hit the jackpot

/hɪt ðə ˈʤækˌpɑt//hɪt ðə ˈʤækpɒt/

1- (همه ی پول های انباشته شده را) بردن 2- بسیار موفق شدن، بالاترین جایزه (و غیره) را به دست آوردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to have sudden good luck or success, esp. with a financial reward.

جمله های نمونه

1. The National Theatre hit the jackpot with its first musical, "Guys and Dolls".
[ترجمه گوگل]تئاتر ملی با اولین نمایش موزیکال خود، «بچه ها و عروسک ها» به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]تئاتر ملی با اولین موسیقی خود، \"بچه ها و اعضای گروه\" به the رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I hit the jackpot.
[ترجمه گوگل]من به جک پات رسیدم
[ترجمه ترگمان] من شانس آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Owens hit the jackpot in his first professional game with the Cowboys.
[ترجمه گوگل]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با کابوی ها به جکپات دست یافت
[ترجمه ترگمان]اونز در اولین بازی حرفه ای خود با the به jackpot رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. United hit the jackpot with a 5-0 win over Liverpool.
[ترجمه گوگل]یونایتد با پیروزی 5-0 مقابل لیورپول به جکپات دست یافت
[ترجمه ترگمان]با پیروزی ۵ بر ۰ در لیورپول، تیم منچستر یونایتد را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unemployed roadsweeper Mickey Reid hit the jackpot when his £4 Lotto ticket won him £ 8m.
[ترجمه گوگل]میکی رید، جاده‌روی بیکار، زمانی که بلیط لوتوی 4 پوندی او 8 میلیون پوند به دست آورد، به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]roadsweeper Unemployed، میکی ماوس، در حالیکه بلیط ۴ £ او ۸ میلیون پوند به او رسید، دست به این کار زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He really hit the jackpot when he married Cindy.
[ترجمه گوگل]وقتی با سیندی ازدواج کرد واقعاً به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]اون واقعا وقتی با سیندی ازدواج کرد به the زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The 198Sunflowers tour hit the jackpot.
[ترجمه گوگل]تور 198 Sunflowers به ​​یک جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]تور ۱۹۸ sunflowers به jackpot رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This time, though, they hit the jackpot with number 3 from Richard Jones.
[ترجمه گوگل]اما این بار آنها با شماره 3 ریچارد جونز به جکپات رسیدند
[ترجمه ترگمان]با این حال، این بار آن ها با عدد ۳ از ریچارد جونز دست پیدا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And six days later she hit the jackpot . . . when Bonnie paid back the cash.
[ترجمه گوگل]و شش روز بعد او به جکپات رسید وقتی بانی پول نقد را پس داد
[ترجمه ترگمان]و شش روز بعد اون جایزه رو گرفت … وقتی که \"بانی\" پول رو پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He felt as if he'd hit the jackpot.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که به جکپات رسیده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که برنده جایزه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Larry hit the jackpot when he discovered oil on his land.
[ترجمه گوگل]لری با کشف نفت در زمین خود به جکپات رسید
[ترجمه ترگمان]لری وقتی پیدا شد که روی زمین نفت پیدا کرد، لری برنده جایزه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I still could not believe he hit the jackpot to win the the lottery.
[ترجمه گوگل]هنوز نمی توانستم باور کنم که او برای برنده شدن در لاتاری جکپات را زده است
[ترجمه ترگمان]من هنوز باورم نمیشه که اون جایزه رو برد تا لاتاری رو ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He must have hit the jackpot with the sales of his last gramophone record.
[ترجمه گوگل]او باید با فروش آخرین رکورد گرامافون خود به جکپات رسیده باشد
[ترجمه ترگمان]او باید با فروش آخرین رکورد آخرین گرامافون خود را بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I felt like I hit the jackpot shopping today, because there were so many good sales.
[ترجمه گوگل]احساس می‌کردم امروز به خرید جک‌پات رسیده‌ام، زیرا فروش خوبی داشت
[ترجمه ترگمان]من احساس می کردم که امروزه با فروش خیلی زیادی دست به خرید زدم، چون خیلی فروش خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hit the mark, hit the bullseye, won the lottery

پیشنهاد کاربران

have great or unexpected success, especially in making a lot of money quickly/ The phrase “hit the jackpot” is an idiom that means to suddenly become very successful or lucky. It is often used to describe a situation where someone has achieved a great success or won a large amount of money.
...
[مشاهده متن کامل]

گل کاشتن ( در به دست آوردن پول و موفقیت )
اصطلاحی است به معنای ناگهانی بسیار موفق یا خوش شانس شدن. اغلب برای توصیف موقعیتی استفاده می شود که در آن شخصی به موفقیت بزرگی دست یافته یا مقدار زیادی پول به دست آورده است.
The theatre hit the jackpot with its first musical.
She hit the jackpot with her new business idea and became a millionaire overnight.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/hit-the-jackpot
توی خال زدن
به هدف رسیدن
موفق شدن
To succeed
I think we hit the jackpot with the advertising. Our sales have doubled
توضیح درباره اصطلاح hit the jackpot
jackpot به دستگاهی گفته می شود که برای شرط بندی استفاده می شود و صفحه ای دارد با سه یا چند عدد روی آن. اگر همه اعداد یکسان بیایند مبلغ زیادی سکه به برنده داده می شود.
منبع: سایت بیاموز
یک شبه پولدار شدن

بپرس