پرسش خود را بپرسید

شاه نامه فردوسی منظور از مر اندیشه چیست

تاریخ
١ ماه پیش
بازدید
٧٦

ازین پرده برتر سخن گاه نیست

ز هستی مر اندیشه را راه نیست

منظور فردوس چیست آیا راه کشف راز هستی رو در ذهن ساکت(بی ذهنی در هند) میدانند؟

ممنون از وقتی که می‌ گذارید

٤٧١
طلایی
٠
نقره‌ای
١
برنزی
١٤

٣ پاسخ

مرتب سازی بر اساس:

سلام.

اولا واژه «مر» در ادبیات قدیم یک کلمه زائد بودش برای زینت جمله و در این کاربرد، معنای خاصی نداره.

دوما، پیشاپیش میشه اشاره کرد که اونچه فردوسی میگه، ارتباط چندانی با مسئله «بی ذهنی» رایج در اموری مثل ذن و مدیتیشن نیست که خیلی پایه و اساس نداره، گرچه اهلش خیلی بهش می پردازند.

فردوسی در کل این شعر، داره درباره شناخت خدا صحبت میکنه چون شعرش رو با نام خدا شروع میکنه، داره علوّ وجودی خداوند رو میگه به این که عقل بشر (که خودش مخلوق خداوند است) نمیتونه خدا رو آنطور که هست، درک کنه و بشناسه. این یک مسئله فلسفی عرفانیه.

اما بعد از بیان آن حقایق و اینکه انسان باید تلاش کنه بندگی خدا کنه و به کمک خرد دانایی کسب کنه؛ در آخر میگه که دیگه بیش از این مقدار که گفته شد و هست، جای سخن نیست (و به تعبیر خودش در بیتهای قبلی، ادم نباید مثل بیکارها به چیزی که فراتر از عقله گیر  بده و خودش رو علکی مشغول کنه.) این به خاطر اینه که باز، طبق آنچه فردوسی در بیتهای قبلی میگه، خداوند اصل هستی هستش و فراتر از پرواز خرد ماست و اندیشه و عقل  ما به کُنه و عمق هستی نمیتونه دست پیدا کنه (دلایلش رو هم توی بیتهای قبلی میگه.)

٤,٣٥٣
طلایی
٤
نقره‌ای
٨٩
برنزی
١٤
تاریخ
١ ماه پیش

ممنون که نظر خودتون رو بیان کردید. زیبایی شعر به همین برداشت های متفاوت هست و فقط شاعر میتونه اصل ماجرا رو تایید کنه هرچند هرچقدر هم که واضح بیان کرده باشند سال ها گذشته و سانسور های بسیاری بر انواع کتاب ها اعمال گشته. از این رو پیشنهاد این بنده حقیر رو بپذیرید و قاطعیت رو از چنین موضوعاتی کمرنگ کنید

-
١ ماه پیش

سلام دوباره.
نکته اول اینکه زیبایی هیچ شعری در برداشت متفاوت «من و شما» ازش نیستش. «برداشته» میتونه نادرست و غلط باشه!!
نکته دوم اینکه شاعر یا هر گوینده سخنی، برای مخاطبین و دیگران مطلب مینویسه و به فهم اونها عَرضه میکنه؛ هیچ کس مطلب غیر قابل فهم از خودش باقی نمیذاره! فقط یه سری از مطالب پیجیده تره و برای مخاطبهای خاص تره.
دنباله مطلب در یاداشت بعدی:

-
١ ماه پیش

دنباله مطلب قبلی:
اگه قرار باشه مطلبی یا شعری رو بنویسه که لازم باشه خودش همیشه باشه تا ماجرای شعرش رو تأیید کنه که اصلا ادم نباید چیزی بنویسه و اگر بنویسه، شعرش یا مطلبش فقط تا زمانی که زنده هستش، اعتبار داره!!!! نکته دیگه این که اگر مطلبی «واضح» باشه اما باز نیاز به تأیید گوینده باشه، که نمیشه «واضح»!!! اون میشه مبهم که نیاز به توضیح داره. توضیح یعنی واضح سازی؛ «واضح» که توضیح نمیخواد.
دنباله در یادداشت بعدی:

-
١ ماه پیش

دنباله مطلب قبلی:
علاوه بر اینها، ادعای سانسور و . . . که نمیشه حرف. ! اگه اینطوری باشه، پس هیچ کتاب هیچ نویسنده ای، معتبر نیستش، چون همیشه احتمال «سانسور» وجود داره. «قاطعیت» در کلام خود شاعر هستش، نه اینکه ما بهش داده باشیم. شما احتمالا از کل این شعر فردوسی، فقط هم دوسه بیت رو دیدید. بهتر از اولش بخونیدش، حتما منظور و مفهوم شاعر رو درک خواهید کرد. علاوه بر این بالاخره کسی که فارغ التحصیل فلسفه هستش با کسی که نیستش، یه تفاوتهایی هست دیگه؛ میتونیم به هم اعتماد عمومی کنی!! شما از ما بپذیر حالا!خخخخ

-
١ ماه پیش

بنابراین پیدا کردن راز هستی رو در  با دقت نگریستن  به پدیده ها و جهان میدونه

٥,٤٩١
طلایی
٢
نقره‌ای
٣٠
برنزی
٥٣
تاریخ
١ ماه پیش

به نظر بنده  مفهوم این بیت این هست:

ازاین جهان هستی جایگاهی واضح تر و شفاف تر برای سخن گفتن وجود نداره (یعنی جهان هستی جایگاه سخن خداوند باما هست  و اگر کمی بادقت بنگریم متوجه خواهیم شد

برگ درختان سبز در نظر هوشیار 

هرورقش دفتری است معرفت کردگار)

مصرع دوم:هستی جز راهی برای اندیشیدن و تفکر نیست(یعنی هستی فقط برای تفکر افریده شده)

٥,٤٩١
طلایی
٢
نقره‌ای
٣٠
برنزی
٥٣
تاریخ
١ ماه پیش

پاسخ شما