم تا بگوییم شخصی چیزی گفته است که ما نیز در فکر انجام یا گفتن آن بودیم. * جالبه که اینو گفتی ! * عجب تصادفی ...
ریز نمرات
* سلیقه ی موسیقی * سبک آهنگ های مورد علاقه ی فرد * Musical moods
دسته از موسیقی ها که باعث آرامش و ریلکس کردن ذهن می شود مثل موسیقی های برگرفته از صداهای طبیعت از قبیل امواج، صدای باران، رودخانه، باد و . . .
* به طور کلی به تصویر سازی از طریق تکنولوژی رادار صوتی اشاره دارد که با پالس های صوتی اقدام به تصویر برداری از آنچه که نمی توانیم ببینیم می کنند همان ...
ایمان درمانی اعتقاد درمانی روح درمانی ذهن درمانی نوعی از درمان که با تمرکز شخص بر ابعاد روحانی خود و وصل شدن به منبع آفرینش از طریق آزاد سازی ذهن از ...