تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To eliminate To finish off To take the life of To end the life of To get rid of To slaughter To butcher To massacre To wipe out به کلی از بین بردن ن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

کارآمد بودن چیزی به کار آمدن ( اینکه یک چیزی اینجوری عملی - شدنی - امکان پذیر است است )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

علامت گذاری شده مشخص شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

یک سری علایم و نشانه های پزشکی ( از نوعی بیماری ) ( که با هم در ارتباط هستن و تاثیر متقابل دارند و معمولا مربوط به یک بیماری خاص هستند یا نشان از ی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

( با ) بی فکری، ( به صورت ) بی اراده، بدون اراده، ناگهانی و بدون فکر ( کردن ) ، ناآگاهانه، اشتباهی،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

طرف کسی را گرفتن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

society nation people community

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To form تشکیل دادن - به وجود آوردن - ایجاد کردن I didn't know that 12 Kilingons constitutes a swarm ! ازدحام به وجود آوردن/ایجاد کردن Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Naturally Automatically Certainly خود به خود به طور اتوماتیک به طور حتم قطعاً. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To Play intuition از شم ( پلیسی - کاپیتانی . . . خود ) استفاده کردن I'm playing intuition Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To Understand To realize To know To aknowledge ( علت، معنی چیزی یا کاری را ) فهمیدن، دانستن، متوجه شدن ( وقتی موضوعی، علتی، چیزی، . . قابل فهم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Conditions شرایط و اوضاع . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دورازذهن دور از انتظار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

As a noun: 1. a value or principle which is regarded as universally valid ( ارزش ها ، قواعد و اصولی که در کل جهان معتبر اند ) اصول/قواعد/ارزش ه ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

مورد قبول واقع نشدن، مقبول واقع نشدن، مورد استقبال قرار نگرفتن، پذیرفته نشدن، با استقبال ( خوبی ) همراه نشدن!! To a place where I was clea ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩

Craftman هنرمند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

worthy of or eliciting admiration admirable Worthy قابل ستایش قابل تحسین ستودنی تحسین برانگیز شایسته He is the finest captian of all time ! A fi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

در لیست / فهرست جای ثبت شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To be troubled To have trouble with دچار مشکل شدن مشکل پیدا کردن برای چیزی مشکل پیش آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

intervening time intervening period فاصله ی زمانی ( فواصل زمانی ) فواصل میانی ( بین زمان ) فواصل زمانی بازه های زمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Pain Hurt Misery Suffering grief Torture

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

the use of energy, time, or other resources. مصرف انرژی - زمان یا هر منبع دیگر.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

a close and harmonious relationship in which the people or groups concerned understand each other's feelings or ideas and communicate well رابطه نزد ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

scared, frightened, troubled هراسیده، وحشت زده، دهشت زده، سراسیمه، زَهره ( زَهله ) تَرک شده!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To go beyond فراتر رفتن To be better than; surpass سبقت پیشی گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

As a noun 1. a device for suspending an automatic function on a machine. وسیله یا دستگاهی برای به تعویق انداختن کارکرد/عملکرد اتوماتیک به غیر اتوم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To fulfil or satisfy ( a need, requirement, situation, or condition ) To fulfil To satisfy To measure up to To match up to To perform To comply w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

راه دستیابی یا رسیدن به کسی یا چیزی روش/ شیوه رسیدن به چیزی یا دستیابی به چیزی یا کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

consciousness realization perception apprehension understanding grasp insight into knowledge دانش فهم درک ( شعور ) , If you have the awareness to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

occurring at irregular intervals; not continuous or steady. odd irregular ناپایدار و بی قاعده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Probable Possible ممکن محتمل It hardly seems likely به نظر خیلی ممکن نمی آد !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To keep To maintain To keep going To keep alive To keep in existence To continue To carry on To keep up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

remain united. متحد ماندن اتحاد ( خود ) را حفظ کردن /نگه داشتن ( از هم نپاشیدن - فرو نریختن ) ( تثبیت کردن خود - قدرت - اتحاد ) cause somethi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

علناً اعلام کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

INFORMAL in extremely good health and spirits صحیح و سالم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Greatly startled, shocked, or upset Greatly upset by or as if by a physical jolt or shock جا خوردن ( به خاطر شوک وارد شده یا برخورد/ تصادف فیزیکی پی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

To consume : ( of a feeling ) completely fill the mind of ( someone ) preoccupied تمام فکر و ذهن کسی . . . شده درگیر . . . بودن/شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

the chief or capital city پایتخت شهر اصلی شهر مهم و ( بزرگ ) a large important city a city regarded as a center of a specified activity مرکز ا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

believing oneself to be inherently deserving of privileges or special treatment حقِ داشتن چیزی را داشتن ! ( اجازه داشتن چیزی را داشتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

جهش یافتگی جهش ژنتیکی تغییر ژنتیکی تغییر ژنی تغییر در ( ساختار ) ژن ها دگرگونی در ( ساختار ) ژن ها the changing of the structure of a gene, result ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

doubtful نامطمئن I am dubious. . . . مطمئن نیستم. . . ! شک دارم. . . !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Adj : dependent or conditional upon conditional on dependent on منوط به مشروط به مربوط وابسته متکی بر My orders are subject to my interpretation a ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To be run by To be ruled by To be commanded by To have control of To be in control of توسط . . . اداره میشود. تحت فرمان . . . کنترل و اداره میشود. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

a short conversation or an argument بحث/گفتگو کوتاه. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

مشکل پیش آمدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

The mental characteristics or attitude of a person or group Behaviour character Temper what makes someone tick way of thinking خصوصیات روانی/ رفتار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To suggest To recommend To propose To come up with To present To put forward To extend

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

hard work effort labour striving devotion loyalty faithfulness

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خط اتو . . . نه اطو !!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

1. the ability to make considered decisions or come to sensible conclusions. توانایی تصمیم های سنجیده گرفتن یا نتیجه گیری های معقول کردن discernme ...