پیشنهاد‌های سید عباس حسینی (٣٥٦)

بازدید
٧٩٣
تاریخ
١٥ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

• در شرایط معمول / متعارف • در وضعیت معمول / متعارف • در معنای معمول / متعارف Reality TV has produced 'stars' with little or no actual talent in con ...

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

Misbehaving teens نوجوانان بدرفتار ( به نظرم بد رفتاری از هر نوعی می تونه باشه و صرفا بی ادبی نیست مثل : بی ادبی، برخاشگری، زودرنجی و زود قهری و . . ...

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

• برنامه نوسازی و تغییر ظاهر • برنامه ی قبل و حالایی توضیح: یک برنامه تلویزیونی واقع گراست که در آن به کمک متخصصان مختلف و مربوط اقدام به تغییر چشمگ ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

I always had doubts about the project but I never gave voice to them. من همیشه در مورد این پروژه شک و تردید داشتم اما هرگز آنها را ابراز نکردم ( به ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• ( در زمینه ی مخابرات و خبر ) حالت پخش ( انتشار ) فراگیر یا همگانی توضیح: ابتدا معانی Broadcast Model و یا Broadcast Mode را در همین دیکشنری سرچ کن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

• حالت پخش ( انتشار ) گسترده توضیح: انتقال یک طرفه داده های صوتی، تصویری یا دیتا از یک نقطه و منبع واحد به همه گیرنده ها در یک منطقه گویند که به آنB ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• حوزه ی خبر / خبری • عرصه ی خبر / خبری

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سایت های اینترنتی انتشار آزاد توضیح: سایت های اینترنتی که به هر کسی که به اینترنت دسترسی دارد، اجازه می دهند از سایت بازدید کند و محتوا ( ی خبری و ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مرکز رسانه های مستقل یا The Independent Media Center توضیح: یک شبکه ی انتشاراتی آزاد از روزنامه نگاران کنش گرا که در مورد مسائل سباسی و اجتماعی گز ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• همانطور که اغلب ( معمولا ) اتفاق می افتد • اغلب •معمولا As is often the case with children, Amy was completely better by the time they gave us a d ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ( عامیانه ) اخراج شدن، از خدمت منفصل شدن He got the hook, reportedly due to differences with his co - star. او از شغلش اخراج شد، ظاهرا به دلیل ا ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• فیلم ( ورق ) استاتی یا نسوز توضیح: از این ورق ها در قدیم برای تولید حلقه ی فیلم های فیلم برداری و عکاسی استفاده می شد. امروزه به عنوان ورق ترنسپر ...

پیشنهاد
٠

• تصویر تولید ( یا شبیه سازی ) شده توسط کامپیوتر

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. داشتن ( به طور طبیعی، درونی، ذاتی و . . . ) = Have = Possess intrinsically ۲. ایجاد کردن، موجب شدن = Give rise to Many experts are of the opini ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سیستم ردیابی حرکت سر ( سیستمی که بصورت سخت افزاری و نرم افزاری حرکات و موقعیت سر را تشخیص می دهد که برای کنترل تصویر مشاهده شده توسط کاربر یا کنتر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• بسیار • به شدت • تا حد زیادی، بی اندازه • به طور وسیع / پهناور / بی کران مترادف ها به انگلیسی: • very • Extremely • Immensely • By / to a great ex ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• توقف موقت ناباوری، تعلیق ناباوری تعریف: اجازه دادن به خود به طور موقت، به باور چیزی که حقیقت ندارد، به خصوص برای لذت بردن از یک اثر داستانی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش، perpendicular هستش. به معنی با املای درستش مراجعه کنید.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• بازار خانگی این کلمه ۲ تا تعریف متفاوت داره: تعریف ۱: بازاری که به ارائه ی محصولاتی می پردازه که در چهارچوب خانه و خانواده مورد استفاده قرار می گ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی روی صحنه ی نمایش ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• فن آوری صحنه سازی سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) توضیح: به استفاده از ابزارهای تکنولوژیک برای ایجاد محیط های سه بعدی مجازی ( مثل هولوگرام ) اشاره ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

• ( در مورد وسیله ها: به لحاظ الکتریکی، مکانیکی و . . . ) فاقد توان کافی، کم قدرت، ضعیف E. g: The turbo diesel engine is underpowered. موتور توربو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مبلغ سر رسید، فاکتور یا صورت حساب که پرداخت نشده.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش abattoir هستش. به املای درست کلمه در همین دیکشنری مراجعه کتید.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• پرورشگاه / نوانخانه / یتیم خانه توضیح: یک موسسه اقامتی که برای کودکانی که والدین آنها مرده یا قادر به مراقبت از آنها نیستند، مراقبت و سرپرستی می کن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

I for one am getting a little sick of writing about it من به شخصه از نوشتن در مورد آن کمی خسته می شوم.

پیشنهاد
٠

• ( ترجمه عامیانه ) موبایل چند منظوره • ( ترجمه لغوی ) دستیار دیجیتالی شخصی توضیح: دستیار دیجیتالی شخصی یک دستگاه تلفن همراه چند منظوره دارای سیستم ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ( تصادفی ) برخوردن به کسی یا چیزی • ( مستقیم، صاف ) برخوردن به کسی یا چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

• پتانسیل بکر / دست نخورده / بهره برداری نشده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• پراکنده بودن، به طور پراکنده توضیع شدن ( در جایی، روی چیزی یا سطحی ) The palm trees dotted around the island درخت های نخل در نقاط مختلف جزیره وجو ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سطح مناسب Teachers need to pitch tests at the right level. معلمان باید تست ها ( آزمون ها ) را در سطح مناسب ارائه کنند.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلی ترین معنی ای که می تونم پیشنهاد بدم: • هر نوع وسیله ای ( گوشی، گوشی میکروفون دار، واقعیت مجازی و . . . ) که برای استفاده روی سر مستقر می شود. ت ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• فناوری خاص ( فناوری ای که در بخشی خاص از صنعت و بازار و برای پاسخ به هدف و نیازی خاص کاربرد دارد و استفاده ی عمومی ندارد. ) No longer a niche te ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش niche market هستش. به معنی همین کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

• با تایید معانی دوستان، برای روشن شدن موضوع مثلا خمیر دندان معمولی جزو کالاهای Mass market وخمیر دندان برای دندان های حساس جزو کالاهای Niche market ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

• با تایید معانی دوستان، برای روشن شدن موضوع مثلا خمیر دندان معمولی جزو کالاهای Mass market وخمیر دندان برای دندان های حساس جزو کالاهای Niche market ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

یعنی نصف زبان انگلیسی رو فرووووووو کردن تو این یک کلمه ی لامصب عَ بس که معنی داره. معانی رو به شکلی که به هم نزدیک یا برحسب روابط علت معلولی به هم ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• غارتگری باستان شناسی ( حذف غیر قانونی یا دزدیدن آثار باستانی از یک محوطه باستانی است. )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• غارتگر آثار باستانی • غارتگر بناهای باستانی ( کسی که برای یافتن دفینه و عتیقه جات اقدام به حفاری غیر قانونی بناهای تاریخی کرده که منجر به آسیب رسی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. حق الهی ( حق و مشروعیتی که ظاهرا به پادشاه و ملکه داده می شود تا بر کشوری حکومت کند. ) ۲. ( عامیانه ) حق مسلم ( حق انجام کاری یا داشتن چیزی بد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ( اسم خاص - با تلفظ فارسی ) هَتَش پِسوت توضیح: اسم اولین زنی که به مقام فرعونیت رسید و حکومت کرد. تلفظ انگلیسی: هَت شِپ سِت

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ماآت توضیح: در اساطیر مصر الهه ی حقیقت و عدالت، تعادل، نظم و هماهنگی و اخلاق بود که این مفاهیم را به تصویر می کشید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• گذشته ی کلمه ی oversee می شه. به این کلمه در این دیکشنری مراجعه کنید. • oversight هم حالت اسمیِ oversee می شه که یعنی نظارت، بررسی، سرپرستی. مع ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• همچنان که زمان می گذرد، . . . • با گذشت زمان، . . .

