تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adj : dependent or conditional upon conditional on dependent on منوط به مشروط به مربوط وابسته متکی بر My orders are subject to my interpretation a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To be run by To be ruled by To be commanded by To have control of To be in control of توسط . . . اداره میشود. تحت فرمان . . . کنترل و اداره میشود. ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

consciousness realization perception apprehension understanding grasp insight into knowledge دانش فهم درک ( شعور ) , If you have the awareness to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

a short conversation or an argument بحث/گفتگو کوتاه. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مشکل پیش آمدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

The mental characteristics or attitude of a person or group Behaviour character Temper what makes someone tick way of thinking خصوصیات روانی/ رفتار ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To suggest To recommend To propose To come up with To present To put forward To extend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

hard work effort labour striving devotion loyalty faithfulness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Take action = do something کاری را انجام دادن. . . انجام دادنِ کاری. . . انجام کاری. . . She must not be urged or foced to take action اون نباید ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خط اتو . . . نه اطو !!!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. the ability to make considered decisions or come to sensible conclusions. توانایی تصمیم های سنجیده گرفتن یا نتیجه گیری های معقول کردن discernme ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Noun : 1. behaviour way of behaving actions acts activities deeds اعمال و رفتار 2. running direction control 3. ARCHAIC the action of lead ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به مشکل برخوردن با مشکل رو به رو شدن دچار مشکل/دردسر شدن تو مخمصه گیر کردن /افتادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کل روز، تمام روز، تا آخر/انتها/پایان روز، Sometimes I lost my appetite and went without food for days on end. - forty rules of love

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Noun: profit benefit advantage percentage return cut take Verb: To get To obtain To achieve To recieve To net To win To be given گیر آوردن عاید ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

self - loving egoistic conceited

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

علت یا دلیل کاری/چیزی بودن دلیل نمیشه که . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

To succeed in communicating with someone in a meaningful way To communicate with someone To explain oneself To get one's message across to چیزی رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

To help To assist To aid To serve To meet the needs/wants of To do someone a good turn To do someone a favour

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

ARCHAIC the state of being in the care of a guardian

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

- دلخراش، جانگداز، - دردناک، سوزناک The piercing sound of ney صدای سوزناک نِی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣

بلند و گشاد Large skirts

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Space time continuum زنجیره ی زمان و فضا دارای چهار بعد ( سه بعد فضا یک بعد زمان ) که از قانون نسبیت انیشتن برگرفته شده.

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

قطع کردن، Stop that noise اون صدا رو قطع کن ! Don't stop the music صدای موسیقی رو قطع نکن !

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To undergo To experience To go through To suffer To endure

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تحلیل رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

with regard to beauty. از نظر زیبایی. . . 2. in a way that gives pleasure through beauty. به طرز زیبایی خوشایند و دلپذیر . . . لذت بخش In an a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To release To issue to produce something از خود بروز دادن - منتشر کردن - خارج کردن ( مثلا انرژی ) تولید کردن The medical equipment is not designed ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور قاطع، جسورانه، ( به صورت ) حاضر جواب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

impossible with no chance of success useless no - win بدون شانس/ احتمال/امکان موفقیت ( هیچ شانس /امکال /احتمال موفقیت نیست ) بی فایده بیهوده بی حا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Noun: something having two parts. A binary star A binary system چیزی که دو قسمتی - دو بخشی است یا متشکل از دو قسمت/بخش است دارای دو قسمت /بخش 2 ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

regarded with great respect گرامی - محترم - ارجمند - بزرگوار - گرانقدر - عالیقدر ( عزیز و محترم ) Honoured guests حرمت دار، با حرمت، عزتمند، قا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بی لیاقتی عدم لیاقت عدم شایستگی عدم ( وجود ) کفایت و صلاحیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جدال/کشمکش/مجادله/ جدال/. . . ستیز /جنگ /نبرد / . . بر سر ِ. . . The infection resembles one developed by Earth during their bacteriological - wa ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. failing in or neglectful of ( a matter, a duty or obligation ) غافل نا آگاه بی خبر از ( . . . ) لا ابالی بی مبالات بی ملاحضه سر بهوا صفت ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Noun : ( آدم - موجود - موجودات ) وحشی ددمنش درنده - درنده خوی خشن و پرخاشگر بی تمدن و بی فرهنگ بی رحم - سنگدل My ancectors are barbarians Adj : ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور محکم و سفت ( که تکان نخوره ) سفت و سخت و یا دقت . . . ( کاملا ثابت بمونه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adj : Similar Like Matching مانند شبیه ( مطابق )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تیزبینی دقت فکر زیرکی و ذکاوت نکته بینی، نکته سنجی هوشمندی، هوشیاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

unacceptable extremely distasteful غیر قابل قبول غیر قابل پذیرش /تصور فوق العاده / خیلی / بیش از اندازه ناخوشایند حال به هم زن revolting disgusti ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

two - faced back - stabbing دو رو ریاکار - ریاکارانه مکار نمک به حروم بی وفا، عهدشکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

US, informal to talk with ( someone ) in order to report or find out new information

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

harmful poisonous or very unpleasant nasty disgusting revolting sickening nauseating awful

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

نامفهوم، پیچیده، گیج کننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

To implant To produce To generate To teach To impress ( حس/فکر/احساس. . . در کسی ) به وجود آوردن ایجاد کردن فکر/حس . . . تلقین کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Noun : ceremony مراسم رسم مراسم سنتی Adj : Ceremonial Customary Traditional Formal مرسوم سنتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

The whole amount of something The total amount of something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

refinement and good education culture education learning enlightenment یادگیری درست و مناسب آموزش مناسب آموختنِ . . . روشن سازیِ. . . کسب کردن دان ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

changing varying unstable unsteady unpredictable

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

To transport from one place to another on short or regular trips منتقل کردن منتقل شدن To convey in a ferry or other ship or boat, especially ac ...