پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
٣ هفته پیش
٥٤
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
٥٣
٠
٠
٠
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
٦,٠٥٠
٠
٠
٠
٣ هفته پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٣٤٣
٠
٠
٠
٣ هفته پیش
Arrangement
Management
٧٩,٣٨٠
٠
٠
٠
٣ هفته پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٥٧
٠
٠
٠
٣ هفته پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٢٨,٠٦٣
٠
٠
٠
٣ هفته پیش
sort, sort out, arrange
١٦,٤٦١
٠
٠
٠
٣ هفته پیش