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سلسله ی اول مترادف: Dynasty I توضیح: سلسله ی اول مصر باستان یعنی اولین سلسله ی پادشاهان مصری را پوشش می دهد که بر مصر یکپارچه حکومت کردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• سلسله ی اول مترادف: Dynasty I توضیح: سلسله ی اول مصر باستان یعنی اولین سلسله ی پادشاهان مصری را پوشش می دهد که بر مصر یکپارچه حکومت کردند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف far less به معنی: بسیار کمتر

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• در هر صورت، در هر حال • موضوع هر چه که هست / بود / باشه توضیح : برای نشان دادن اینکه جمله ی شما به طور یکسان در مورد دو یا چند گزینه ای که ذکر کرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Be subject to debate • جای بحث داشتن ( نامعلوم و نامشخص بودن موضوعی که جای سوال داشته باشد. ) However, again, whether this was the case or not is ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Her intentions are open to question. نیت ( قصد ) او جای سوال دارد. The author's exact meaning is open to question. معنای ( منظور ) دقیق نویسنده ج ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• صدا و سیما The broadcasting service appointed him news director. صدا و سیما او را به عنوان مدیر خبر منصوب کرد.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

May / might / could well • معنی عبارات بالا: احتمالا، محتمل ( برای گفتن اینکه دلیل خوبی برای واکنش، سوال، احساس یا به طور کلی اتفاقی وجود دارد. ) ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• در متونی که به گروگان گیری اشاره ندارد یعنی : ○ به حصار خود در آوردن ○ در گرو ( وثیقه ) خود در آوردن یا نگه داشتن

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• کارگر یا کارمند چند مهارتی توضیح: نوعی پرسنل عملیاتی که دارای مهارت های لازم برای پوشش بیش از یک شغل است. مترادف: Multi skilled worker

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• کارگر یا کارمند چند مهارتی توضیح: نوعی پرسنل عملیاتی که دارای مهارت های لازم برای پوشش بیش از یک شغل است. مترادف: Multi skilled employee

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

• در مورد شخص: خود انگیخته و خود جوش، خود شروع کننده خود رو توضیح: فردی که به اندازه ی کافی با انگیزه یا جاه طلب است و نیازی به محرک بیرونی برای ا ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱. چاره، راه حل، دستاویز، توسل ( برای حل مشکل ) ۲. متوسل شدن ( برای حل مشکل ) ۳. حق قانونی وصول از ( مراجعه به ) ضامن ( در صورتی که بدهکار اصلی پرد ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

• حقوق تعطیلات یا مرخصی توضیح: هر نوع پرداختی است که کارفرما در طول تعطیلات یا مرخصی ( کامل یا ساعتی ) به کارمندان ارائه می دهد؛ یا ممکن است به شکل ...

پیشنهاد
٠

• کسی یا چیزی را مسئول چیزی دانستن • چیزی را به پای کسی یا چیزی گذاشتن تعریف به انگلیسی: To make or hold s. o/ sth/ a group of people , responsible ...

پیشنهاد
٠

• کسی یا چیزی را مسئول چیزی دانستن • چیزی را به پای کسی یا چیزی گذاشتن تعریف به انگلیسی: To make or hold s. o/ sth/ a group of people , responsible ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• رویکرد غیر مداخله گرانه ( عدم دخالت مستقیم یا شخصی در چیزی یا روندی ) مترادف: Hands - off approach

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• رویکرد غیر مداخله گرانه ( عدم دخالت مستقیم یا شخصی در چیزی یا روندی ) مترادف: Hands - off policy

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

• در نتیجه، نتیجتا • به دنبال آن The study shows how television and, by extension, the media, alter political relationships. این مطالعه نشان می دهد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش Collapsed هستش.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱. اخطار، هشدار یا اطلاع با زمان کم برای آماده سازی ۲. معادل های فارسی: • دقیقه ی نود، دقیقه ی نودی، در دقیقه ی نود • لحظه یا دم آخری، در لحظه یا دم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• اگر منظور دسته یا گروه باشد، املای درستش flock است. به کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

پیشنهاد
٠

• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you'l ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

• به دقت فکر کردن و در نظر گرفتن جوانب چیزی هنگام تصمیم گیری It may be fairly cheap to buy, but you've got to take into consideration the money you' ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش. معادل های فارسیش: • مشارکت کردن • پیشنهاد، ارائه یا فراهم کردن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت bring something to the table به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش. معادل های فارسیش: • مشارکت کرد ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

So much so, that the global financial crash was entirely inevitable. به حدی که سقوط مالی جهانی کاملاً اجتناب ناپذیر بود. I was fascinated by the ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

So much so, that the global financial crash was entirely inevitable. به حدی که سقوط مالی جهانی کاملاً اجتناب ناپذیر بود. I was fascinated by the ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مجسمه ی صوتی • مجسمه سازی صوتی • مجسمه سازی صوتی کردن توضیح: مجسمه سازی صوتی به سبکی از مجسمه و مجسمه سازی گفته می شود که در آن مجسمه یا هر نوع شی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• چند حسی ( وابسته یا مربوط به حواس چندگانه ) Multisensory approaches are far more effective in learning than using only one. روش های چندحسی در یا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معانی پیشنهادی دوستان مناسبه، فقط مرتب می کنم که از پراکندگی در بیاد و یه توضیح اضافه می کنم. •هنر اینستالیشن • هنر چیدمان یا چیدمان هنری • هنر نصب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

