پیشنهادهای زهرا کوهی ور (١٢١)
همین بود، تموم شد، کاری دیگه نمیشه کرد
مسابقه املانویسی یا هجی کردن کلمات
جایزه مسابقه هجی کردن ( این مسابقه بیشتر در امریکا برگزار میشه ) جایزه مسابقه املا نویسی
راضی، خوشحال
- بالاترین - عامیانه به معنای "خیلی خوب"
certainly dead
The slang adjective jelly is a fun synonym and alteration of jealous, formed by tacking a –y ending onto a phonetic spelling of its first syllable به ...
It is slang for one person respecting another person's ability میشه اینجوری معنی کرد: حرفه ای ها همدیگه رو میشناسن
در اینجا مقصود دقیقا لغت planty هست نه plenty 2 ) در انیمیشن لِگو خطاب به گیاه گفته میشودplanty 1 ) به نقل از urban dictionary: Planties are humans ...
"it's like "stop lying
If you give something your best shot, you do it as well as you possibly can تمام تلاشت رو کردی به اندازه کافی تلاش کردی
سر به فلک میذاره
Its someone who is a dork, and a douchebag. Somewhat mentally retarded خل و چل کله پوک
تصورشم نمی تونی بکنی
در بعضی موارد به معنای ( شهامت، جرات ) هست
a type of collocation where a lexical item is tied to a grammatical one ترکیب یک بخش دستوری با یک واژه like to swim like swimming
گاهی در پاسخ به no way استفاده میشه. در واقع در مخالفت با no way - no way ( امکان نداره ) - yes way ( معلومه که داره )
خسته کردن کسی با صحبت طولانی و حوصله سر بر یا کار کسل کننده
گستاخ، پررو معنای قدیمی: میمون اهلی
در فولکور، "روشنایی مرداب" نوری است که مسافران شب ها در مرداب ها و باتلاق ها می بینند. نام های دیگر: فانوس جک اُ، فانوس راهب، فانوس عجیب وغریب و. . ...
used when you are disagreeing with someone برای مخالفت با انجام کاری استفاده میشه
If you say that someone is being put out to pasture, you mean they are no longer being employed because they are considered to be too old or no longe ...
چراغ راهنما
با لگد شکستن ( مثلا دَر )
to go to bed or to sleep
بلامانع
If you say you couldn't agree more/less, you mean you completely agree/disagree I couldn't agree less : کاملا مخالفم، صد در صد مخالفم I couldn't agre ...
we're on to you: دستتو خوندیم
mad خل شده
To allow one to attack someone or something بذار حسابشو برسم
Boar - headed یه دنده، خودسر
ذرت آبنبات: نوعی شیرینی هرمی شکل سه رنگ که مخصوص فصل پاییز و هالوین است در آمریکای شمالی
لجباز
مغز متفکر گروه
گیر افتادن
( colloquial ) Comparative form of scared: more scared بیشتر ترسیده
یار، عزیز قمری
یا عیسی مسیح یا خداااا ( برای تعجب به کار میرود )
مضطرب بودن دلشوره داشتن
A individual on instagram who is full of themselves and likes to show it
تاثیر گذار
To be ready, willing, or eager to do something
a frozen dessert made with yogurt
سخت کار کردن
A day on which a group of students, generally the senior class, leaves the campus and its responsibilities for a day.
بدون شک
If you've got dibs, you consider yourself to have the right to the thing that you've made a claim to حق خود دانستن مال خود دانستن
پر کردن چیزی با مایع بصورت کامل to fill ( something ) completely with a liquid
Crazy Days is an annual event in Downtown Brookings featuring deals, steals, and fun for the whole family یک نوع ایونت سرگرم کننده دوستان کمک کنند ک ...
