پیشنهاد‌های مالک میرزائی (٦٩٨)

بازدید
٩٢١
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مرخصی مثال: I'm on leave من مرخصی ام. I'm on sick leave من در مرخصی استعلاجی ام. I'm on maternity leave من در مرخصی زایمانم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز شدن دهان به قصد گفتن ناکفته ها مثال: Don't get me started نذار دهنم رو باز کنم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ سریع ?did you have

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چکار کرد؟ تلفظ سریع عبارت زیر: ?What did he

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ سریع و عامیانه عبارت زیر: ?Why did you lie چرا دروغ گفتی؟

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ خودمونی ?is she

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالت خودمونی ?is he

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلفظ سریع و کوچه بازاری ?will he

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حالت سریع let"s go بیا بریم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پشم ریزون شدن ، برگ ریزون شدن ، پرچ ریزون شدن. ( نشان دادن تعجب و شگفتی بیش از حد ) مثال: It will knock your socks off برگات می ریزه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به مثال: Moment by moment لحظه به لحظه Side by side پهلو به پهلو بعضی وقت ها هم معنی "به" را در عبارت داریم: مثال: Little by little کم کم Bit ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالا رفتن سن و سال ، افزایش سن. مثال: I'm turning 45 دارم ۴۵ ساله می شم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنه درخت قسمت های مختلف درخت : Branch شاخه Stick سر شاخه شکسته درخت Bark پوست درخت Trunk بدنه درخت Root ریشه Stump کنده ، ته مانده درخت توی زمین بع ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پک بیرون بر ، پک غذای بیرون بر مثال: Give me a to go box please بی زحمت به من غذا رو به صورت بیرون بر بدید. یا به طور ساده تر: لطفا بیرون بر بدید.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

یه لقمه بزن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

مهمون من. به حساب من. مترادف با : it's on me

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دنگی حساب کردن مثال: Let's go dutch بیا دنگی حساب کنیم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی cook انجام دادن کاری به نحو احسنته. مثلا وقتی یکی کارش رو خوب بلده به سایرین می گیم: Let him cook بذارید کار خودشو بکنه. یعنی اون ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماسک پزشکی یک بار مصرف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستکش یک بار مصرف

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

رفتن مثال: . I'm heading off دارم می رم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باران و رگبار شدید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بسیار غم انگیز ، جانسوز ، جانگداز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لنز چشمی مثال: . I wear contact lenses من لنز می دارم چشمام.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم تعطیل المغز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوررنگ مثال: . I'm color blind من کور رنگم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عزت زیاد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

دو تا معنی متداولش: _ فیلمبرداری کردن _ ای داد بی داد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

تمومش کن. بسه دیگه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

برام فرقی نداره. مثال: ?Coffee or tea I'm easy چای یا قهوه؟ برام فرقی نداره.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بجنب ، عجله کن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

غمت نباشه. مثال: Chin up bro. I'm here غمت نباشه داداش. من اینجا هستم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چه خبر مبرا؟ حالت خیلی خودمونی و صمیمانه what's up

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حال و احوالت چطوره؟ حالت خیلی خودمونی برای جمله how are you

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خیلی ها این کلمه را ترجمه می کنند "دوگانگی". این ترجمه غلطه. ترجمه درست "دوگانی" است. یعنی همزمان دو چیز بودن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو داشتن ، خجالت کشیدن مثال: I don't have face to ask روم نمی شه بپرسم

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در اصطلاح عامیانه به معنی یه دفعه و سریع به خواب رفتن معادل عامیانه fall asleep

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

استراحت کردن ، در حال استراحت بودن معادل خودمونی relax مثال: I'm chiling من در حال استراحتم.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کوک کردن ، کوک بودن ، تنظیم کردن مثال: I'm fit as a filddle مثل یک ویولون کوکم. ( صحیح و سالم و تندرستم )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مواد ساخت ترشیجات

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی رو با ماشین جایی رسوندن. مثال: Mehran gave me a ride yesterday مهران دیروز منو رسوند

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم ولگرد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلقک ( به معنای فحش )

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آدم لاشی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغز نخودی ، مغز فندوقی ، کسمغز

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم نخاله

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

پول پرست

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روانی