پیشنهادهای Sunflower (١,٥٦١)
To eliminate To finish off To take the life of To end the life of To get rid of To slaughter To butcher To massacre To wipe out به کلی از بین بردن ن ...
کارآمد بودن چیزی به کار آمدن ( اینکه یک چیزی اینجوری عملی - شدنی - امکان پذیر است است )
علامت گذاری شده مشخص شده
یک سری علایم و نشانه های پزشکی ( از نوعی بیماری ) ( که با هم در ارتباط هستن و تاثیر متقابل دارند و معمولا مربوط به یک بیماری خاص هستند یا نشان از ی ...
( با ) بی فکری، ( به صورت ) بی اراده، بدون اراده، ناگهانی و بدون فکر ( کردن ) ، ناآگاهانه، اشتباهی،
طرف کسی را گرفتن.
society nation people community
To form تشکیل دادن - به وجود آوردن - ایجاد کردن I didn't know that 12 Kilingons constitutes a swarm ! ازدحام به وجود آوردن/ایجاد کردن Star Trek TOS
Naturally Automatically Certainly خود به خود به طور اتوماتیک به طور حتم قطعاً. . .
To Play intuition از شم ( پلیسی - کاپیتانی . . . خود ) استفاده کردن I'm playing intuition Star Trek TOS
To Understand To realize To know To aknowledge ( علت، معنی چیزی یا کاری را ) فهمیدن، دانستن، متوجه شدن ( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم ...
Conditions شرایط و اوضاع . . . .
دورازذهن دور از انتظار
As a noun: 1. a value or principle which is regarded as universally valid ( ارزش ها ، قواعد و اصولی که در کل جهان معتبر اند ) اصول/قواعد/ارزش ه ...
مورد قبول واقع نشدن، مقبول واقع نشدن، مورد استقبال قرار نگرفتن، پذیرفته نشدن، با استقبال ( خوبی ) همراه نشدن!! To a place where I was clea ...
Craftman هنرمند
worthy of or eliciting admiration admirable Worthy قابل ستایش قابل تحسین ستودنی تحسین برانگیز شایسته He is the finest captian of all time ! A fi ...
در لیست / فهرست جای ثبت شده
To be troubled To have trouble with دچار مشکل شدن مشکل پیدا کردن برای چیزی مشکل پیش آمدن
intervening time intervening period فاصله ی زمانی ( فواصل زمانی ) فواصل میانی ( بین زمان ) فواصل زمانی بازه های زمانی
Pain Hurt Misery Suffering grief Torture
the use of energy, time, or other resources. مصرف انرژی - زمان یا هر منبع دیگر.
a close and harmonious relationship in which the people or groups concerned understand each other's feelings or ideas and communicate well رابطه نزد ...
scared, frightened, troubled هراسیده، وحشت زده، دهشت زده، سراسیمه، زَهره ( زَهله ) تَرک شده!
To go beyond فراتر رفتن To be better than; surpass سبقت پیشی گرفتن
As a noun 1. a device for suspending an automatic function on a machine. وسیله یا دستگاهی برای به تعویق انداختن کارکرد/عملکرد اتوماتیک به غیر اتوم ...
To fulfil or satisfy ( a need, requirement, situation, or condition ) To fulfil To satisfy To measure up to To match up to To perform To comply w ...
راه دستیابی یا رسیدن به کسی یا چیزی روش/ شیوه رسیدن به چیزی یا دستیابی به چیزی یا کسی
consciousness realization perception apprehension understanding grasp insight into knowledge دانش فهم درک ( شعور ) , If you have the awareness to ...
occurring at irregular intervals; not continuous or steady. odd irregular ناپایدار و بی قاعده
Probable Possible ممکن محتمل It hardly seems likely به نظر خیلی ممکن نمی آد !
To keep To maintain To keep going To keep alive To keep in existence To continue To carry on To keep up
remain united. متحد ماندن اتحاد ( خود ) را حفظ کردن /نگه داشتن ( از هم نپاشیدن - فرو نریختن ) ( تثبیت کردن خود - قدرت - اتحاد ) cause somethi ...
علناً اعلام کردن
INFORMAL in extremely good health and spirits صحیح و سالم
Greatly startled, shocked, or upset Greatly upset by or as if by a physical jolt or shock جا خوردن ( به خاطر شوک وارد شده یا برخورد/ تصادف فیزیکی پی ...
To consume : ( of a feeling ) completely fill the mind of ( someone ) preoccupied تمام فکر و ذهن کسی . . . شده درگیر . . . بودن/شدن
the chief or capital city پایتخت شهر اصلی شهر مهم و ( بزرگ ) a large important city a city regarded as a center of a specified activity مرکز ا ...
believing oneself to be inherently deserving of privileges or special treatment حقِ داشتن چیزی را داشتن ! ( اجازه داشتن چیزی را داشتن )
جهش یافتگی جهش ژنتیکی تغییر ژنتیکی تغییر ژنی تغییر در ( ساختار ) ژن ها دگرگونی در ( ساختار ) ژن ها the changing of the structure of a gene, result ...
doubtful نامطمئن I am dubious. . . . مطمئن نیستم. . . ! شک دارم. . . !
Adj : dependent or conditional upon conditional on dependent on منوط به مشروط به مربوط وابسته متکی بر My orders are subject to my interpretation a ...
To be run by To be ruled by To be commanded by To have control of To be in control of توسط . . . اداره میشود. تحت فرمان . . . کنترل و اداره میشود. ...
a short conversation or an argument بحث/گفتگو کوتاه. . .
مشکل پیش آمدن
The mental characteristics or attitude of a person or group Behaviour character Temper what makes someone tick way of thinking خصوصیات روانی/ رفتار ...
To suggest To recommend To propose To come up with To present To put forward To extend
hard work effort labour striving devotion loyalty faithfulness
خط اتو . . . نه اطو !!!
1. the ability to make considered decisions or come to sensible conclusions. توانایی تصمیم های سنجیده گرفتن یا نتیجه گیری های معقول کردن discernme ...