• هنر چیدمان • چیدمان هنری • هنر اینستالیشن • هنر نصب یا نصبیات با هر معنی که بیشتر حال می کنی می تونی استفاده کنی. از art installation هم می شه ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• هنر آشپزی توضیح: این اصطلاح به تهیه، پخت، در ظرف گذاری، ارائه و سرو غذا اشاره دارد و در مورد غذاهای اصلی، پیش غذاها و مخلفات آنها کاربرد دارد، نه د ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• مجسمه حرکتی یا پویا که به آن Mobile هم می گویند. ( مجسمه ای که با نوسان نور در آن یا وارد شدن نیروی محرکه به آن از طریق لمس، باد، موتور و . . . ح ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• یک سبک هنری که در فضای باز انجام می شود و با تراشیدن خود زمین به شکل مورد نظر یا ساخت یک سازه در فضای باز یک منطقه با استفاده از عناصر طبیعی آنجا م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• یک سبک هنری که در فضای باز انجام می شود و با تراشیدن خود زمین به شکل مورد نظر یا ساخت یک سازه در فضای باز یک منطقه با استفاده از عناصر طبیعی آنجا م ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرق Dirt و Soil ? هر دو به طور مشترک به معنی خاک هستند. تفاوت ها: • Dirt : خاکی که مناسب کاشت گیاه است و چه بسا که با کود تقویت هم شده باشه که اصط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرق Dirt و Soil ? هر دو به طور مشترک به معنی خاک هستند. تفاوت ها: • Dirt : خاکی که مناسب کاشت گیاه است و چه بسا که با کود تقویت هم شده باشه که اصط ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

• برگ علف توضیح : یکی از معانی blade " برگ دشنه مانند " هستش؛ برگی که بلند و باریکه مثل برگ علف، برگ گندم و . . . معادل دیگه ی این عبارت blade of g ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• برگ علف توضیح : یکی از معانی blade " برگ دشنه مانند " هستش؛ برگی که بلند و باریکه مثل برگ علف، برگ گندم و . . . معادل دیگه ی این عبارت grass blad ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• یک موضوع آشنا/تجربه شده/روزمره/متداول

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• طرح دار، دارای بافت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوست عزیز، Learner هر چند که این سایت جای این بحث ها نیست ولی چون یه چی گفتی، لازمه یه چی بگم. خود پیامبر هم از خودش و اصول اولیه اسلام فاصله گرفته ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

علاوه برمعانی ای که در این صفحه اومده و همگی درست هستند برای معنی " سرسخت بودن و پخته بودن از سر تجربه " می خواستم دو معادل فارسی معرفی کنم: • گرگ ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

• فرق Myth و Legend: کلمه ی Myth، داستان های سنتی در مورد وقایع، اسطوره ها و شخصیت های خیالی هستند که برای توضیح اعمال، باورها، پدیده های طبیعی یا ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

• فرق Myth و Legend: کلمه ی Myth، داستان های سنتی در مورد وقایع، اسطوره ها و شخصیت های خیالی هستند که برای توضیح اعمال، باورها، پدیده های طبیعی یا ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• ( معنی کلی ) هرگونه تابلو، علائم و نشانه های نصب شده در خیابان که به آن Road signs هم می گویند. مثل: * تابلو های راهنمایی و رانندگی * تابلو های نا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش commercial هست. به معنای کلمه با املای درست مراجعه کنید.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

• شامل، در برگیرنده، فراگرفتن، ( در محدوده ی . . . ) گسترده بودن یا پوشش دادن His career spanning six decades. حرفه او شش دهه را در بر می گیرد. ( ی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

فرق Canvas و Canvass ؟ • کلمه Canvas پارچه ای بادوام است که برای ساخت بادبان، چادر، بوم نقاشی، غربال و موارد دیگر استفاده می شود. از سوی دیگر، Canva ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

فرق Canvas و Canvass ؟ • کلمه Canvas پارچه ای بادوام است که برای ساخت بادبان، چادر، بوم نقاشی، غربال و موارد دیگر استفاده می شود. از سوی دیگر، Canva ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی دوستان همه درست و به جاست. با مراجعه معانی کلمات medium و media ، معنی mixed media رو بهتر درک می کنید. مفهوم media رو در این عبارت می شه " چیز ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هنر عالی ( High Art ) به طور کلی به نقاشی، مجسمه سازی و موسیقی و مطالعه این رشته ها اشاره دارد که برای داشتن معنایی عمیق تر از آنچه در سطح ظاهر می شو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ضمن تشکر از خانوم دبیری برای جمله مثالشون توضیحشون درست بود ولی اشتباه در ترجمشون این بود که ترس فوبیا رو غیر واقعی معرفی کردند؛ در صورتی که فوبیا مث ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

• معانی ای که دوستان گفتند درسته. چند تا مثال برای درک بهتر: She's having a hard time living within her budget. او برای زندگی با بودجه خود مشکل دار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

دقت کنید Come to do sth دو معنی زیر رو داره: ۱. به منظور انجام کاری آمدن ۲. سرانجام ( منتهی شدن ) ، بالاخره، دست آخر نهایتا، کم کم، تدریجا ( کلا اشار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تو فارسی هم یه اصطلاح براش داریم: " درست غذا خوردن. "

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرق lime و lemon: هر دو لیمو هستند ولی: * lime کوچکتر، گردتر و ترش تر است. * lemon بزرگ تر، بیضوی و علاوه بر ترشی، تلخ و شیرین تر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• با سرچ در عکس های گوگل فهمیدم raisin بیشتر به خانواده کشمش ها اشاره داره و اگر به نوع خاصی از کشمش بخواین اشاره کنین با اضافه کردن رنگش به عنوان صف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• نوعی پیراشکی چینی ( تکه کوچک شیرینی پر از گوشت یا سبزیجات که در بخار پخته شده و سپس سرخ شده و با سس سرو می شود. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست defiance هستش. به املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• گندم نیم کوفته محصولیست که از آسیاب کردن دانه ی غلات و تبدیل آن به ذرات بزرگتر از آرد به دست می آید و در آشپزی مورد استفاده قرار می گیرد. Cracked ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سس ماهی ( یک چاشنی مایع است که از ماهی یا کریل - یه نوع میگوی کوچک - تهیه می شود که تا دو سال در نمک پوشانده شده و تخمیر شده است. از آن به عنوان چاش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• یک نوع کیک برنجی ژاپنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• درمانگر معنوی ( انرژی درمانگر، یا درمانگر از طریق مدیتیشن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• کسی که پول را به جا خرج می کند و چیزی را عشقی و از روی وسواس و اعتیاد به خرید نمی خرد. مخالف این عبارت Compulsive shopper هست که به معنی کسیست که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش plow هست. به املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املای درست come in هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• سس غلیظ ( تعریفی که تو یکی از سایت های انگلیسی در سرچ گوگل برای این عبارت آمده بود. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• غذای پرچرب یا غذای چرب و چیلی معنی کنین ولی کلمه ی " مضر" رو بهش اضافه نکنین. همونی که معنی می ده رو بگین چون غذای چرب لزوما مضر نیست. ( مثلا رژ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درستش watch هستش دوستان.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• یک قطعه / تکه / قالب / تخته / شمش از چیزی ( جامد ) مثلا: Bar of soap یک قالب صابون Bar of lead یک شمش سرب Bar of chocolate یک تخته ( کامل ) شک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

E. g: one marriage counsellor makes use of role reversal, inviting husband and wife to pretend to be each other. یکی از مشاوران ازدواج از ( تکنیک / ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مباحثه یا مناظره ی متوازن تعریف: مباحثه ای که دیدگاه ها و منابع اطلاعاتی متعدد را در نظر می گیرد، بر حقایق و منطق معتبر تکیه می کند و در عین حال قا ...

