پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
٥ ماه پیش
١٤٨
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
٨٧
٠
١
٦
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
٩,٠٢١
٢
١٥٧
٨٠
٥ ماه پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٣٧٦
٠
٦
٣
٥ ماه پیش
Arrangement
Management
٨١,٣٥٣
١٦
١٥٤
٣٨٥
٥ ماه پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٥٧
٠
٢
١
٥ ماه پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٣١,٠٨٤
١٠
١٠١
٨٠
٥ ماه پیش
sort, sort out, arrange
٢١,٤٠٦
٧
٤٤٩
١٩٥
٥ ماه پیش