پیشنهادهای شمس الدین (١٣٤)
نوآوری
جلیقه
کسی که گرچه میتواند متن مکتوب را بخواند اما میلی به این کار ندارد؛ بی میل به خواندن متن
یکتاپرستانه یکتاپرستیک ( پسوند یک، صرفاً متعلق به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیست، متعلق به همه خانوادۀ زبانهای هندواروپایی از جمله فارسی است )
متمایز تمایزپذیر
مثال برای معنای نکته سنجانه critical classification طبقه بندی نکته سنجانه
نمایشی
متضاد at least
بازی با کلمات to use words that sound similar or that have several different meanings especially in a clever or funny way با توجه به معنای انگلیسی، ن ...
لَخمی ها یا بنی لخم یا مناذره یا دودمان لخمی نام دودمانی عرب بود که در میان سده های سوم تا هفتم میلادی بر حیره وعراق و بحرین فرمان می راندند.
مدیر محترم خود واژه نامه به روشنی معنی famous را مشهور نوشته است، چرا کاربران دوباره همان معنی را پیشنهادمیدهند و چرا مدیر همۀ آنها را تأیید و منتشر ...
سیاست تنش زدایی
از تک و تا افتادن
سفت و سخت
موش خرما
قرون وسطی دوره ای است در تاریخ اروپا که از قرن 5 ( سقوط امپراتوری روم غربی ) تا 15 ( آغاز دوره نوزایی یا رنسانس ) به طول انجامید.
فهم رایج درک مشترک دریافت مشترک
آشکار شده متجلی شده بروز و ظهور یافته
نظام اعتقادی جهان بینی
پارادوکس برگرفته از رمان جوزف هلر موقعیتی دشوار که فرد در آن هر گزینه ای را برگزیند، باز هم بازنده است.
اصطلاح فیلمفارسی، از همین واژه گرفته شده است.
نفرت انگیز زشت و زننده ناپسند ناخوشایند مشمئزکننده
غیرمنصفانه بودن، ناهمسانی مثلا در این عبارت: unevenness of the globalization process
دجله صحیح است. معادل انگلیسی فرات، Euphrates است.
مجادله بگو مگو
ظاهرگرا
ظاهرگرایی
تصاحب
هشدار اعلام خطر
به واقع واقعا
ظاهر شدن رخ دادن اتفاق افتادن
خودبینی خود بزرگ بینی خودپسندی
پاپاسی پول سیاه یک قران
مرام نامه
فاصله گرفتن
گاهی مترادف با position و Status است وضعیت، جایگاه، موقعیت
تا اندازه ای، کم و بیش �تا کنون�، معادل so far است نه in So far
محتاطانه
مقدمۀ انجام کاری
ریشه دواندن
منظر
تحت الشعاع تحت تأثیر متأثر از زیر سایۀ چیزی یا کسی
قرار شد، قرار بود I can't say any more, it's meant to be a big secret نمیتوانم چیز بیشتری بگویم، قرار است راز بزرگی باشد.
تحزب، گرایش حزبی
پسوندی به معنای شبیه می توان از معادلهای �وار�، و �گونه� هم استفاده کرد
معنادار، چشمگیر
گاهی مترادف با prefatory است به معنای مقدماتی، اولیه
مقدماتی
تسهیل
پرخطر