پیشنهاد
٠

کالج ها و دانشگاه های محلی ( LCU ) موسسات آموزش عالی هستند که توسط واحدهای دولتی اداره می شوند و دوره های دوساله ( فوق دیپلم ) عموما در زمینه های فنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• خوب برگزار / انجام شدن • سرزنده و لذت بخش بودن E. g. : What a great party! It really went with a swing. چه جشن با شکوهی ( عالی ای ) ! واقعا خوب ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• علاوه بر تایید معانی آمده در دیکشنری، توضیح زیر رو اضافه می کنم: برای انتقاد از کسی به خاطر رفتار معمول آنها استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• پیچیده / سخت کردن موضوع ( تلاش بیش از حد برای بیان یک ایده، احساس یا نظر، تکرار آن در مواقعی که لازم نیست. ) Look, there's no need to labor the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• تو دور باطل افتادن ( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه ) the discussion went round and round in circles. بحث از هر طرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تو دور باطل افتادن ( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه ) the discussion went round and round in circles. بحث از هر طرف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• کلاسور اداری، زونکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Round the corner Around the corner ۱. همون نزدیکیا / دورو برا / کنارا، ( تقریبا ) سر نبش ۲. در شرف وقوع، قریب الوقوع there's a chemist around the c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• جاده ی پر دست انداز و پر پیچ و خم ( که سفر/حرکت کردن در آن خطرناک است. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( در مورد ماشین ) تعمیرگاه مترادف: repair shop

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست این کلمه sprint هستش. به املای درست در همین دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• گردهمایی بخش فروش یک شرکت ( در مورد سیاست های، رویه های فروش، مشوق ها، یکی از محصولات یا خدمات شرکت و . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مکانی که مشاغل می توانند دفاتر یا اتاق هایی را برای جلسات، رویدادها و غیره اجاره کنند. • مکانی که شخص برای به امکاناتی از قبیل اینترنت، پرینتر و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• این یکی یا اون یکی • هم این و هم اون ( دیگری ) توضیح: زمانی که می خواهید دو گزینه ممکن را ارائه دهید می توانید از این عبارت استفاده کنید. Eg: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( معنی لغوی ) درمان آرام • ( معنی مفهومی ) روش درمانی ای که تهاجمی نباشد. ( مثل ماساژ، شن گرم، آب درمانی، استفاده از عناصر طبیعی و خلاصه هر روشی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Eg: I didn't want to play gooseberry with you and Bev. نمی خواستم مزاحم ( خلوت یا لاو ترکوندن ) تو و بِو باشم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• به نظر من " زحمتی نیست " ، روان ترین معنیه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• بازی بی خطر ( یعنی بازی ای که ریسک آسیب دیدگی در آن یا نیست یا خیلی ناچیزه. ) توضیح: innocent معانی مختلفی داره، اینجا بی خطر و آرام بودن منظور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تعطیلات بی خطر، تعطیلات آرام ( یعنی گذراندن تعطیلات در مکان و به گونه ای که ریسک افتادن اتفاق بد و مخاطره آمیز نباشه یا خیلی ناچیز باشه. ) توضیح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• معادل با عبارت I'm in یعنی پایه ام.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• معادل spine - tingling هستش.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• pass away مودبانه ی مردن می شه نه past away.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• جالب ( جذاب ) وکنجکاو کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

•کتاب یا متنی که اصطلاحا روان و راحت فهم باشه. ترجمه ی درست جمله دوستان: It's easy and enjoyable to read. خواندن آن آسان و لذت بخش است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• دقت کتید املای درست این کلمه بعد از g، باید e داشته باشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cardiovascular exercise Aerobic exercise Endurance exercise هر سه عبارت بالا به معنی ورزش های هوازی هستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

■ معادل عبارت Come back down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

■ معادل عبارت Bring down to earth و هر دو عبارت به یک معنی هستند. • با واقعیت روبرو شدن، به خود آمدن. ( بازگشت به واقعیت پس از یک دوره خیال پرداز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• نظریه میکروبی توضیح: در پزشکی، این نظریه ی پذیرفته شده است که بیماری های خاص در اثر حمله میکروارگانیسم ها به بدن ایجاد می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از تعریف گوگل دوتا معنی شسته رفته ی زیر رو در آوردم: ۱. ( معنی لغوی ) زمینه ی موقعیتی یا وضعیتی توضیح معنی ۱: زمینه ی موقعیتی یا وضعیتی در واقع شرا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

این کلمه بریتیش هست. معادل امریکن اون field day ( s ) هست که تو همین دیکشنری می تونین سرچش کنین. و اما معنیش: • روز مسابقات ورزشی ( رویدادهاییهست ...

پیشنهاد
٠

• یه چیز مسلم/ حتمی / قطعی است. معادل با عبارت One thing is for sure هستش. Ex: One thing is for certain, an aging population has increased the pr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توضیحات و ترجمه ی جمله ی نمونه ی شماره ۱: در قسمت توضیح انگلیسی به انگلیسی همین کلمه در همین پیج اومده: if you say that someone doesn't know when t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست تجارت trade می شه. به املا دقت کنین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• شب بیدار نگه داشتن، جلوگیری کردن از خواب Ex: Using your mobile device can keep you up at night an that you don't get enough sleep. استفاده از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• آتشفشان غیر فعال برعکس می شه: Live Volcano آتش فشان فعال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• زمان طولانی ( جایگزین مناسبی برای long time هستش. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مردم یک کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

۱. غیر قابل تصدیق / تایید/ پذیرفتن/ دفاع ۲. غیر قابل تحمل ۳. غیر قابل حمایت/ تامین/ حفظ و نگهداری/ پیاده سازی ( از نظر مالی، روحی و . . . ) ۴. غیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنی لغویش می شه " ذهن پیر تر " که خیلی مناسب به نظر نمی رسه: برداشت مفهومی خودم که مناسب تر به نظر می رسه: • فرد با تجربه تر • فرد پخته تر Eg: to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بسته به جمله می تواند: • غیر مرتبط، بی ربط • غیر ضروری، بی اهمیت معنی دهد.

