پیشنهاد‌های زهرا کوهی ور (١٢١)

بازدید
٥٤٠
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همین بود، تموم شد، کاری دیگه نمیشه کرد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسابقه املانویسی یا هجی کردن کلمات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جایزه مسابقه هجی کردن ( این مسابقه بیشتر در امریکا برگزار میشه ) جایزه مسابقه املا نویسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

راضی، خوشحال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

- بالاترین - عامیانه به معنای "خیلی خوب"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

certainly dead

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

The slang adjective jelly is a fun synonym and alteration of jealous, formed by tacking a –y ending onto a phonetic spelling of its first syllable به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

It is slang for one person respecting another person's ability میشه اینجوری معنی کرد: حرفه ای ها همدیگه رو میشناسن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در اینجا مقصود دقیقا لغت planty هست نه plenty 2 ) در انیمیشن لِگو خطاب به گیاه گفته میشودplanty 1 ) به نقل از urban dictionary: Planties are humans ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

"it's like "stop lying

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you give something your best shot, you do it as well as you possibly can تمام تلاشت رو کردی به اندازه کافی تلاش کردی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر به فلک میذاره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Its someone who is a dork, and a douchebag. Somewhat mentally retarded خل و چل کله پوک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

تصورشم نمی تونی بکنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

در بعضی موارد به معنای ( شهامت، جرات ) هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

a type of collocation where a lexical item is tied to a grammatical one ترکیب یک بخش دستوری با یک واژه like to swim like swimming

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گاهی در پاسخ به no way استفاده میشه. در واقع در مخالفت با no way - no way ( امکان نداره ) - yes way ( معلومه که داره )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خسته کردن کسی با صحبت طولانی و حوصله سر بر یا کار کسل کننده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گستاخ، پررو معنای قدیمی: میمون اهلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فولکور، "روشنایی مرداب" نوری است که مسافران شب ها در مرداب ها و باتلاق ها می بینند. نام های دیگر: فانوس جک اُ، فانوس راهب، فانوس عجیب وغریب و. . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

used when you are disagreeing with someone برای مخالفت با انجام کاری استفاده میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

If you say that someone is being put out to pasture, you mean they are no longer being employed because they are considered to be too old or no longe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراغ راهنما

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

با لگد شکستن ( مثلا دَر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

to go to bed or to sleep

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلامانع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you say you couldn't agree more/less, you mean you completely agree/disagree I couldn't agree less : کاملا مخالفم، صد در صد مخالفم I couldn't agre ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

we're on to you: دستتو خوندیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

mad خل شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

To allow one to attack someone or something بذار حسابشو برسم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Boar - headed یه دنده، خودسر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

ذرت آبنبات: نوعی شیرینی هرمی شکل سه رنگ که مخصوص فصل پاییز و هالوین است در آمریکای شمالی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

لجباز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مغز متفکر گروه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

( colloquial ) Comparative form of scared: more scared بیشتر ترسیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یار، عزیز قمری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

یا عیسی مسیح یا خداااا ( برای تعجب به کار میرود )

پیشنهاد
٠

مضطرب بودن دلشوره داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

A individual on instagram who is full of themselves and likes to show it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

تاثیر گذار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

To be ready, willing, or eager to do something

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

a frozen dessert made with yogurt

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت کار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

A day on which a group of students, generally the senior class, leaves the campus and its responsibilities for a day.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدون شک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

If you've got dibs, you consider yourself to have the right to the thing that you've made a claim to حق خود دانستن مال خود دانستن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

پر کردن چیزی با مایع بصورت کامل to fill ( something ) completely with a liquid

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crazy Days is an annual event in Downtown Brookings featuring deals, steals, and fun for the whole family یک نوع ایونت سرگرم کننده دوستان کمک کنند ک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دسترسی به بزرگراه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

از شدت خستگی خواب رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گردهمایی مدیران و کارکنان شرکت a meeting outside the company ( in a resort area )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

assess whether something is suitable ارزیابی اینکه مناسبه یا خیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

did sth well again بازم عالی بودین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

all that sort of thing همه این جور چیزا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انبوهی از یه عالمه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

