پیشنهاد‌های زهرا کوهی ور (١١٨)

بازدید
٢١٩
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

did sth well again بازم عالی بودین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

all that sort of thing همه این جور چیزا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

انبوهی از یه عالمه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

توی خال زدن به هدف رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برای تعجب بکار میرود مثلا " اوه خدای من"

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص مهم ( عامیانه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنبه دیگر شخصیت یا نام که از دید عموم پنهان هست ( a person's alter ego )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سال سود آور برای بنگاه ها و سازمان ها سال پر از موفقیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای کسی به کار می رود که همیشه نقش نفر دوم رو داره و مرکز اصلی توجه نیست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تماشای پرندگان در زیستگاه طبیعی خودشان ( به منظور تفریح ) ، پرنده بینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

شروع اجرا، اعلام عمومی برای شروع اجرای گروه موسیقی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Take your time عجله نکن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Used to express that someone or something is really excellent - عالیه - با حاله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

احمق، نادان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شناسایی یک مشکل و دلیل آن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

جلب توجه نکردن بی سرو صدا به دور از حواشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گپ و گفت conversation

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

: actively dealing with a problem انجام دادن کاری مشارکت داشتن در انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به کسی ترفیع دادن به پست بالاتر ولی با اختیار کمتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

حواست رو جمع کن خیلی مراقب بودن برای انجام کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

انحصار در فروش محصولی بازار محصولی را در دست گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرگوش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

شاید به نظرت خنده دار بیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتشر کردن مطلب یا ماجرایی که بصورت محرمانه بوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

تله کابین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

شلوار راحتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

معنای عامیانه: پلیس، مامور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

از پس کاری برآمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

افسری که جریمه پارکینگ رو می نویسه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرخص کردن اجازه رفتن دادن راهی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

کوچک tiny

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Atten - hut خبردار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

به نشانه آماده نزاع یا نبرد شدن His refusal to accept my offer made it clear I'd have to bare my teeth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ته بزدلی هستی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خیلی، با شدت زیاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

بستگی به زمینه صحبت داره بعضی اوقات به معنای" دارم با شما صحبت می کنم" یا " منظورم تویی" هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از ترس دولا شدن ترسیدن و لرزیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

فروتن، نجیب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

مصدوم کردن ناتوانمند کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

منفعت شخصی ذینفع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

- نام دخترانه و گونه ای دیگر از تلفظ Dee - غم انگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

If you say that a particular colour is the new black, you mean that that colour has become fashionable مطابق مد روز

پیشنهاد
١

( formal or humorous ) A question asked to know the reason for being visited by the interlocutor ما رو سرافراز کردی ( در موقعیت های رسمی یا طنز بکار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

identical شبیه به هم تکراری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای اصطلاحی آن " سخت، خسته کننده" هست

پیشنهاد
٣

اگه دنبال دردسر نمیگردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Successfully completed با موفقیت تمام شدن و آماده نمایش عمومی این اصطلاح بیشتر در فیلم سازی کاربرد داره ولی در جاهای دیگه هم بکار برده میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قیمت سر گردنه قیمت بسیار زیاد برای چیزی راهزنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناگهانی ظاهر شدن یهو

پیشنهاد
٣

سخت در اشتباهی کور خوندی