پیشنهاد
٠

• بیمه ی درمانی خصوصی ( که در آن بیمه شونده معمولاً از جیب خود برای بیمه درمانی خصوصی پرداخت می کند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• سیستم خدمات بهداشتی و درمانی ای که در آن همه شهروندان بدون نیاز به پرداخت هزینه، خدمات بهداشتی و درمانی را دریافت می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

• معنی ای که آزاده خانوم ارائه کردند اشتباهه. Impend به معنی " قریب الوقوع " می شه. ولی حالت فعلی این کلمه impede هست که به معنی " ممانعت / مشکل ایج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• نظر غالب افراد/مردم در مورد موضوعی ( که به طور گسترده و از زمان دور تا به الآن بوده. ) E. g: The traditional idea is rural life is healthier, bu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مفهوم سنتی ( مفاهیم سنتی آن دسته از اندیشه ها، اصول یا باورهایی هستند که قرن ها پایه و اساس جامعه بوده و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده اند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• املای درستش malaysia هست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• موارد حاد • شرایط ( وضعیت ) بغرنج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• جراحی سنگین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• ورزش برخوردی ( ورزشی که در آن شرکت کنندگان لزوماً با یکدیگر تماس بدنی دارند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مرکز ورزشی ( ساختمانی که عموم مردم می توانند برای انجام انواع مختلف ورزش، شنا و غیره به آنجا بروند. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در تکمیل توضیحات دوست خوبمون میثم نبی پور معنی زیر رو هم اضافه می کنم: • غیر اینه ؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• مال حرام

پیشنهاد
٠

• معادل" دیگه ذله شدن " از چیزی که در یک دوره زمانی آزردتون کرده یا دیگه ازش خسته شدین.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• مفید / کارآمد / به درد بخور بودن ( در شرایط خاص ) مثال : That key will come in handy if you lock yourself out. اگر ( ناخواسته ) در رو روی خودت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• اصلا یه کار بهتر . . . • با این حال ( اصلا ) بهتر است که . . . ( از این عبارت زمانی استفاده می شود که آنچه قرار است گفته شود بهتر از چیزی است که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• به عبارت You don't want to در همین دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

• ( معنی لغوی ) شما علاقه ای به انجام فلان کار ندارید. • ( معنی مفهومی، واقعی و کاربردی ) : حتی اگر بخواهید فلان کار را انجام دهید، ایده ی بدی است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• دوستان املا رو تو این صفحه اشتباه نوشتن. اگر afford منظور باشه، یعنی از عهده ی کاری یا چیزی بر آمدن ولی اگر effort منظور باشه که دو معنی می ده: ۱ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Interspecies infection عفونت بین گونه ای ( به دلیل تعامل دو یا چند نوع باکتری، باکتری ای با ویگی های میان گونه ای به وجود می آید که عفونتی میان گونه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تعریف زیر مال گوگله که فرق immediat family و nuclear family رو گفته : Nuclear families consist of the parents/partners and their children when they ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• حصار سیم خاردار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• مورب نوشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

• نوعی از غذاهای فست فودی ( یا غیر فست فودی مثل ساندویچ ) که در حال حرکت یا حین کار می توان مصرف شوند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال: you all look so well fed and contented همه شما خیلی سیر و راضی به نظر می رسید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

• ( کلی ) زیاده روی کردن در چیزی Binge on things I like زیاده روی در چیزهایی که دوست دارم. Binge on takeaways زیاده روی در خوردن غذاهای آماده. • ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

• با در نظر گرفتن این واقعیت که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

• علاوه بر املای فوق، dietition هم می نویسند. به همین املا در همین دیکشنری سرچ کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• املای درست dietary هست. به املای درست در همین دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

علاوه بر معانی ارائه شده توسط دوستمون " ساسان اس" معانی زیر رو هم در نظر بگیرید: • زرق و برق و هیجان زندگی شهری. • به شهر بزرگی که در آن می توان زن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• مکان های سخت و پر زحمت / پر گیر و دار / طاقت فرسا ( برای زندگی، کار و هر منظور دیگه ای که مد نظر گوینده باشد )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( حمل و نقل ) خط ارتباطی ( و در حالت جمع با s ) خطوط ارتباطی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تیم اثاث کشی منزل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Customer Service • پشتیبانی مشتری مجموعه ای از خدمات برای کمک به مشتریان در استفاده مقرون به صرفه و صحیح از یک محصول است. این شامل کمک در برنامه ریزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Customer Service • پشتیبانی مشتری کمک و مشاوره ارائه شده توسط یک شرکت به افرادی که محصولات یا خدمات آن را خریداری یا استفاده می کنند. ۲ عبارت مشاب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ممنون دوست عزیز که معنیش رو با ما به اشتراک گذاشتی ولی املای درستش on هستش نه one. عبارت on second thoughts رو سرچ کنید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• صورت سوال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• شرایط تخفیف ( شرایطی که تحت آن به مشتری تخفیف تعلق می گیرد. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• حق ورود تخفیف یافته / خورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

• فرم رزرو ( فرمی که برای رزرو تعطیلات، اقامتگاه و غیره استفاده می شود. )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• تا جایی که یادم میاد، . . . • اگه درست یادم باشه، . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی دوستان معانی زیر رو هم می تونه برسونه: • باید سوخت و ساخت • باید با شرایط کنار اومد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• دستِ بد ( تو بازی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Climb out of my ass یا get off my ass هم می گویند معنیشم همونیه که دوستان گفتند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• تا سه نشه بازی نشه توضیح: از این عبارت زمانی استفاده می شه که در یک بازی طرفین بخوان یک بازی رو ۳ مرتبه انجام بدن و برنده نهایی کسیه که ۲ مرتبه از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

• موسیقی سنتی از کشورهای در حال توسعه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• داروی فوق العاده موثر • داروی معجزه آسا ( دارویی که معمولاً به تازگی کشف شده است که قادر به ایجاد بهبود قابل توجه و مطلوب در وضعیت بیمار است. ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

• با تشکر از دوستان در مشارکتشون برای پیشنهاد معانی، باید بگم معانی پیشنهادی اشتباهه. دوستان به معانی انگلیسی پیشنهادی خود این دیکشنری توجه نکردند. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• دشت وسیع / باز • زمین پهناور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• در نقاط اطراف پراکنده بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

• بسیار کمتر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• روند معکوس در پیش گرفتن ( این که یه فرایندی، بر خلاف روند های مشابه روندی معکوس داشته باشه؛ مثلا اگه بقیه افزایشی بودند، این کاهشی باشه یا بر عکس )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• عرق آور ( هر ماده ای که باعث تعریق شود. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• دلیلی برای ( چیزی ) چیزی داشتن They still have cause for complaint. آنها هنوز دلیلی برای شکایت داشتند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

• املای درستش fulfill هستش.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

• plait بافتن مو به صورت تک رشته می شه ولی pigtails بافتن مو به صورت دو رشته می شه که هر کدوم یه طرف سره و braids بیشتر به بافتن اشاره داره و می تونه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• کاشی فرش ( که به عنوان فرش های ماژولار یا فرش های مربعی نیز شناخته می شوند، مربع هایی هستند که می توانند برای تشکیل فرش با سایز و طرح دلخواه به هم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• موجود در انبار ( عبارت ex - stock به کالاهایی اطلاق می شود که بلافاصله از انبار عرضه کننده در دسترس هستند و بنابراین، می توانند با زمان کم یا بدون ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• املای درستش elsewhere هستش. به معنی این کلمه با املای درست در این دیکشنری مراجعه کنید.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• قیمت معقول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• خاکی که حاوی کود گیاهی است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( فرآیند یا عمل ) حالت دادن مو ( با هر روش و هر ماده ای )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• لوسیون حالت دهنده مو ( ژل، واکس یا هر چیز دیگری که برای حالت دادن به مو می مالند. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• عمل رنگ زدن یا سایه دار کردن ( هایلایت کردن ) موها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• ( کلی ) موهای مربوط به صورت مرد در ناحیه ی چانه، گونه ها یا لب بالایی • ( عامیانه ) ریش و سبیل men with lots of facial hair مردانی با ریش و سبیل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هر دو معنی و مدل موی زیر رو شامل می شه: • مدل موی ماشین تراش ( مدل موی سربازی ) یا • مدل موی مردانه خیلی کوتاه ( که اطراف سر تا ته ماشین می شود و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• تیپ کچلی • داشتن ظاهر کچل فرم ( یعنی کچل یا طاس بودن انتخاب شخصه و تیپ انتخابیشه نه اینکه طبیعی و به ناچار کچل باشه. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( آدم ) بد غذا ( کسی که در خوردن غذا سخت پسند و بهانه گیر است. )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس رسمی محل کار اداری یا آکادمیک که برای مردان متشکل از کت و شلوار و برای زنان، کت و دامن و گاهی جلیقه است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• آیین نامه ی پوشش و لباس ( برای یک محل خاص مثل محل کار، باشگاه و . . . ) • لباس / پوشش رسمی ( یک محل خاص )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

