پیشنهادهای شمس الدین (١٣٨)
مصالح دولت مصالح کشور به انگلیسی reason of state برگرفته از اندیشه های اندیشمند ایتالیایی نیکولو ماکیاولی ( درگذشتۀ 1527 میلادی ) انجام اقدامات فو ...
استحکام
واپس گرا
the action of making a company, process, or industry more efficient, especially by dispensing with superfluous personnel or equipment. با توجه به ای ...
مویی که یهودیان از دو طرف سرشان آویزان میکنند
تهدید کردن ارعاب ترساندن
ستاره ای روشن و سرخ رنگ به معنی نگهبان، زیرا آن را نگهبان ستارۀ ثریا ( پروین ) میدانسته اند. نماد فاصله دور و دراز مثال: زان تشنگان هنوز به عَیّوق ...
رأس جالوت رئیس آوارگان یهودی در بابِل قدیم ( عراق امروزی )
ساحل عاج نام کشوری در شمال غرب آفریقا که پایتخت آن شهر اَبیجان است با 26 میلیون جمعیت ( در سال 2020 ) پیشتر مستعمره فرانسه بود که در 1960 استقلال پی ...
با سلام واژۀ �مبحث� به اشتباه �مبحک� نوشته شده است.
ابروی پیوسته
نام یکی از خودروهای suv یا شاسی بلند شرکت فورد تصویر زیر یک فورد اکسپدیشین 2024 است 2024 Expedition Platinum MAX
اتاق نگهبانی معادل شاه نشین در فارسی در جنوب ایران به شناشیل معروف است در برخی کشورهای عربی مشربیه نامیده میشود.
پنجرۀ شاه نشین
ابتکار ابتکار عمل
پیروی از قواعد همرنگ جماعت شدن
بت پرستی
یک برند ایتالیایی خودرو
با سلام اشتباه تایپی در واژه نامه وجود دارد، لطفا اصلاح شود: �معنی: واری، اری بر، حاصل، میرای بر، اری بردن، جانشین شدن� به جای �واری، اری بر، میرای ب ...
کار غیر یدی کار اداری
در مقابل
نقض کردن
با سلام لطفا غلط های تایپی اصلاح شود مبحی شعائر مذبی مبحث شعائر مذهبی
املای صحیح این واژه چنین است: جرئت
دینداری
ترابشریت گرا، فرا بشریت کرا کسی که به مکتب فرابشریت/ترابشریت باور دارد. ترابشریّت ( فرا بشریت: Transhumanism ) جنبشی فکری و فرهنگی است که می گوید ب ...
بچه قرتی
نامیرا بی مرز همه زمانی
تحریک شده برانگیخته شده
برگشت ناپذیر
صد ساله
خودآموختگی
شناخت
آرامستان
نقض زیر پا گذاشتن تخلف تعدی بی اعتنایی نافرمانی سرپیچی
خودپسندانه
گاهی مترادف disintegrate است به معنای فروپاشی، وارفتن، تسلیم شدن مثال ( نقل قول از جو بایدن رئیس جمهور آمریکا ) : It’s not cheap. But caving to agg ...
شایلو شِپِرد نژادی از سگ که بسیار به ژرمن شپرد شباهت دارد و در فارسی به شیانلو معروف است
کم و بیش بیش و کم
حریم
سواره نظام
بدخُلق، گنده دماغ، ناخوش، بداخلاق
دادۀ یقینی
آزمون ورودی
پدرگونه، سرپرست
شمارگان
با بی میلی، با بی علاقگی
نحیف
کم سواد سطحی
مدیر مدرسه ( عمدتاً مدرسه کلیسایی )
عامی
دادگاه استیناف
نشانه گذاری زیر و زبر گذاشتن اِعراب گذاشتن
تلاوت کردن
نوآوری
جلیقه
کسی که گرچه میتواند متن مکتوب را بخواند اما میلی به این کار ندارد؛ بی میل به خواندن متن
یکتاپرستانه یکتاپرستیک ( پسوند یک، صرفاً متعلق به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیست، متعلق به همه خانوادۀ زبانهای هندواروپایی از جمله فارسی است )
متمایز تمایزپذیر
مثال برای معنای نکته سنجانه critical classification طبقه بندی نکته سنجانه
نمایشی
متضاد at least
بازی با کلمات to use words that sound similar or that have several different meanings especially in a clever or funny way با توجه به معنای انگلیسی، ن ...