توی خال زدن به هدف رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای تعجب بکار میرود مثلا " اوه خدای من"

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص مهم ( عامیانه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبه دیگر شخصیت یا نام که از دید عموم پنهان هست ( a person's alter ego )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال سود آور برای بنگاه ها و سازمان ها سال پر از موفقیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی به کار می رود که همیشه نقش نفر دوم رو داره و مرکز اصلی توجه نیست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

تماشای پرندگان در زیستگاه طبیعی خودشان ( به منظور تفریح ) ، پرنده بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شروع اجرا، اعلام عمومی برای شروع اجرای گروه موسیقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Take your time عجله نکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to express that someone or something is really excellent - عالیه - با حاله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

احمق، نادان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

شناسایی یک مشکل و دلیل آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جلب توجه نکردن بی سرو صدا به دور از حواشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

گپ و گفت conversation

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

: actively dealing with a problem انجام دادن کاری مشارکت داشتن در انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی ترفیع دادن به پست بالاتر ولی با اختیار کمتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

حواست رو جمع کن خیلی مراقب بودن برای انجام کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انحصار در فروش محصولی بازار محصولی را در دست گرفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرگوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شاید به نظرت خنده دار بیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتشر کردن مطلب یا ماجرایی که بصورت محرمانه بوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

تله کابین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شلوار راحتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

معنای عامیانه: پلیس، مامور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پس کاری برآمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

افسری که جریمه پارکینگ رو می نویسه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرخص کردن اجازه رفتن دادن راهی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کوچک tiny

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Atten - hut خبردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نشانه آماده نزاع یا نبرد شدن His refusal to accept my offer made it clear I'd have to bare my teeth

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته بزدلی هستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

خیلی، با شدت زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستگی به زمینه صحبت داره بعضی اوقات به معنای" دارم با شما صحبت می کنم" یا " منظورم تویی" هست

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

از ترس دولا شدن ترسیدن و لرزیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

فروتن، نجیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

مصدوم کردن ناتوانمند کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

منفعت شخصی ذینفع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

- نام دخترانه و گونه ای دیگر از تلفظ Dee - غم انگیز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

If you say that a particular colour is the new black, you mean that that colour has become fashionable مطابق مد روز

پیشنهاد
١

( formal or humorous ) A question asked to know the reason for being visited by the interlocutor ما رو سرافراز کردی ( در موقعیت های رسمی یا طنز بکار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

identical شبیه به هم تکراری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای اصطلاحی آن " سخت، خسته کننده" هست

پیشنهاد
٣

اگه دنبال دردسر نمیگردی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Successfully completed با موفقیت تمام شدن و آماده نمایش عمومی این اصطلاح بیشتر در فیلم سازی کاربرد داره ولی در جاهای دیگه هم بکار برده میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قیمت سر گردنه قیمت بسیار زیاد برای چیزی راهزنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

ناگهانی ظاهر شدن یهو

پیشنهاد
٣

سخت در اشتباهی کور خوندی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

خود شکوفایی ( بالاترین سطح نیاز در هرم مازلو )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

فرسودگی ( در چرخه عمر رابطه مشتری )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرده فروشی که کالاهایی با قیمت کم می فروشد

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

- قرعه کشی - یکی از استراتژی های پیشبرد فروش و جایزه بر اساس شانس داده می شود نه مهار ت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تمایل داشتن/خواستن معمولا مراقبت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

قیمت منطقی قیمت عادلانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

. . . گر با گرایش

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

صفت:نسبتا گران طراحی شده برای افراد ثروتمند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

بطورکامل بیشترین حد بیشترین نیرو

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

کانال همه کاره کانال فراگیر

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

ناگهانی بدون برنامه ریزی قبلی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
١٣

تاثیر داشتن بر چیزی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

feed in to تاثیر داشتن بر چیزی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فرار ( دور شدن ) از روزمرگی

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٦

گوناگون

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٢

کم ترین آن. . . است

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

فروشگاه فیزیکی