? what's with the hat به نظر من معنی جمله ی بالا می شه: کلاه چطوره ؟ ( یعنی کلاه گذاشتن یا پوشیدن برای فلان موقعیت، مهمانی و یا فلان منظور مناسبه؟ ) ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• بدون کمک ( منبعی که ممکن است از آن کمک انتظار می رفت ) . • برای بیان این موضوع استفاده می شود که کسی نتوانسته در یک نتیجه موفقیت آمیز مشارکت داشت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

دقت کنید اگر بین no و thanks کاما نیاد یعنی به صورت no thanks نوشته بشه معنی " نیازی به تشکر نیست ( کاری نکردم ) " هستش. ولی اگر بینشون کاما بیاد ی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

علاوه بر ۵ معنی آورده شده معنی زیر رو هم می دهد: • ( دادگاه، مقننه، یا سایر نهادها ) چیزی را که به آن ارائه شده است، ردکند یا غیر وارد یا مختومه اعل ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

توضیحات Sims خیلی خوب بود، ترجمشو می زارم: • مقایسه های دوگانه توضیح: عباراتی هستند که معمولاً در انگلیسی برای بیان افزایش یا کاهش متناسب استفاده م ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• شروع کردن / شدن چیزی ( کاری یا فرآیندی ) • ( عامیانه ) روی غلطک / دور افتادن یا انداختن چیزی ( کار یا فرآیند ) E. g: at the meeting, she tried t ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

• فعل مرکب ( فعل حرف اضافه یا قید یا هردو ) a verb and another element, typically either an adverb, as in break down, or a preposition, for example ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

• همون" به فنا رفتن " یا " به گای سگ رفتن " خودمونه 🤣

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

املای درست: Immigration

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جراحی از راه دور

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عبارات take a crap و have a crap به ترتیب به عمل ریدن و عَن داشتن اشاره داره و معنی می ده. می بخشید به خاطر صراحت بیان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جدا از معنی درستی که دوستان اشاره کردند : کنایه از پول خرج کردن برای چیزهایی که ضروری نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

• توجه تمام و کمال • تمام توجه • توجه صد در صد • توجه بی کم و کاست Full attention

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

این عبارت و عبارت stay on target به نظر من هر دو به یک معنی هستند و معانی زیر رو می دند: • چسبیدن به کار • تمرکز روی کار یا هدف

پیشنهاد
٣

• هوش فضایی بصری • تفکر فضایی بصری ( توانایی درک اطلاعات بصری در محیط، بازنمایی درونی آن، ادغام آن با سایر حواس و تجربیات، استخراج معنا و درک و انج ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• یه پسری بود. ☆ به جای boy هر چیز دیگه ای می تونه باشه. There was this game یه بازی ای بود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

• جور در آمدن با چیزی مثال : Then maybe engineering would be a good fit. - پس شاید رشته ی مهندسی ( با خواسته و توانایی های تو ) جور در بیاد. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

• خوش صحبت بودن • قدرت بیان خوب داشتن

پیشنهاد
١

• مستعد بودن در درک مکانیزم ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• صفت : تنگنا هراسی، تنگنا هراسانه • اسم : ( شخص ) تنگنا هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( شخص ) تنگنا هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• ( شخص ) پرواز هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• ( شخص ) عنکبوتیه هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• برون هراسانه • ( شخص ) برون هراس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

• فردی که از فضاهای باز و عمومی ( شلوغ ) می ترسد. • فرد منزوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• نتوانستن دیدن یا روبرو شدن ( با حقیقت تلخ ماجرا ) • قابل قبول نبودن • سخت بودن تحمل یا هضم کردن ماجرا • باور نکردن • تو کت نرفتن ☆ نکته : بعد از ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

توجه کنید که مثال ۳ اشتباهه. باید does میاورد، نه dose.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

• واکنش منفی ( به دارو، روش درمانی یا به طور کلی هر محرکی دیگر ) فرق " واکنش منفی " با " عوارض جانبی ( side effects ) " اینه که عوارض جانبی قابل پی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• یک ماده ( دارو نما ) یا درمان بی ضرر که ممکن است باعث ایجاد عوارض جانبی مضر یا بدتر شدن علائم بیماری شود زیرا بیمار فکر می کند یا معتقد است ممکن اس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

• از قضا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

• یه خبرایی هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

• سوء تفاهم نشه • منظورمو بد برداشت نکنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

( نسبت به یک موضوع ) : • احساس خاص ( روشن ) • تصور واضح

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

علاوه بر معانی آمدهمعنی زیر رو هم می خواستم اضافه کنم: • بدون بازرسی یا ارزیابی قبلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

• مسئول یا پاسخگو شناختن مثال: The union council hold accountable executive officers. مشاوران اتحادیه مسئولان اجرایی را پاسخگو ( مسئول ) می دانند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

• حواله چمدان ها • قبض چمدان ها • رسید چمدان ها • چک چمدان ها • چک حمل و نقل ( رسیدی که در فرودگاه برای اطمینان از عدم وجود هیچ چیز خطرناک یا غیر ق ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• توصیف کننده ی اسمی • تعریف کننده ی اسمی ( اسمی که به صورت نسبتی و به منظور توصیف اسم دیگر یا تعیین کیفیت آن و به شیوه ای متفاوت با صفت استفاده می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

املای درستش suspicious هستش. به این کلمه در این دیکشنری با املای یاد شده مراجعه کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

۲ تا معنی می ده: ۱. تخم مرغی که به هنگام پخت، زرده و سفیدش قاطی شده باشه. ۲. تخم مرغی که ( در ترکیب با شیر ) به صورت خاگینه پخته باشند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• هشداری است که با قرار گرفتن در گزارش اعتباری فرد به کمپانی کارت اعتباری و فرد اعلام می کند که ممکن است قربانی کلاهبرداری از جمله سرقت هویت شده باشد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

توضیح: فقط معانی و مثال های واقعا درست رو مرتب کردم که وقت کمتری برای جمع بندی بزارید . ۱. افراشتن، بلند کردن ۲. مطرح کردن ( موضوع، مسئله، ایده و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

• کسی که با استفاده از هویت شخصی دیگر اقدام به فریب و کلاهبرداری از دیگران می کند. • سوء استفاده گر ( هویتی ) • فریبکار، دغل باز ( هویتی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

• احساس کاذب امنیت مثال Wearing helmets gave cyclists a false sense of security and encouraged them to take risks. استفاده از کلاه ایمنی به دوچرخ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

•احساس کاذب • خیال باطل • حس توهمی • تصویر ذهنی اشتباه

پیشنهاد
٢

• فریب کسی با امنیت کذایی • القاء کردن حس امنیت در کسی با حیله، اغواگری و عدم صداقت • وارد کردن کسی به شرایط بد بدون اینکه بداند مثال : His friendl ...

