dry up


1- کاملا خشک شدن یا کردن، پژمردن، 2- از خلاقیت افتادن، نابارور شدن، بازده نداشتن 3- (خودمانی) از حرف افتادن، ساکت شدن

جمله های نمونه

1. Investment could dry up and that could cause the economy to falter.
[ترجمه ملیکا] سرمایه گذاری میتواند کم تر و کمتر شود و باعث شود که اقتصاد دچار تزلزل شود
|
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری ممکن است خشک شود و این می تواند باعث تزلزل اقتصاد شود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری می تواند خشک شود و باعث شود که اقتصاد دچار تزلزل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I wish the conversation will dry up.
[ترجمه گوگل]کاش مکالمه خشک شود
[ترجمه ترگمان]ای کاش این گفتگو خشک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll wash and you can dry up.
[ترجمه Cepehr] من میشورم و تو میتونی خشک کنی.
|
[ترجمه گوگل]من می شوم و شما می توانید خشک شوید
[ترجمه ترگمان]من میشورم و تو هم میتونی خشک بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dry up and listen to me.
[ترجمه پريسا] ساکت شو و به من گوش بدع
|
[ترجمه گوگل]خشک کن و به من گوش کن
[ترجمه ترگمان] خفه شو و به من گوش کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I wouldn't dry up; I have something to say.
[ترجمه پريسا] من ساکت نخواهم شد من باید یه چیزی رو بگم
|
[ترجمه گوگل]من خشک نمی شوم من چیزی برای گفتن دارم
[ترجمه ترگمان]من خشک نخواهم شد؛ چیزی برای گفتن دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll dry up if you wash the dishes.
[ترجمه Amir] اگر ظرف ها را بشویی من انها را خشک می کنم.
|
[ترجمه گوگل]اگر ظرف ها را بشوی، خشک می شوم
[ترجمه ترگمان]اگر ظرف ها را بشوری خشک خواهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Help me dry up after lunch.
[ترجمه گوگل]کمکم کن بعد از ناهار خشک بشم
[ترجمه ترگمان] بعد از ناهار کم کم کن تا خشک بشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'll just dry up these mugs and we can have a coffee.
[ترجمه گوگل]من فقط این لیوان ها را خشک می کنم و می توانیم یک قهوه بخوریم
[ترجمه ترگمان]من این لیوان ها را خشک می کنم و میتونیم یک قهوه بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Oh, dry up and leave me alone!
[ترجمه پريسا] اوه ساکت شو و من را تنها بگذار
|
[ترجمه گوگل]آه، خشک شو و مرا تنها بگذار!
[ترجمه ترگمان]اوه، خشک شو و تنه ام بذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Shall I dry up these glasses?
[ترجمه گوگل]آیا این لیوان ها را خشک کنم؟
[ترجمه ترگمان]میشه این عینک رو خشک کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pond was apt to dry up during summer.
[ترجمه گوگل]این حوض در تابستان خشک می شد
[ترجمه ترگمان]برکه در طول تابستان خشک می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Foreign investment may dry up.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی ممکن است خشک شود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی ممکن است خشک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My well of songs would dry up, or be plugged up with concrete.
[ترجمه گوگل]چاه آهنگ های من خشک می شد یا با بتن مسدود می شد
[ترجمه ترگمان]آهنگ های من خشک خواهند شد و یا با بتون مسدود خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Foreign investment too may dry up, as the initial post-unification euphoria fades.
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری خارجی نیز ممکن است خشک شود، زیرا سرخوشی اولیه پس از اتحاد محو می شود
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خارجی نیز ممکن است خشک شود چون خوشحالی اولیه پس از اتحاد از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I follow her in, sluice around, dry up, come and fetch her.
[ترجمه گوگل]دنبالش می‌روم، می‌چرخم، خشک می‌کنم، می‌آیم او را بیاورم
[ترجمه ترگمان]او را دنبال می کنم، به اطراف نگاه می کنم، خشک می شوم، می آیم و او را می آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• completely dry; dried out

پیشنهاد کاربران

Stop talking, desiccate, wither, come to an end, to disappear
خشک شدن، ساکت شدن
ته کشیدن
شیره چیزی درآمدن
●used about rivers, lakes. . . .
●to dry things like plates, knives and forks with a towel after you have washed them.
کمتر و کمتر شدن
به تدریج کاهش یافتن
If sth dries up , there is gradually less and less of it
آرام شدن
Phrasal verb :
خشک کردن ظروف شسته شده با پارچه
خشک شدن آب رودخانه، دریاچه و . . . . .
به پایان رسیدن منابع
ساکت شدن و حرف نزدن بخاطر اینکه فرد فراموش میکنه که چی میخواسته بگه
stop talking

بپرس