continuum

/kənˈtɪnjuːəm//kənˈtɪnjuəm/

معنی: تسلسل، زنجیره، پیوستگان، رشته مسلسل
معانی دیگر: (ریاضی) متصله، پیوستار، زنجیره (یک سلسله از چیزهایی که شباهت آنها با فاصله ی آنها از یکدیگر رابطه ی معکوس دارد)، استمرار، پی درپی، مستمر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: continua, continuums
(1) تعریف: a continuous extent or whole the parts of which cannot be separately perceived.
مشابه: range

- the continuum of human intelligence
[ترجمه احمد قربانی] تداوم هوش انسانی
|
[ترجمه گوگل] تداوم هوش انسانی
[ترجمه ترگمان] زنجیره هوش انسانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in mathematics, a set with two end points and an infinite number of points between.

جمله های نمونه

1. continuum problem
مسئله ی مجموعه ی متصله،مسئله ی پیوستار

2. These various complaints are part of a continuum of ill-health.
[ترجمه رایان رایانه] این ناراحتی های گوناگون در آمیخته با سوء تغذیه هستند.
|
[ترجمه گوگل]این شکایات مختلف بخشی از تداوم بیماری است
[ترجمه ترگمان]این شکایات مختلف بخشی از یک زنجیره سلامت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This subject is broadly termed continuum mechanics and is an academic discipline in its own right.
[ترجمه گوگل]این موضوع به طور کلی مکانیک پیوسته نامیده می شود و در نوع خود یک رشته دانشگاهی است
[ترجمه ترگمان]این موضوع به طور گسترده مکانیک پیوسته نامیده می شود و یک رشته دانشگاهی در سمت راست خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This continuum stretches from full repetition at one end of the scale to pronominal reference at the other.
[ترجمه گوگل]این پیوستار از تکرار کامل در یک سر مقیاس تا مرجع ضمیری در انتهای دیگر امتداد دارد
[ترجمه ترگمان]این پیوستار از تکرار کامل در یک انتهای مقیاس تا مرجع pronominal در طرف دیگر امتداد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The structure now reflects the continuum rather than the discrete units we perceive.
[ترجمه گوگل]ساختار اکنون به جای واحدهای گسسته ای که ما درک می کنیم، پیوستار را منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]حالا ساختار به جای واحدهای گسسته که ما درک می کنیم، زنجیره را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On a continuum of possible policy outcomes, locate the preferred policy decision of each group.
[ترجمه گوگل]در زنجیره ای از نتایج احتمالی سیاست، تصمیم سیاست ترجیحی هر گروه را بیابید
[ترجمه ترگمان]در یک زنجیره از نتایج سیاست احتمالی، تعیین موقعیت سیاست ارجح برای هر گروه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Of course, in reality there is a continuum between these and more informal types of conflict.
[ترجمه گوگل]البته، در واقعیت، پیوستاری بین این و انواع غیررسمی تر تعارض وجود دارد
[ترجمه ترگمان]البته، در واقع یک زنجیره بین این و انواع غیر رسمی درگیری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. An unforgiving managerial continuum reaching from the father to the oldest remembered paternal relative sits in stony judgment.
[ترجمه گوگل]یک تداوم مدیریتی نابخشودنی که از پدر به قدیمی‌ترین خویشاوند پدری به یادگار می‌رسد، در قضاوت سنگی نشسته است
[ترجمه ترگمان]یک سلسله پیوسته مدیریتی که از پدر به قدیمی ترین خویشاوندان پدرانه خود می رسد در حکم سنگی نشسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Many mini-theories involve the r - K continuum.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مینی تئوری ها شامل پیوستار r - K هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از نظریه های کوچک شامل زنجیره r - K هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The continuum between main secondary and post-16 education is more doubtful.
[ترجمه گوگل]تداوم بین آموزش متوسطه اصلی و بعد از 16 سال مشکوک تر است
[ترجمه ترگمان]این پیوستار میان تحصیلات متوسطه و متوسطه و متوسطه، نسبت به آن بیشتر مشکوک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Inter-agency activity ranged across a continuum from the perfunctory to the innovative.
[ترجمه گوگل]فعالیت های بین سازمانی در یک زنجیره از ابتدایی تا نوآورانه متغیر بود
[ترجمه ترگمان]فعالیت بین نمایندگی از طریق یک زنجیره از سرسری گرفته تا مبتکرانه، در دامنه یک زنجیره قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Life will be redefined as a continuum of different qualities.
[ترجمه گوگل]زندگی به عنوان زنجیره ای از کیفیت های مختلف بازتعریف خواهد شد
[ترجمه ترگمان]زندگی به عنوان یک زنجیره از کیفیت های مختلف تعریف خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The relation of the one continuum to the other is not possible using Newtonian mechanics.
[ترجمه گوگل]ارتباط یک زنجیره با دیگری با استفاده از مکانیک نیوتنی امکان پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]رابطه یک زنجیره به دیگری با استفاده از مکانیک نیوتونی امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One importance of the continuum is that it is a more precise form of categorisation than the simple dichotomy.
[ترجمه گوگل]یکی از اهمیت های پیوستار این است که شکل دقیق تری از طبقه بندی نسبت به دوگانگی ساده است
[ترجمه ترگمان]یکی از اهمیت این پیوستار، این است که این یک شکل دقیق تر از دوگانگی ساده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسلسل (اسم)
progression, suit, concatenation, continuity, sequence, serialization, track, continuum

