پیشنهاد‌های حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)

بازدید
٢,٤٨٢
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

آن ها، آن مثال: Those are the books I borrowed from the library. آن ها کتاب هایی هستند که از کتابخانه قرض گرفتم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سازگار کردن، تطبیق دادن مثال: Animals adapt to their environment over time. حیوانات به مرور زمان به محیط خود تطبیق می یابند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازه، تازه کار مثال: I love the smell of fresh bread in the morning. من بوی نان تازه را صبح ها دوست دارم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

منو، فهرست غذا مثال: Have you decided what to order from the menu? آیا تصمیم گرفته اید که از منو چی بخورید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سنگ مثال: The children skipped stones across the pond. بچه ها سنگ ها را از روی استخوان دریاچه پرتاب می کنند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه کسی مثال: Who is coming to the party tonight? چه کسی امشب به مهمانی می آید؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آموزش، تمرین مثال: She underwent extensive training before joining the team. او قبل از پیوستن به تیم، آموزش های گسترده ای را طی کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ابزار، وسیله مثال: He used a hammer as a tool to fix the broken chair. او از یک چکش به عنوان وسیله برای تعمیر صندلی شکسته استفاده کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

موثر، کارآمد مثال: Drinking plenty of water is an effective way to stay hydrated. مصرف زیاد آب راه موثری برای حفظ آب رسانی بدن است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

امتیاز، نمره، اهداف مثال: He scored the winning goal in the final minute of the game. او در آخرین دقیقه بازی گل بردآورد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

احساس، حس مثال: She had a strange feeling that someone was watching her. او حس عجیبی داشت که کسی دارد به او نگاه می کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انتقاد کردن، نقد کردن مثال: She criticized the government's handling of the situation. او از رویکرد دولت در برابر اوضاع انتقاد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد کردن، اخراج کردن، برکنار کردن مثال: The judge dismissed the case due to lack of evidence. قاضی به دلیل کمبود شواهد پرونده را رد کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قبل، مدتی پیش مثال: They met for the first time many years ago. آن ها مدت ها پیش برای اولین بار ملاقات کردند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروی دریایی مثال: He joined the Navy after finishing high school. او پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان به نیروی دریایی پیوست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بینایی، دید، جاذبه مثال: The beautiful sunset was a breathtaking sight. غروب زیبا یک منظره ی خیره کننده بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخالفت، مخالف مثال: There was strong opposition to the new law. مخالفت قوی در برابر قانون جدید وجود داشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریا مثال: They spent their vacation swimming in the sea. آن ها تعطیلات خود را با شنا در دریا گذراندند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

علامت، نشانه، علایم مثال: Fever is a common symptom of the flu. تب یکی از نشانه های شایع آنفولانزا است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلسکوپ مثال: He used a telescope to observe the stars in the night sky. او از تلسکوپ برای مشاهده ی ستاره ها در آسمان شب استفاده کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

داستان، افسانه مثال: She loved to listen to fairy tales before bedtime. او دوست داشت قبل از خواب به داستان های خیالی گوش کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پس، سپس مثال: She finished her work, then she went for a walk. او کار خود را تمام کرد، سپس برای قدم زدن رفت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالاتر از، در بالا، فوق العاده مثال: The sun was shining brightly in the sky above. خورشید در آسمان بالایی با درخشش درخشان بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سریع، تند مثال: There has been rapid progress in medical research in recent years. در سال های اخیر پیشرفت سریعی در تحقیقات پزشکی انجام شده است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینترنت مثال: He spent hours surfing the Internet for information. او ساعت ها در اینترنت به دنبال اطلاعات می گشت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

حریم خصوصی مثال: He valued his privacy and didn't like to share personal information. او به حریم خصوصی خود ارزش می داد و دوست نداشت اطلاعات شخصی خود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شکار، شکار کردن مثال: They went on a hunt in the forest to find deer. آن ها برای شکار گورخری به جنگل رفتند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

لباس یکنواخت، یکنواخت مثال: All the students wore the same uniform to school. همه ی دانش آموزان همان لباس یکنواخت را به مدرسه پوشیدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

از آن زمان، از آن پس، زیرا مثال: He has been studying English since he was ten years old. او از ده سالگی به انگلیسی می خواند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خودمطمئن، اعتماد به نفس مثال: She felt confident that she would pass the exam. او احساس اطمینان کرد که در آزمون قبول خواهد شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تهدید کردن، تهدید مثال: The dark clouds threaten to bring heavy rain. ابرهای تاریک به نظر می رسد تهدید به باران سنگین دارند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خلبان، آزمایشی مثال: The pilot announced that the flight would be delayed due to bad weather. خلبان اعلام کرد که پرواز به دلیل آب و هوای بد تاخیر خو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

ارائه، تقدیم مثال: She gave a presentation on climate change at the conference. او یک ارائه درباره تغییرات آب و هوا در کنفرانس داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوشتن، نگارش مثال: His writing skills improved after taking a creative writing course. مهارت های نوشتاری او پس از گذراندن دوره ی نوشتن خلاقانه بهبود ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نگه داشته شده، نگه داشتن مثال: She kept her promise to visit her grandmother every Sunday. او به قول خود که هر یکشنبه مادربزرگش را می بیند، پایبند ب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تلاش، کوشش مثال: With enough effort, you can achieve anything you set your mind to. با کافی بودن تلاش، می توانید هر چیزی که به آن فکر می کنید را دست ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دریاچه مثال: They spent the weekend camping by the lake. آن ها آخر هفته را در کنار دریاچه گذراندند و کمپ زدند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

قرار دادن، گذاشتن مثال: He lay the book on the table and left the room. او کتاب را روی میز گذاشت و اتاق را ترک کرد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

آموزش، تحصیلات مثال: Education is the key to success. آموزش کلید موفقیت است.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

سواری، سفر با وسیله نقلیه مثال: We went for a ride on the Ferris wheel at the amusement park. ما برای یک سفر با چرخ بزرگ در پارک تفریحی رفتیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شوخی، لطیفه مثال: She told a funny joke that made everyone laugh. او یک شوخی خنده دار را گفت که همه را به خنده انداخت.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یهودی مثال: He comes from a long line of Jewish ancestors. او از نسل های طولانی از پیشینیان یهودی اش می آید.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت، انتقال مثال: The car was in motion when the accident occurred. ماشین در حال حرکت بود که حادثه رخ داد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

زنجیر، زنجیره مثال: He broke the chain with a bolt cutter. او زنجیر را با چاقوی برشی شکست.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت، سختی مثال: He worked hard to achieve his goals. او سخت کار کرد تا به اهدافش برسد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خواهد، می خواست مثال: If I had more time, I would travel the world. اگر بیشتر از این به دستمان بود، جهان را سفر می کردیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صدا، احساس مثال: The sound of the waves crashing against the shore was soothing. صدای موج ها که به ساحل می زدند، آرامش بخش بود.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عملکرد، اجرا مثال: Her performance in the play was praised by the critics. عملکرد او در نمایش توسط منتقدان تحسین شد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارها، آثار مثال: The artist's works are displayed in galleries around the world. آثار هنرمند در گالری های سراسر دنیا به نمایش گذاشته می شوند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بدهی، بدهکاری مثال: He struggled to pay off his student loan debt. او در تلاش بود تا بدهی وام تحصیلی خود را پرداخت کند.