تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

As a noun تضاد، مغایرت، ضد و نقیض، Ex: Rule number 35 of Shams of Tabriz In this world, it is not the similarities and regulations that takes u ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To fail to be remembered by someone از خاطر کسی دور شدن به ذهن/خاطر/فکر کسی نرسیدن To fail to be noticed by someone از نظر/چشم/توجه کسی دور ماندن - ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تیره کردن، تار کردن، تیره شدن، تار شدن, تیره و تار کردن/شدن جلوی. . . . . را پوشاندن/گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

شدید با شدت به شدت ( سخت - زیاد ) adv

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

To be Warm to someone To begin to like someone, be fond of کم کم علاقه مند شدن، شیفته ی کسی شدن، دوست دار کسی شدن، احساس صمیمیت کردن،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

ایمان، پاکی،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

a thing that may be chosen or done out of several possible alternatives Hope Option Alternative Choice Course of action Solution امید انتخابِ ممکن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مجذوب چیزی شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Noun : Synchronization هماهنگی هم زمانی تقارن همگامی همگاه سازی, همگام سازی Verb : To synchronize هماهنگ کردن هم زمان کردن همگام کردن صفت نیست ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Topple to the ground نقش زمین شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

آرام، راحت، بی دغدغه، که هیچ چیز/هیچ کس نمی تونه به هم بزنه unperturbed tranquility آرامشی که هیچ کس نمی تواند به هم بزند

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

showing little - no interest or emotion با خونسردی، با بی تفاوتی، با بی اعتنایی، به آ رامی و بدون احساس، از روی بی علاقه گی،

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به درستی, به طور صحیح، به شکل مناسب، به شکل درست و به جا،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

To succeed in influencing or having an effect on تاثیر گذاشتن رو کسی نفوذ کردن ( به اعماق وجود/قلب کسی ) To influence To get to There must be som ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مخالفت - نافرمانی - سر پیچی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Extremely impressive, Skilful Remarkable Amazing فوق العاده ، استادانه، ماهرانه، تحسین برانگیز، عالی، . . . ( به گونه ای که فکر یا احساسات را تحت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

the action of unfairly criticizing someone or something انتقاد سخت انتقاد ناعادلانه ایراد غیر منصفانه ایرادگیر سخت و نابجا توهین به مهارت واعتبار ساب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

نظیر همتا مشابه ( چیزی شبیه به . . . ) ( چیزی مشابه . . . ) There is no analogue to this structure in Federation techology. Star Trek TOS

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To stop talking Stop talking Shut up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a jagged white flash of lightning flash نورِ برق نه رعد برق نور است رعد صداست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

ارزش قائل شدن برای کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

to fail to stay aware of the time از زمان/ساعت غافل شدن ( وقتی طرف نمیدونه ساعت چنده/چند شنبه است. یا اصطلاحا زمان از دست اش در میره/ در رفته ) ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

- At all - Under any circumstance - In any way اصلا، ابدا، به هیچ وجه ( ممکن ) ، به هر صورت، در هر صورت، تحت هر شرایطی، تحت هیچ شرایطی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To construct To create To produce ساختن - بنا کردن درست کردن به وجود آوردن ایجاد کردن This arena of death that you've devised for your pleasure, . ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1. Arranged in a neat tidy way - به صورت مرتب و منظم 2. Absolitely, literally, definately, به طور قطع! مطلقا، کاملا، قطعا . . . 3. Exactly, corr ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

of a type that is not exactly the same as the actual thing, or is not as good as the actual thing Something that is similar to, close to, or like w ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

with the capacity to develop or happen in the future به طوریکه که امکان دارد در آینده . . . قابلیت /تواناییِ . . . دارد قابلیت/توانایی . . . بودن د ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

از بین بردن داغون کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Noun: جابه جایی تغییر جا تغییر مکان جا عوض کردن . . . . . . . . . . . . . . . . . ( دو فرد یا دو چیز )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

Noun something that is usual, typical, or standard ( هر ) چیزی که نرمال است ( هر ) چیزی که معمولی /عادی/ متعارف / استاندارد . . . است

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کناره گیری کردن، گوشه عزلت بر گزیدن، در انزوا رفتن، در انزوا بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

To deprive of something necessary محروم کردن ( از چیزی که حیاتی و لازم و مورد نیاز است )

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

ماهر, تعلیم دیده، آموزش دیده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

1. if ideas, beliefs, emotions etc permeate something, they are present in every part of it To fill فرا گرفتن پر کردن ( مثلا هوا ) احاطه کردن 2. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

analysis assessment estimation opinion

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To try to pull something = To play a trick on someone To deceive someone سر کسی رو شیره مالیدن سربه سر کسی گذاشتن سر کسی کلاه گذاشتن کلاه کسی را برد ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

an activity or organization used as a means of concealing an illegal or secret activity front disguise مخفی کاری 2. an identity adopted by a spy ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨

پاک کردن Clear your mind and answer me as quickly as you can. Friend

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Causing one to lose courage or confidence disconcerting مضطرب کننده اضطراب آور نگران کننده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

a long, angry speech of criticism or accusation سخنرانی - نطق انتقادی ( همراه با متهم کردن کسی ) نطق بلند و بالا و پر از انتقاد و اتهام نطق طولانی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

redeeming quality/feature etc ( = the one good thing about an unpleasant person or thing یه مشخصه / صفت / ویژگی /کیفیت . . . خوب و خوشایند در مورد ی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مجوز مجوز بودن در جای مجوز ورود و خروج به جایی مجوز رفت آمد به جایی Have clearance مجوز داشتن مجار بودن Dr. Macoy has clearance throughout the sh ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Adj relating to or causing psychological trauma ناشی از ضربه ی روانی /آسیب روانی ناشی از ضربه روحی /آسیب روحی ناشی از ضربه / آسیب های روحی روانی نا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Instrument Tool Equipment Machine Mechanism Device Hardware 2. System

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

بزرگی، عظمت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مچهول، نا معلوم، ناشناخته ( برای خود ) ، بدون اینکه ( خودت/ خودش/ . . . ) بدانی/ بداند. . . )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

in addition furthermore بعلاوه اضافه بر این/آن ( تازه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To correlate with هماهنگ بودن مطابق بودن مرتبط بودن ارتباط داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

هر وقت اراده کنیم ! هر وقت که بخواهیم !

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

To be uncovered فاش شدن افشا شدن برملا شدن آشکار شدن