پیشنهاد
٠

• چیزی را از جایی برداشتن ( با شتاب ) مثال : Would you mind grabbing that bag off the carousel? می شه لطف کنید اون کیفو از روی نقاله ی فرودگاه بر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱. به زور / با عجله یا با صراحت گرفتن یا تصاحب کردن ، قاپیدن مثال : two Swiss mountaineers … had�grabbed off�the honors for the first ascent. دو ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

• پاییدن . . . ( با چشم ) • مواظب . . . بودن • مطلع و آگاه بودن از . . . • کسی را دور از دردسر و خطر نگه داشتن مثال برای مورد آخر: Keep an eye on ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای گفتن اینکه از اینکه اتفاقی افتاده خوشحال هستید استفاده می شود زیرا از اتفاق بدی جلوگیری می کند. It's a good thing you called – Mom was startin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هر یک از خروجی های شماره گذاری شده منتهی به فرودگاه یا هواپیما.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

• بدهکار بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• موفق شدن • به چیزی رسیدن مثال: We wont make the play. به نمایش نمی رسیم. You can be back in time to make the four o'clock. تو می تونی قبل از ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• رعایتِ قوانین • اطاعت از قوانین

پیشنهاد
٧

• برای این منظور استفاده می شود که بگوییم واضح است که احتمالا به زودی اتفاق بدی رخ خواهد داد. به قول بچه ها توی همین صفحه، معادل های زیر رو براش می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

• تابلو اطلاعات یا اعلانات پرواز هواپیماها • تابلو اطلاعات یا اعلانات حرکت اتوبوس، قطار و . . . تعریف انگلیسیش : a board in an airport, bus termi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شرایطی که در آن مسافری که از قبل بلیط رزو نکرده است ( و یا رزرو کرده است ) ، به امید اینکه پروازی زودتر از زمان رزرو شده و ارزانتر ( چون بلیطش لحظه ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

که در اصل • پرواز دم دستی • پرواز در دسترس • پرواز لحظه ی آخری • بلیط لحظه ی آخری به آن گفته می شود. ۲ تا توضیح در موردش تو سایت های انگلیسی زبان ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چیزایی که نوشتم مجموع سرچ از نت و خلاصه ای از نوشته ی بچه های دیگه تو همین صفحست. این عبارت به طور کلی سه معنی زیر را می دهد : ۱. مقدار کم از چیزی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

۲ تا معنی داره: ۱. ( همونطور که دوستان گفتند ) مخفف لیموزین هستش؛ ماشین گران، لاکچری و مجلل. ۲. یک وسیله ی نقلیه برای جابجایی مسافران از/به فرودگا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

• اینکه ماشین یدک کش بیادو وسیله ی نقلیه ای رو به خاطر پارک غیر مجاز ببره پارکینگ که راننده برای گرفتن ماشینش مجبور به پرداخت مبلغی باشه. • یدک کش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

• غربالگری امنیتی ( فرودگاه ) ( به منظور بررسی مدارک معتبر فرد، جلوگیری از ورود اقلام ممنوعه و سایر تهدیدات امنیتی به منطقه ی استریل فرودگاه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

• اینکه در پروازهای ترانزیت، هواپیمای دومتو از دست بدی و یا به عبارت دیگه از پرواز دومت جا بمونی. ( پرواز ترانزیت به پروازی گفته می شود که فاصله ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

• سوژه شدن • موضوع جک یا شوخی قرار گرفتن • آلت دست شدن • مضحکه شدن • به بازی گرفته شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

• حقه ای که با کسی انجام می شود تا او را احمق جلوه دهد و دیگران را سرگرم کند. • دست انداختن کسی • ایستگاه کردن کسی • فیلم کردن کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترتیب قرار گرفتن استاندار واژه ها در یک جمله به صورت زیر است : Subject Verb Object� ( SVO ) . به یاد داشته باشید که فاعل چیزیست که جمله در مورد آن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

• دلایل و ریشه هایی که رفتار فرد بر آن استوار است و شخصیتش را شکل می دهد مثل احساسات، عقاید، نگرانی ها و . . . مثال: When you are upset about some ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

• جوک بی مزه • شوخی مسخره یا بی معنی ( بیشتر یک نظر شخصیست که جوکی را بی مزه یا شوخی ای را بی معنی تشخیص دهیم. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مطرح کردن یک موضوع : • به طور خصوصی • به طور محرمانه • به صورت یک راز • به طور مخفیانه به شرطی که فاش نشود. مثال: the doctor told her in confiden ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

• خشونت جاده ای ( احساس خشم کنترل نشده ی یک راننده که معمولا توسط ترافیک، عمل تحریک آمیز یک راننده ی دیگر یا رانندگی بد دیگران بر انگیخته می شود و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

عبارت Go into a rage هم همین معنی رو می ده. • به شکل بسیار شدید و ناگهانی عصبانی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

• مرتب یا بایگانی کردن کاغذ، پرونده، سند و مدارک ( کاغذی یا دیجیتالی [ اگر سندی را بایگانی کنید، آن را در فایل ( پوشه یا پرونده ) صحیح قرار می دهید. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

• تلاش برای بهبود وضعیت پس از اتفاق بد. • رو به راه کردن اوضاع به هم ریخته • به شرایط عادی برگشتن مثال: After her business went bankrupt, she pick ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• آینده ی نزدیک • آینده ی پیش رو ( که در شرف وقوع است. ) مثال: Let's discuss the project in the upcoming status meeting. بیایید پروژه را در جلس ...

پیشنهاد
٢

این عبارت یا عبارت Make an example out of someone/somebody هر دو به معنی کسی را درس عبرت دیگران کردن هستش. ( تنبیه کردن کسی که مرتکب کار اشتباهی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

• کسی را شدیدا مواخذه و سرزنش کردن • با توپ و تشر، سرکوفت و از روی عصبانیت با کسی صحبت کردن ( به خاطر رفتار اشتباهی که طرف مقابل انجام داده. )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

معادل فارسیش: • جلسه ی مدیریت پروژه • جلسه ی تعیین وضعیت • جلسه ی کاری تعریف: این اصطلاح به جلسه ای اشاره دارد که در آن افراد در مورد مرحله فعلی پرو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• غیر از این عبارت، عبارت Acting white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

• غیر از این عبارت عبارت Appear white رو هم داریم. معنی لغوی ای که برای این عبارات می شه ارائه داد: - سفید پوست بازی در آوردن - بسان سفید پوستان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

• بوته زار ( زمین متشکل از پوشش گیاهی بوته ای )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

• ۲ معنی کلی داره : ۱. عادی و پذیرفته شده در هر شرایطی مثال : Ethnic jokes are just par for the course in France. در فرانسه، جوک های قومیتی پذیر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

• تونوس ماهیچه ای ( عبارت است از میزان سفتی و قوام ماهیچه در حالت استراحت؛ عاملیست که به ما کمک می کند وضعیت ظاهری بدن خود را در حالات مختلفِ ایستاد ...

