پیشنهادهای حسین قربانی (مدرس سه زبان) (٣,١٦٧)
برنامه مثال: I have a busy schedule with work and my volunteer program. برنامه ی پر کاری با کار و برنامه داوطلبی ام دارم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ...
هر گونه مثال: Do you have any questions before we move on? آیا قبل از ادامه سوالی دارید؟ *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
انتشار مثال: The author's latest publication received critical acclaim. آخرین کتاب نویسنده تحسین های بسیاری را به همراه داشت. *آموزش زبانهای انگلی ...
مطالعه مثال: I have a lot of studying to do before the exam. من قبل از امتحان، مطالعه ی زیادی دارم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپان ...
کتاب مثال: I read a great book over the weekend. آخر هفته یک کتاب عالی خواندم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
همه مثال: Everybody is invited to the party. همه به مهمانی دعوت شده اند. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
پزشک مثال: I need to see the doctor about this persistent cough. باید با پزشک درباره این سرفه مداوم مشورت کنم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانب ...
زیر مثال: The temperature is expected to drop below freezing tonight. در این شب دمای هوا پایین تر از صفر درجه سانتی گراد خواهد بود. *آموزش زبانهای ...
شکسته مثال: Please be careful with that vase; it's broken. لطفاً با اون بیشیز مراقب باش؛ شکسته است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپان ...
درگیر کردن مثال: The project will involve collaboration with several other departments. این پروژه شامل همکاری با چندین بخش دیگر خواهد بود. *آموزش ...
رویا مثال: Martin Luther King Jr. had a dream of racial equality. مارتین لوتر کینگ جونیور رویای برابری نژادی داشت. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی اس ...
کمیسیون مثال: The artist earns a commission on each painting sold. هر نقاشی فروخته شده، درآمدی برای هنرمند است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استان ...
آه مثال: Oh, I forgot to buy milk at the grocery store! آه، فراموش کردم که شیر از فروشگاه مواد غذایی بخرم! *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ...
دیگر مثال: I don't want to live here anymore. من دیگر نمی خواهم اینجا زندگی کنم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
تقسیم مثال: Let's split the bill evenly between all of us. بیایید صورتحساب را به تساوی بین همه ی ما تقسیم کنیم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استان ...
در ابتدا مثال: Initially, I wasn't sure if I wanted to take the job offer. در ابتدا، مطمئن نبودم که می خواهم پیشنهاد کار را بپذیرم. *آموزش زبانهای ...
ضربه مثال: The strong wind caused a tree branch to fall with a loud blow. باد قوی باعث افتادن یک شاخه درخت با صدای بلند شد. *آموزش زبانهای انگلیسی ...
مرکزی مثال: The central location of the hotel makes it convenient for tourists. موقعیت مرکزی هتل باعث ارزشمندی برای گردشگران می شود. *آموزش زبانها ...
کلینیک مثال: I have an appointment at the dental clinic tomorrow. فردا وقت ملاقاتی در کلینیک دندانپزشکی دارم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبو ...
دیگر مثال: Are there any other questions before we finish? قبل از اینکه تمام کنیم، سوال دیگری دارید؟ *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانی ...
نسخه دارو مثال: The doctor gave me a prescription for antibiotics. دکتر برای من یک نسخه آنتی بیوتیک داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ...
پس از مثال: Let's go out for dinner after the movie. بعد از فیلم بریم بیرون برای شام. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
تصادف مثال: There was a terrible car crash on the highway. یک تصادف وحشتناک رانندگی در بزرگراه اتفاق افتاد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی ...
گاز مثال: We need to refill the gas tank before we leave. باید مخزن گاز را پر کنیم قبل از اینکه بریم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپ ...
نهایی مثال: This is the final warning before disciplinary action is taken. این هشدار نهایی است قبل از اینکه اقدام انضباطی انجام شود. *آموزش زبانها ...
به صورت عمومی مثال: The company's financial report will be released publicly next week. گزارش مالی شرکت هفته آینده به صورت عمومی منتشر خواهد شد. * ...
برنده مثال: The runner who crosses the finish line first is the winner. دونده ای که اول به خط پایان می رسد، برنده است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترک ...
فرمان مثال: The general issued a command to his troops. ژنرال فرمانی به سربازانش داد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دو بار مثال: I have already told you twice not to do that. قبلاً دو بار به تو گفته ام که این کار را نکنی. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ...
راه مثال: Let's find a better way to solve this problem. بیایید راه بهتری برای حل این مشکل پیدا کنیم. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپ ...
مجموعه مثال: The museum has a vast collection of ancient artifacts. موزه یک مجموعه بزرگ از اشیاء باستانی دارد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانب ...
برای همیشه مثال: Our friendship will last forever. دوستی ما برای همیشه خواهد بود. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
دین مثال: Freedom of religion is a fundamental human right. آزادی دین از حقوق بنیادین انسانی است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیا ...
اولویت مثال: Safety is our number one priority in this project. ایمنی، اولویت اصلی ما در این پروژه است. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ا ...
آزادسازی مثال: The new version of the software will be ready for release next week. نسخه جدید نرم افزار برای آزادسازی هفته آینده آماده خواهد بود. ...
الزام مثال: Meeting the safety requirements is essential before starting construction. ترجمه: رعایت الزامات ایمنی قبل از شروع ساخت بسیار ضروری است. ...
تعمیر مثال: The mechanic will repair my car tomorrow morning. مکانیک فردا صبح ماشینم را تعمیر خواهد کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و ...
مهندس مثال: The engineer designed a new bridge for the city. مهندس یک پل جدید برای شهر طراحی کرد. *آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیا ...
کمیته مثال: The committee will meet next Monday to discuss the budget. ترجمه: کمیته در دوشنبه آینده برای بحث درباره بودجه دوره ای جلسه خواهد داشت.
قابل توجه، شگفت انگیز مثال: Her progress has been remarkable. پیشرفت او شگفت انگیز بوده است.
سفر، سفر کردن مثال: They're planning a trip to Europe. آن ها قصد دارند سفری به اروپا داشته باشند.
ترکیب، ترکیبی مثال: The medicine is a compound of various herbs. این دارو ترکیبی از گیاهان مختلف است.
متخصص، تخصصی مثال: She's a heart specialist. او متخصص قلب است.
تلویزیون، تلویزیونی مثال: They watched a movie on television last night. آن ها دیشب یک فیلم را در تلویزیون تماشا کردند.
کامل، محکم مثال: He was an arrant fool. او کامل محکم احمق بود.
مرده، کاملاً، کاملاً مثال: The plant was dead because it hadn't been watered. گیاه مرده بود چراکه آبیاری نشده بود.
آگاهی، شناخت مثال: Increasing public awareness about climate change is important. افزایش آگاهی عمومی درباره تغییرات آب و هوا مهم است.
هدف، هدفمند مثال: The objective of the project is to reduce pollution. هدف از پروژه کاهش آلودگی است.
قدرت، توانایی مثال: The president has a lot of power. رئیس جمهور قدرت زیادی دارد.
ساحل، ساحل زدن مثال: They walked along the coast. آن ها در امتداد ساحل راه رفتند.