پیشنهاد‌های زهرا کوهی ور (١١٥)

بازدید
٤٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

لجباز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

شاید به نظرت خنده دار بیاد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد

در اینجا مقصود دقیقا لغت planty هست نه plenty 2 ) در انیمیشن لِگو خطاب به گیاه گفته میشودplanty 1 ) به نقل از urban dictionary: Planties are humans ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

To be ready, willing, or eager to do something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A individual on instagram who is full of themselves and likes to show it

پیشنهاد
٠

مضطرب بودن دلشوره داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یا عیسی مسیح یا خداااا ( برای تعجب به کار میرود )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Boar - headed یه دنده، خودسر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To allow one to attack someone or something بذار حسابشو برسم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you say that someone is being put out to pasture, you mean they are no longer being employed because they are considered to be too old or no longe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گستاخ، پررو معنای قدیمی: میمون اهلی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گردهمایی مدیران و کارکنان شرکت a meeting outside the company ( in a resort area )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crazy Days is an annual event in Downtown Brookings featuring deals, steals, and fun for the whole family یک نوع ایونت سرگرم کننده دوستان کمک کنند ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you've got dibs, you consider yourself to have the right to the thing that you've made a claim to حق خود دانستن مال خود دانستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

A day on which a group of students, generally the senior class, leaves the campus and its responsibilities for a day.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت کار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبه دیگر شخصیت یا نام که از دید عموم پنهان هست ( a person's alter ego )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص مهم ( عامیانه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to express that someone or something is really excellent - عالیه - با حاله

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a type of collocation where a lexical item is tied to a grammatical one ترکیب یک بخش دستوری با یک واژه like to swim like swimming

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی به کار می رود که همیشه نقش نفر دوم رو داره و مرکز اصلی توجه نیست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

انحصار در فروش محصولی بازار محصولی را در دست گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

: actively dealing with a problem انجام دادن کاری مشارکت داشتن در انجام کاری

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تصورشم نمی تونی بکنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Its someone who is a dork, and a douchebag. Somewhat mentally retarded خل و چل کله پوک

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you give something your best shot, you do it as well as you possibly can تمام تلاشت رو کردی به اندازه کافی تلاش کردی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"it's like "stop lying

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

It is slang for one person respecting another person's ability میشه اینجوری معنی کرد: حرفه ای ها همدیگه رو میشناسن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خسته کردن کسی با صحبت طولانی و حوصله سر بر یا کار کسل کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بلامانع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

mad خل شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرده فروشی که کالاهایی با قیمت کم می فروشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یار، عزیز قمری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

used when you are disagreeing with someone برای مخالفت با انجام کاری استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چراغ راهنما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در فولکور، "روشنایی مرداب" نوری است که مسافران شب ها در مرداب ها و باتلاق ها می بینند. نام های دیگر: فانوس جک اُ، فانوس راهب، فانوس عجیب وغریب و. . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to go to bed or to sleep

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای اصطلاحی آن " سخت، خسته کننده" هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال سود آور برای بنگاه ها و سازمان ها سال پر از موفقیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستگی به زمینه صحبت داره بعضی اوقات به معنای" دارم با شما صحبت می کنم" یا " منظورم تویی" هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته بزدلی هستی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

فرسودگی ( در چرخه عمر رابطه مشتری )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پس کاری برآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با لگد شکستن ( مثلا دَر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به نشانه آماده نزاع یا نبرد شدن His refusal to accept my offer made it clear I'd have to bare my teeth

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

If you say that a particular colour is the new black, you mean that that colour has become fashionable مطابق مد روز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ناگهانی ظاهر شدن یهو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

( colloquial ) Comparative form of scared: more scared بیشتر ترسیده