پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
٢ سال پیش
٤١٢
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
١٥٢
٠
١
١٠
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
١٠,٨٩٦
٣
١٦٢
٨٨
٢ سال پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٤٤١
٠
٧
٤
٢ سال پیش
Arrangement
Management
٨٦,٠٥٢
١٦
١٨٤
٤٠٢
٢ سال پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٦١
٠
٢
١
٢ سال پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٣٦,٢٨٥
١٠
١٠٨
٩٦
٢ سال پیش
sort, sort out, arrange
٢٦,٨٣١
١٠
٥٦٧
٢٢٥
٢ سال پیش