پرسش خود را بپرسید
مترادف برای کلمه ی organize
١ سال پیش
٢٣٥
مترادف میخوام برای کلمه organize به معنای مرتب کردن، سازماندهی کردن
١٠٧
٠
١
٦
٦ پاسخ
مرتب سازی بر اساس:
اگر در معنای "نظمبخشیدن و ساماندادن" باشد:
order, arrange, sort, assemble, put straight, classify, collate,
اگر در معنای "هماهنگ کردن" باشد:
coordinate, sort out, put together, orchestrate,
(از کتاب فرهنگ مترادفها و متضادها، آکسفورد)
٩,٩٠٧
٢
١٦٢
٨٣
١ سال پیش
arrange, marshal, methodize, order, and systematize
٤٤١
٠
٧
٤
١ سال پیش
Arrangement
Management
٨٣,٧٣٢
١٦
١٧٢
٣٩٣
١ سال پیش
arrange, sort out, systematize, coordinate, structure, and manage.
٦١
٠
٢
١
١ سال پیش
پیشنهاد میکنم این سایت رو ذخیره کنید چون به دردتون میخوره.
انواع مترادف ها و متضاد های هر کلمه رو میتونید اونجا پیدا کنید.
٣٣,٦٢٦
١٠
١٠٣
٨٧
١ سال پیش
sort, sort out, arrange
٢٥,٦٤٩
١٠
٥٣٦
٢١٣
١ سال پیش