زنجیره (اسم)
continuum

پیوستگان (اسم)
continuum

رشته مسلسل (اسم)
suite, continuum

تخصصی

[شیمی] پیوستار، زنجیره (یک سلسله از چیزهایی که شباهت آنها با فاصله ى آنها از یکدیگر رابطه ى معکوس دارد)، استمرار
[عمران و معماری] محیط پیوسته - پیوسته
[ریاضیات] متصله، پیوستار، پیوستگی، پیوسته

انگلیسی به انگلیسی

• continuous sequence, connected series
a continuum is a series of events that are considered as a single process; a formal word.

پیشنهاد کاربران

طیف مثال:
طیف بازده به ریسک
the risk/return continuum
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : continue
✅️ اسم ( noun ) : continuation / continuity / continuum / continuousness / continuance / continuant / continuative / continuator
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ صفت ( adjective ) : continuous / continued / continual / continuing / continuant / continuative
✅️ قید ( adverb ) : continuously / continually / continuingly

پیوست شده
continuum
پیوستار ، زنجیره. تغییرات تدریجی یک مجموعه به هم پیوسته که دومی با اولی تفاوت خیلی جزئی دارد و سومی با دومی هم تفاوت خیلی جزئی دارد ، به همین ترتیب تا انتهای مجموعه عضو بعدی تفاوت خیلی جزئی با عضو قبلی دارد، اما در نهایت تفاوت بطور تدریجی به حدی زیاد می شود که آخرین عضو کاملا" با اولین عضو متفاوت است.
...
[مشاهده متن کامل]

هر چه فاصله کمتر شباهت بیشتر و هرچه فاصله بیشتر شباهت کمتر.
درجه حرارت آب از صفر تا صد را در نظر بگیرید . حرارت یک درجه با دو درجه تقریبا" یکی است ، اما تفاوت یک درجه با بیست درجه کاملا" متفاوت و محسوس است، چون درجه بیست فاصله اش با درجه یک بیشتر شده در نتیجه شباهت حرارت آن با درجه یک کمتر شده است.

continuum ( ریاضی )
واژه مصوب: پیوستار
تعریف: مجموعه‏ای فشرده و همبند
پیوستگی
زنجیره
# Space time continuum
# This endless continuum of days
# It is impossible to say at what point along the continuum a dialect becomes a separate language
پیوستار
[ستاره شناسی و فضا]
بافت پیوسته
تغییر تدریجی؛ تغییرات تدریجی نامحسوس در یک مجموعه که در نهایت باعث می شود اولّین و آخرین عنصر مجموعه با یکدیگر تفاوت فاحشی داشته باشد.
Space time continuum
زنجیره ی زمان و فضا دارای چهار بعد ( سه بعد فضا یک بعد زمان ) که از قانون نسبیت انیشتن برگرفته شده.
طیف
بی نهایت - طیف - ادامه
محدوده، محور
پیوستار ( در توپولوژی )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس