ریشه و نخستین کاربست بسگانگی
در تمام واژهنامههای در دسترس آمده «بسگانگی» ترجمهای برای pluralism است. اما این واژهگزینی نخستین بار پیشنهاد چه کسی بوده؟ ریشه آن کجاست؟ معنایش را از کدام متن پیش از خود وام گرفته؟ در ادبیات کهن نمونه استفاده از «بس» به این معنی کجا قابل مشاهده است؟
٢ پاسخ
واژهی «بسگانگی» یکی از معادلهای پیشنهادی نسبتاً نو برای واژهی pluralism است که در دهههای اخیر در ایران رواج یافته. بر پایه منابع موجود، این واژه نخستین بار دکتر داریوش آشوری در یکی از آثار زبانشناختی یا ترجمههایش پیشنهاد کرد یا دستکم تثبیت نمود. در کتابها و مقالات فلسفی، جامعهشناختی، یا ترجمههای مدرن فلسفی و علوم انسانی، واژه «بسگانگی» معمولاً در ترجمهی plurality یا pluralism به کار میرود.
این واژه ترکیبی است از:
بس = زیاد، بسیار، چند، متنوّع (ریشه در فارسی میانه و حتی اوستایی دارد)
گانگی = پسوندی شبیه به «-ness» در انگلیسی، برای ایجاد اسم مصدر یا مفهوم حالت (شبیه به «گانگی» در واژههایی چون «دوگانگی»، «چندگانگی» و...)
بنابراین «بسگانگی» معادل زیاد بودن در حالت و کیفیت است، که با مفهوم تکثر و چندگونگی ارزشها یا دیدگاهها در pluralism هممعناست.
اگرچه نمیتوان بهدقت گفت که این واژه از متنی خاص اقتباس شده، اما در تلاش برای فارسیسازی مفاهیم فلسفی مدرن، مانند آنچه در فرهنگسازیهای داریوش آشوری، شاهرخ مسکوب، یا دیگر مترجمان نوگرای ایرانی دیدهایم، واژههایی با ساختارهای «ایرانیشده» ساخته میشوند تا هم از زبان عربی فاصله بگیرند، و هم به زبان کلاسیک فارسی وفادار بمانند.
«بسگانگی» احتمالاً در برابر واژهی «plurality» (در آثار هانا آرنت، جان رالز، یا اندیشمندان لیبرال) یا «pluralism» (در فلسفه دین و سیاست) ساخته شده است.
فردوسی، شاهنامه:
به فر کیانی یکی تخت ساخت / چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت / بس آلت ببرد از پی جنگ و گنج
(بس آلت = ابزار بسیار)
نظامی، لیلی و مجنون:
بس بگریست در آن خلوص و نیاز / که شد دیدهاش کور از آن اشکساز
سعدی، گلستان:
بس بگردیدم و آخر به تو پیوستم باز / نه از آن روی که انصاف نجستم ز جهان
https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh1602