دسترسی به بزرگراه
از شدت خستگی خواب رفتن
گردهمایی مدیران و کارکنان شرکت a meeting outside the company ( in a resort area )
assess whether something is suitable ارزیابی اینکه مناسبه یا خیر
did sth well again بازم عالی بودین
all that sort of thing همه این جور چیزا
انبوهی از یه عالمه
توی خال زدن به هدف رسیدن
برای تعجب بکار میرود مثلا " اوه خدای من"
شخص مهم ( عامیانه )
جنبه دیگر شخصیت یا نام که از دید عموم پنهان هست ( a person's alter ego )
سال سود آور برای بنگاه ها و سازمان ها سال پر از موفقیت
برای کسی به کار می رود که همیشه نقش نفر دوم رو داره و مرکز اصلی توجه نیست
تماشای پرندگان در زیستگاه طبیعی خودشان ( به منظور تفریح ) ، پرنده بینی
شروع اجرا، اعلام عمومی برای شروع اجرای گروه موسیقی
Take your time عجله نکن
Used to express that someone or something is really excellent - عالیه - با حاله
احمق، نادان
شناسایی یک مشکل و دلیل آن
جلب توجه نکردن بی سرو صدا به دور از حواشی
گپ و گفت conversation
: actively dealing with a problem انجام دادن کاری مشارکت داشتن در انجام کاری
به کسی ترفیع دادن به پست بالاتر ولی با اختیار کمتر
حواست رو جمع کن خیلی مراقب بودن برای انجام کاری
انحصار در فروش محصولی بازار محصولی را در دست گرفتن
خرگوش
شاید به نظرت خنده دار بیاد
منتشر کردن مطلب یا ماجرایی که بصورت محرمانه بوده
تله کابین
شلوار راحتی
معنای عامیانه: پلیس، مامور
از پس کاری برآمدن
افسری که جریمه پارکینگ رو می نویسه
مرخص کردن اجازه رفتن دادن راهی کردن
کوچک tiny
Atten - hut خبردار
به نشانه آماده نزاع یا نبرد شدن His refusal to accept my offer made it clear I'd have to bare my teeth
ته بزدلی هستی
خیلی، با شدت زیاد
بستگی به زمینه صحبت داره بعضی اوقات به معنای" دارم با شما صحبت می کنم" یا " منظورم تویی" هست
از ترس دولا شدن ترسیدن و لرزیدن
فروتن، نجیب
مصدوم کردن ناتوانمند کردن
منفعت شخصی ذینفع
- نام دخترانه و گونه ای دیگر از تلفظ Dee - غم انگیز
If you say that a particular colour is the new black, you mean that that colour has become fashionable مطابق مد روز
( formal or humorous ) A question asked to know the reason for being visited by the interlocutor ما رو سرافراز کردی ( در موقعیت های رسمی یا طنز بکار ...
identical شبیه به هم تکراری
معنای اصطلاحی آن " سخت، خسته کننده" هست
اگه دنبال دردسر نمیگردی
Successfully completed با موفقیت تمام شدن و آماده نمایش عمومی این اصطلاح بیشتر در فیلم سازی کاربرد داره ولی در جاهای دیگه هم بکار برده میشه
قیمت سر گردنه قیمت بسیار زیاد برای چیزی راهزنی
ناگهانی ظاهر شدن یهو
سخت در اشتباهی کور خوندی
خود شکوفایی ( بالاترین سطح نیاز در هرم مازلو )
فرسودگی ( در چرخه عمر رابطه مشتری )
خرده فروشی که کالاهایی با قیمت کم می فروشد
- قرعه کشی - یکی از استراتژی های پیشبرد فروش و جایزه بر اساس شانس داده می شود نه مهار ت
تمایل داشتن/خواستن معمولا مراقبت کردن
قیمت منطقی قیمت عادلانه
. . . گر با گرایش
صفت:نسبتا گران طراحی شده برای افراد ثروتمند
بطورکامل بیشترین حد بیشترین نیرو
تعامل
کانال همه کاره کانال فراگیر
ناگهانی بدون برنامه ریزی قبلی
تاثیر داشتن بر چیزی
feed in to تاثیر داشتن بر چیزی
فرار ( دور شدن ) از روزمرگی
گوناگون
کم ترین آن. . . است
فروشگاه فیزیکی