پیشنهاد
٦

• به معنی مستقیم روی زمین افتادن و کنایه از " فاجعه بار " بودن نتیجه ی یک عمل است. • عبارت Go over like a lead balloon رو هم داریم که استعاره از " ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• برای بیان این عقیده به کار می رود که یک چیز خاص خلاف عرف است. • پسندیده نیست، درست نیست، مناسب نیست، شایسته نیست، عرف نیست، وجهه ی خوبی نداره. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

این عبارت در ۲ حالت کلی زیر استفاده می شود: ۱. بعد از عبارتی آورده می شود که فرد نسبت به درستی آنچه که گفته مطمئن نیست و نمی خواهد مخاطب، آن حرف و ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

• باور اخلاقی ای که بر طبق آن از هر گونه گفتار و عملی که می تواند نسبت به حساسیت های سیاسی ( جنسیت، ملیت، قومیت، نژاد، زبان، گویش، لهجه، فرهنگ و . . ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

شرایط بد و بحرانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

• کنش گرایی ( سیاست یا اقدام استفاده از مبارزات انتخاباتی برای ایجاد تغییرات سیاسی یا اجتماعی. ) • عملگرایی ( اعتقاد به تلاش برای تحقق اهداف )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

• به طور کلی کارهای خیر یا خیریه • موارد خیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مناسب ترین معنی ای که برای این عبارت به نظرم رسید همون " حقیقت محض " هستش. تعریف زیر رو هم تو گوگل براش گذاشته بودن شاید به دردتون بخوره. اگه کسی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

نوعی کشتی که برای حمل مسافر، وسیله نقلیه و بار در عرض رودخانه و یا دریاچه استفاده می شود و کار پُل را انجام می دهد. اتوبوس دریایی یا تاکسی دریایی ج ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تلفظ صحیح خواندن: wah - haak - kah وا ها کاه لینک زیر یه ویدیو ۷ ثانیه ایه که تلفظشو می تونید بشنوید: https://youtu. be/PUeCRooeuH4

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مزاحمت اینترنتی

پیشنهاد
٢

• چیزی را خیلی خواستن • دل به چیزی بستن مثال: She has her heart set on a new bicycle او خیلی دلش یک دوچرخه ی جدید می خواهد. او به یک دوچرخه ی جدید ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

واگذار کردن اتفاقات یا نتیجه ی کار به شانس ( دست روی دست گذاشتن و تلاش نکردن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حالا فقط باید نشست و منتظر نتیجه بود. ( صبر کردن و در انتظار حوادث بودن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• روز برنامه ریزی شده برای شروع یک کار یا فعالیت • آغاز و شروع مثال: The starting date for the construction work is 23 June تاریخ شروع کار ساخت و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنی کلی rush هجوم یا حرکت ناگهانی به سمت چیزی هست که به شکل های مختلف با توجه به شرایط و معنی جمله ترجمه می شه. مثلا در ورزش حمله کردن معنی می ده و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

• پاسخ دهنده حالا این پاسخ دهنده می خواد در جایگاه پاسخ دادن به سوال یا نظر سنجی باشه، در مقام متهم باشه، یا حتی یک واکنش دهنده غیر انسانی باشه که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

حدس زدن یا انتخاب یک گزینه به طور چشم بسته؛ که بر اساس دانش یا اطلاع نسبت به موضوع نباشد به قول دوستان: شانسی گفتن تیری در تاریکی رها کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

انجام دادن کاری که شدیداً به آن اعتقاد داری؛ حتی اگر خطرناک و افراطی باشد؛ یا اینکه احتمال شکست خوردن یا مورد انتقاد دیگران قرار گرفتن در آن وجود داش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

• مراقبت های سازمانی که در آن خدمات مددکارانه از طریق کادر سازمانی تعلیم دیده متناسب با شرایط و نیازمندی های فرد مددجو از قبیل سن، جنسیت، معلولیت، م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به روند تغییراتی که بر گرایشات و رفتار خانوار ها در طول زمان وارد می شود family trend گفته می شود. مثل تغییراتی از قبیل سن ازدواج افراد روابط کودکا ...

پیشنهاد
٢

• مسائل کوچک و جزئی می توانند بزرگ و بزرگتر بشن. مثلا یه اختلاف نظر جزئی منجر به یه اختلاف و دعوای شدید بشه.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

• مصرف کننده ی عادی ولی با تجربه • مصرف کننده ای که به طور منظم از محصول یا خدمات شرکتی استفاده می کند و بر حسب تجربه آگاهی و اطلاعات کافی را در مور ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

• بر قراری / حفظ صلح • بر قراری / حفظ آرامش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حس خاص و منحصر به فرد بودن ( به واسطه ی استفاده از کالایی یا انجام رفتاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

احساساتی کردن ( کسی به وسیله اتفاقی یا . . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

عبارتی که نشان می دهد گوینده قصد دارد پیشنهاد یا نظر خود را در مورد چیزی به مخاطب ارائه دهد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق ( کسی یا چیزی ) را پرداختن حق ( چیزی یا کسی ) را ادا کردن Pay the right of animals حق حیوانات را ادا کنید.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی وابسته ( به چیزی ) Too dependent on

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پناه بردن به حیوانات به لحاظ احساسی ( از افسردگی و تنهایی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

دام و طیور داری های صنعتی که در محیط محدود با استفاده از غذا، هورمون و دارو پرورش و رشد حیوانات خوراکی را به حداکثر می رسانند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تبادل نظر کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جمع آوری امضاء به منظور استشهاد عمومی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

* ما از این عبارت زمانی استفاده می کنیم تا بگوییم شخصی چیزی گفته است که ما نیز در فکر انجام یا گفتن آن بودیم. * جالبه که اینو گفتی ! * عجب تصادفی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریز نمرات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

* سلیقه ی موسیقی * سبک آهنگ های مورد علاقه ی فرد * Musical moods

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دسته از موسیقی ها که باعث آرامش و ریلکس کردن ذهن می شود مثل موسیقی های برگرفته از صداهای طبیعت از قبیل امواج، صدای باران، رودخانه، باد و . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

* به طور کلی به تصویر سازی از طریق تکنولوژی رادار صوتی اشاره دارد که با پالس های صوتی اقدام به تصویر برداری از آنچه که نمی توانیم ببینیم می کنند همان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

ایمان درمانی اعتقاد درمانی روح درمانی ذهن درمانی نوعی از درمان که با تمرکز شخص بر ابعاد روحانی خود و وصل شدن به منبع آفرینش از طریق آزاد سازی ذهن از ...