پیشنهاد‌های مالک میرزائی (٦٤٢)

بازدید
٧٨٤
تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطوط منظم و موازی که در کنار و وسط جاده ها ایجاد می شد تا با عبور ماشین از روی انها راننده خواب آلود متوجه انحراف ماشین شود

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

با چیزی ، چیز دیگر رو کاملا پوشوندن. مثلا در زمستون بدن رو با پتو کاملا cover up کنیم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

بالا و پایین رفتن. His heads bobs. سرش بالا و پایین می شه ( خوابش میاد ) .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چیزی رو دور چیز دیگر پیچیدن مثال: I wrap up in a blanket من پتو رو دور خودم می پیچم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٥

عوض کردن ( کانال های تلویزیون ) مثال: He phips through the channels frequently. او مرتب کانال ها رو عوض می کنه.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آشغال ها رو بیرون گذاشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خیلی هیجان آور

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی شیرین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حقه بازی و حیله گری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

چرت و پرت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پلاسیده مثال: This lettuce is mushy. این کاهو پلاسیده شده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مودد مواد غذایی : فاسد شدن. مثال؛ The milk is spoiled. شیر فاسد شده.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را به خاطر آوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یاری نکردن مثال : My memory fails me. حافظه ام یاری نمی کنه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یاد نیاوردن مثال Do you remember me? Sorry , I'm draing a blank. منو یادت میادت؟ متاسفم . یادم نمیاد.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

گرگم به هوا مثال: They are playing tag. اونا دارن گرگم به هوا بازی می کنن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تیله بازی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بازی قایم باشک مثال: We are playing hide and seek. ما داریم قایم باشک ، بازی می کنیم.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نشستن به گونه ای که به جایی تکیه نکرده باشی. نشستن بدون تکیه کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممنونم خانم سپاسگزارم خانم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برخورد کردن بدن به بدن یکی دیگه ، تنه زدن . . .

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

جور دیگه ای توضیح دادن مثال: Let me put it this way. بذار این جوری برات توضیح بدم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به بیان کوتاه ، خلاصه بگم

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به بیان ساده تر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

همین جا بمون ، از جات تکون نخور

پیشنهاد
١

انجام کاری که باعث خوشحالی کسی بشه. مثال: All the students want to be in the teachers good book. همه دانش آموزان می خواهند که باعث خوشحالی معلمان ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تموم تلاش رو به کار بستن برای انجام بهینه کاری سنگ تموم گذاشتن از جون و دل مایه گذاشتن. مثال: He went the extra mile to prepare the documents b ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

شروع یک فعالیت و راه افتادن در اون ، روی غلتک افتادن مثال: It's only my first week at the new company. I'm steal geting my feet wet. تازه اولین ه ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چراغ خواب ، چراغ شب خواب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پَنس - موچین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ظرف شستن مثال: You don't have to do dishes. مجبور نیستی ظرف ها رو بشوری.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

نگران نباش. مضطرب نباش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

اروم بودن ، خونسرد بودن. مثال Hold your horses. آروم باش

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوی دروغ به مشام رسیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

آشنا به نظر رسیدن. مثال: Does it ring a bell? ایا اون چیزی رو به بادت میاره؟ واست آشنا نیست؟

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو مخ کسی بودن ازار دادن دیگران. مثال: My friend drives me up the wall. رفیقم بدجوری رو مخمه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مچ کسی رو هنگام دزدی گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیمرویی که زیاد پخته شده باشه. نیمروی نیمسوخته و سفت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ نیمرویی که زرده ش ابکی و سفیده ش کامل پخته باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ آب پزی که درست به اندازه پخته شده باشد.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ آب پزی که بیش از مقدار کافی پخته شده باشد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخم مرغ خاگینه ، خاگینه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

خشک ، بیات مثال The bread is stale. نون بیات شده.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

لیوان بستنی لیوانی ، ظروف کوچک کاغذی و پلاستیکی یکبار مصرف مثل کاسه شله زرد و. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

تموم شدن شارژ گوشی. مثال. Excuse me. My phone died. Do you have a charger? ببخشید. شارژ گوشیم تموم شده. شارژر دارید؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به هم زدن و زیر و رو کردن غذاو نوشیدنی یا مایعات دیگر با قاشق و ملاقه و. . . . با کلمه whisk اشتباه نشود. Whisk به معنای هم زدن و مخلوط کردن با هم ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به زنبور غیر عسلی گفته می شود. زنبورهای نسبتا درشت زهرآلود زرد رنگ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنای شونه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

به معنی شانه تخم مرغ هم هست. A tray of eggs یک شونه تخم مرغ

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

مالیدن و پخش کردن چیزهای مایع و نیمه مایع روی سطوح مثل کره و خامه و. . . روی نون. مثال: Spread the butter on the bread. کره رو بمال روی نون.