پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
١ سال پیش
٣٢٣
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
١٥٢
٠
١
١٠
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
١٠,٦٨٤
٣
١٦٢
٨٧
١ سال پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٤٤١
٠
٧
٤
١ سال پیش
Arrangement
Management
٨٥,٤٦٦
١٦
١٨٤
٣٩٩
١ سال پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٦١
٠
٢
١
١ سال پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٣٥,٢٧٠
١٠
١٠٥
٩٢
١ سال پیش
sort, sort out, arrange
٢٦,٥٤٥
١٠
٥٦٧
٢٢٤
١ سال پیش