لَخمی ها یا بنی لخم یا مناذره یا دودمان لخمی نام دودمانی عرب بود که در میان سده های سوم تا هفتم میلادی بر حیره وعراق و بحرین فرمان می راندند.
مدیر محترم خود واژه نامه به روشنی معنی famous را مشهور نوشته است، چرا کاربران دوباره همان معنی را پیشنهادمیدهند و چرا مدیر همۀ آنها را تأیید و منتشر ...
سیاست تنش زدایی
از تک و تا افتادن
سفت و سخت
موش خرما
قرون وسطی دوره ای است در تاریخ اروپا که از قرن 5 ( سقوط امپراتوری روم غربی ) تا 15 ( آغاز دوره نوزایی یا رنسانس ) به طول انجامید.
فهم رایج درک مشترک دریافت مشترک
آشکار شده متجلی شده بروز و ظهور یافته
نظام اعتقادی جهان بینی
پارادوکس برگرفته از رمان جوزف هلر موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.
اصطلاح فیلمفارسی، از همین واژه گرفته شده است.
نفرت انگیز زشت و زننده ناپسند ناخوشایند مشمئزکننده
غیرمنصفانه بودن، ناهمسانی مثلا در این عبارت: unevenness of the globalization process
دجله صحیح است. معادل انگلیسی فرات، Euphrates است.
مجادله بگو مگو
ظاهرگرا
ظاهرگرایی
تصاحب
هشدار اعلام خطر
به واقع واقعا
ظاهر شدن رخ دادن اتفاق افتادن
خودبینی خود بزرگ بینی خودپسندی
پاپاسی پول سیاه یک قران
مرام نامه
فاصله گرفتن
گاهی مترادف با position و Status است وضعیت، جایگاه، موقعیت
تا اندازه ای، کم و بیش �تا کنون�، معادل so far است نه in So far
محتاطانه
مقدمۀ انجام کاری
ریشه دواندن
منظر
تحت الشعاع تحت تأثیر متأثر از زیر سایۀ چیزی یا کسی
قرار شد، قرار بود I can't say any more, it's meant to be a big secret نمیتوانم چیز بیشتری بگویم، قرار است راز بزرگی باشد.
تحزب، گرایش حزبی
پسوندی به معنای شبیه می توان از معادلهای �وار�، و �گونه� هم استفاده کرد
معنادار، چشمگیر
گاهی مترادف با prefatory است به معنای مقدماتی، اولیه
مقدماتی
تسهیل
پرخطر
ساکت
مترادف با Dualism به معنای دوتایی، دوگانه انگاری.
استوار ساختن
کلیّت
الزام آور، به زور
notably بیش از حتی بیش از مهمتر از ،
به تعویق انداختن، به آینده موکول کردن
خودداری، پرهیز، مقاومت restraint
به ویژه
سرزنش کردن متقابل
اتهام زنی، اتهام زنی متقابل
بیان کردن
نامحتَمَل، غیرمنظره
مشکل گشا
مبهوت، متعجب، گیج و منگ
کلید زدن
در قبال
مترادف با hide پنهان کردن
گیج کننده
چشم انداز، نقطه نظر، دیدگاه
متعارض
مترادف با exploit، abuse سوار بر کسی شدن، سوءاستفاده از کسی کردن
نقش مکمل [در سینما] وقتی مثلا دو کمدین یا بازیگر کنار یکدیگر نقش ایفا می کنند.
ایرانشناس
کم وبیش قطعاً
هواپیمای سوخت رسان
هر آن چه
سهام
پیامد، نتیجه، مترادف با implication
ارتشی
گاهی به معنای �بیش از، بالاتر از، افزون بر� آمده است. they expect to spend north of $6 million for this latest campaign آنها انتظار دارند که بیش از ...
تعیین کننده
جزئی
چالاکی