پیشنهادهای سید پوریا حسینی (١٤٥)
در برنامه نویسی به تابع ( function ) یا گزاره ( expression ) ای می گویند که مقدار نهایی اش از جنس boolean یا همان true/false باشد.
پیرامون
گلوله رسام که اغلب بهش میگیم منور. در حالت کلی هم مهمات رسام رو Tracer ammunition میگن.
فرهنگ طرد
کاهل
رسواسازی، افشاگری
معلوم شدن، فاش شدن، آشکار شدن
غیرمهندسی
به شخصه، برای نمونه، به عنوان مثال
سپاه اطلاعات
هضم کردن ( اتفاقات و مسائل ناخوشایند )
هضم کردن ( اتفاقات و مسائل ناخوشایند )
کشتی بیمارستانی
شهروند عادی
نقش بازی کردن، ظاهرسازی
قسر در رفته
1. مملو بودن، پر بودن ( مثلاً وقتی خیابان راه بندان میشه ) ؛ 2. وقتی از فرط احساسی خاص، زبان بند بیاد یا میشه گفت نفس بند بیاد.
نیک بختانه
در هوانوردی و طبق مقررات آژانس ایمنیِ هوانوردیِ اروپا ( EASA ) ، مجموعه ای از امور نگهداری با برنامه زمانی مشخص، رویه های مرتبط با آنها و اصول استاند ...
برای زمان: ( در ) ظرف، ( در ) عرض مثلاً ظرف سه روز، در ظرف سه روز، در عرض یک ماه
وقتی uber را به عنوان پیشوند به واژه ای می افزایند، معنیِ برجسته، عالی، منحصربه فرد، برتر به آن چیز اضافه می کند. مثلاً Uber - spy جاسوسی عالی، برجست ...
ضربه مهلک
قاطعانه
اشراف
صلح جویانه، آشتی طلبانه
ماجرا
دلسوزی، اشتیاق، تمایل، توجه
پذیرش مسئولیت، برعهده گرفتن چیزی، تحت تسلط داشتن
characterized by or expressing certainty or affirmation. a positive answer.
پاک کردن ( معمولاً با چیزی تیز ) ، کندن مثلاً پاک کردن گل و لای خشک شده از کفش
در دل جا کردن
تشکیلات، سازمان، تشکیل در واقع با organization دقیقاً هم معنی و مترادف است، با این تفاوت جزئی که املای organization تنها در انگلیسیِ آمریکایی استفاده ...
توقفگاه فرعی
bill as نیز به معنیِ اعلان کردن، نشان دادن، توصیف کردن به شکلی خاص است.
بی فروغ
محفظه کوچک
در عبارت turn down a road، به این معنی است که [در تقاطع] از جاده ( مسیر ) اول بپیچید و به جاده ( مسیر ) دیگر بروید.
عباراتی نظیر �لذت گناه آلود� یا �دلچسب ناپسند!� این طرف و آن طرف به عنوان برگردان عبارت فوق به چشم می خورند، اما هیچ کدام دقیقاً روشن گر مفهوم آن نیس ...
با خودرو جایی رفتن، سر زدن به جایی
انبار باروت
دست بر قضا
incidentally
گندش بزنند، لعنت
مات و مبهوت شدن
مقدار زیاد، حجم زیاد ( a flood of sth )
اگر در زمان گذشته استفاده شود، معنیِ �در آن زمان� می دهد؛ در واقع �درحال حاضر� یا �فعلاً� در مورد گذشته مفهومی ندارد.
معاون شهردار
در هر حال
محافظت
مسلسل استن
آزادسازی
سرآغاز، نقطه ابتدایی
معادل Key Generator و به معنی کلیدی هست که نرم افزارها رو باهاش فعال می کنیم
از ریشه خراب
فرمانده عالی
لرزان ( در مورد صدا مثلاً )
اسم رمز، شناسه تشخیص هویت در تماس های رادویی
زیر و رو کردن
دست نگهداشتن/نگاه داشتن
اسیر
بی هیچ نتیجه ای معادلی رو که عرض کردم، دوستان پیش از بنده فرموده بودند، اما ممکنه فرم های بی حاصل، بیهوده و بی نتیجه در جمله ای که مد نظرتون هست، خوب ...
