پیشنهاد‌های مالک میرزائی (٦٩٨)

بازدید
٩٢٦
تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٣

شوکه شدن ، از تعجب خشک شدن ، مات و مبهوت موندن. مثال: I was left speechless از تعجب خشکم زد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نوعی نمایش انگشتان دست برای لایک کردن موسیقی راک. به این صورت که انگشت اشاره و انگشت کوچک رو به حالت شاخ در می اوررند و دو انگشت وسط رو جمع می کنند. ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

نشان دادن انگشتان به حالت V

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی دست دادن که به معنای مصافحه نیست. بیشتر برای بیان موافقت ، همدلی ، قول و قرار مردونه و . . . . به کار می رود. دست ها رو بالا می اوردند ، با هم ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چیزی رو با پیچوندن و غلتوندن پایین اوردن. مثال: I roll down my sleeves من آستین هام رو پایین میارم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنی هاش ترکیدن از فشار ادراره. مثلا میگه: I'm burtsting. دارم می ترکم [مثانه م داره می ترکه]

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بیرون زدن چیزی از جای واقعی خودش. مثلا شورت بزنه بیرون از شلوار می گیم: The shorts are sticking out

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برچسب ، اتیکت مثل اتیکت راهنمای چسبیده به لباس

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بالا امدن مثال He popped up his collar. او یقه ش رو بالا اورد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اشتباه وصل کردن دو چیز. بالا و پایین بودن مثال: The buttons are misaligned دکمه ها بالا و پایین بسته شدن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد لباس معنی لنگه به لنگه می دهد. مثال: The shoes are mismatches. کفش ها لنگه به لنگه ان.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زیپ

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در هاون کوبیدن و له کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فشردن و چلوندن چیزهایی مثل پارچه خیس و. . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست از سرم بردار. نمی خوام بشنوم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حتما همین طوره. صد درد صد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشکل چیه؟ اتفاقی افتاده؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٤

بریز بپاش ، کثیفی ، افتصاح ، بهم ریختگی. مثلا وارد خونه می شی می بینی همه چی به هم ریخته. میگی: !What a mess چقدر به هم ریخته؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

معنی اصلی: عصب معنی مجازی و عامیانه: پر رو مثال: What a nerve چه پررو!

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

توی دردسر بدی افتادن، بدجور شکست خوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دپرس بودن ، روحیه نداشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

پررو نشو

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دانه دادن گیاهان ، دانه پراکنی گیاهان برای لقاح گیاهان استفاده می شود. مثال Most of plants lay eggs. بیشتر گیاهان دانه های خود را پراکنده می کنن ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی حامله و باردار است اما برای انسان به کار می رود. این کلمه رو برای حیوانات استفاده می کنیم. مثال My dog is gravid. سگم حامله است

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدمی که از روی بخار معده نظر می ده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برابر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همدست . آدمِ پایه کسی که به رفیقش کمک میکنه مخ کسی رو بزنه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلط و اشتباه. حالت عامیانه تر برای wrong , false

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صبر کردن به چیزی محکم چسبیدن آویزون شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز کردن بسته بندی یک چیز، چیزی رو که دور چیز دیگه پیچیده شده بلز کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

برگردوندن چیزی سر جاش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یعنی یک چیزی رو از بین تعدادی جدا کردن و برداشتن. مثل برداشتن یک کتاب از بین کتاب های کتابخانه جدا کردن یک گل از بین یک دسته گل

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مغز فندقی ، شل مغز ، خنگ ، تعطیل المغز و . . . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بچه ته تغاری مثال: He is the baby of the family. اون ته تغاریه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ظرف در دار یک بار مصرف

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کج بیل ، بیلی که زاویه بین تیغه و دسته ۹۰ درجه است و حالت تیشه مانند دارد و برای کندن علف های هرز استفاده می شود. در گویش محلی استان گلستان به آن با ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خاک انداز ، بیل سر تخت ، هر وسیله شبیه بیل که برای جمع کردن خاک و امثالهم استفاده می شود اما مثل بیل برای کندن استفاده نشود

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غلت خوردن ، مثل وقتی که از پله ها غلت می خوری میفتی پایین

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

سکندری خوردن ، دست یا پا جایی گیر کنه تعادلت رو از دست بدی بخوای بیفتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سیاه مست ، مست و پاتیل مثال: I'm so wasted. من پاتیل پاتیلم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کدو خورشی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خسته شدن ، تحمل نکردن مثال: I'm cooked. خسته ام. دیگه تحمل ندارم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

باران شدید بارانی که در حد طوفان نباشد اما از حد معمول سنگین تر باشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به روی خود نیاوردن یک مشکل یا موضوع بغرنج

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٤

خط و خش ( مثل خط و خش روی ماشین )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

پنجر Your car has a flat tire لاستیک ماشینت پنچر شده.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گودی و تورفتگی روی ماشین بر اثر تصادف

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

Hang up : تموم کردن تماس تلفتی Hang on: صبر کردن