دوستانی که فرمودند incoming یعنی پناه بگیرید یا موشک، توجه کنید در واقع در چنین مواقعی منظور گوینده �داره میاد� هستش، فارغ از اینکه موشکه یا باید پنا ...
طرح ریزیِ آینده
ابلهانه، احمقانه
تفوق یافتن
تحویل دادن، چیزی را به کسی دادن
گوشمالی دادن
جناب زاهدپور، فعل Impregnate به معنای باردارکردن یا بارورکردن و صفت Pregnable به معنی نفوذپذیر یا رسوخ پذیر است. در جمله زیر، همان طور که فرمودید، مع ...
بررسی، زیر نظر گرفتن
ارسالی ( در مورد اشیا ) ، چیزی که ارسال کنند.
ماجراجو
متزلزل
حدود یک روز
تلنبار، انباشته، توده، کپه
تنزیل درجه، کاهش رتبه
مبارز، عضو گروه مقاومت
آشفتگی ( مثلاً در مورد افکار: Whirling thoughts )
سامانگر، سازمان دهنده، مرتب کننده
عذاب وجدان
پیشکش کردن، هدیه دادن
تنفس، وقفه
جعبه چوبی ( مخصوص بسته بندی )
عضوی از، قسمتی از
( در مورد مو ) نامرتب که مخالف tidy یا مرتب هست
معجزه وار، معجزه گونه، جادویی، اعجاب انگیز
دسیسه گر
شمال آفریقا
تواناییِ کاری را نداشتن، قادر نبودن به انجام کاری، نتوانستن
فزاینده
انکار، زیر سؤال بردن
انگشت شمار
حسن ظن
نظر مثبت
زنگ خطر
با چتر ( پایین ) انداختن
لحظه ای کوتاه، دمی
طاقت آوردن
کج و معوج
آویزان بودن، شناور بودن
محموله
تلطیف
به زبان آوردن
انتصاب، شغل، پست، مقام؛ این برگردان به ویژه در جایی کاربرد دارد که منظور مقام/شغل شخصی در نیروهای مسلح و در یگانی خارج از کشور محل خدمتش باشد.
واژه Metallica معنی خاصی ندارد؛ یکی از مهمترین موارد کاربردش، عنوان گروه موسیقی آمریکایی بود که در تاریخ سبک Thrash Metal، Heavy Metal، Hard Rock و ا ...
تمنا کردن
عصاقورت داده
گذشته Shoot back، به معنی با خشم و تندی پاسخ دادن
تحسین آمیز، ستایش بار، تمجیدگونه
محل مزایده، مؤسسه حراجی، خانه حراجی
پیراسته، تمیز و مرتب
آرایش جنگی، سازمان نیروها، ترتیب نیروها
در زمینه خودرو مخفف Rear Wheel Drive و به این معنی است که نیروی محرکه از موتور ( انجین ) خودرو به چرخ های عقب منتقل و به واسطه آنها باعث حرکت خودرو م ...
ذکاوت ذهنی
محاصره
عدم آمادگی
آرایش ( چینش ) ضربتی، آرایش ( چینش ) نیروی ضربت
Aircraft طبق تعریف سازمان بین المللی هواپیمایی غیرنظامی ( ICAO ) و سازمان های دیگری نظیر EASA، هر وسیله ای است که بتواند خود را طی کنش و واکنش با هوا ...
پوشش مقوایی
خودکامه
غیرهسته ای
تبعات
نماینده مجلس
محترم
متمایز کردن
در حال برکناری، کسی یا چیزی که از مقامی یا جایگاهی کنار گذاشته شود
جزو
اضافه حقوق، پاداش
عزاداری، روز عزا، سوگواری
حکومت تزاری
عدم همکاری
رقم، میزان، عدد
به نوبه خود
نظر مخالف، مخالفت
روحیه عالی
جاه طلبی، منصب گرایی، ریاست طلبی
به هر ترتیب
منش
پروژه شخصی، پروژه خودمحور
to be concerned=به فکر چیزی بودن as far as I'm concerned=تا جایی که به من ربط داره
زدودن، زدایش
بسیار ضعیف شده است. هیچیش نمونده!
گذشته ( ماضی ) فعل outshine به معنای پیشی گرفتن، تحت الشعاع قرار دادن
به لحاظ کشاورزی، از نظر زراعی
پرتوسنج
دهه سوم زندگی