tinderbox

/ˈtɪndərˌbɑːks//ˈtɪndəbɒks/

معنی: قولان، جای گیرانه
معانی دیگر: (شی یا وضعیت) آتشگیر، زود افروز، قابل احتراق، آماده ی احتراق، (سابقا - جعبه ای که فندک و خاشاک و وسایل روشن کردن آتش را در آن قرار می دادند) جعبه ی لوازم اجاق، جعبه آتشزنه، قودان، فنک، فندک، قودادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: any place such as a room or building that would burn quickly if it caught on fire.

(2) تعریف: a potentially explosive thing, place, or situation.

- That brutal prison has been a tinderbox for several weeks.
[ترجمه گوگل] آن زندان وحشیانه برای چند هفته تبدیل به یک جعبه چوبی شده است
[ترجمه ترگمان] این زندان بی رحمانه چند هفته است که tinderbox
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. discontent turned the country into a tinderbox
نارضایتی کشور را آماده ی احتراق کرده بود.

2. It was clearly a tinderbox situation with demonstrators likely to become violent at any moment.
[ترجمه گوگل]این به وضوح یک موقعیت باکسی بود که تظاهرکنندگان ممکن بود هر لحظه خشونت کنند
[ترجمه ترگمان]واضح بود که درگیری با تظاهر کنندگان در هر لحظه ممکن است خشونت آمیز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The area is a tinderbox that could again plunge the country into civil war.
[ترجمه زباری] این منطقه به انبار باروتی تبدیل شده است که می تواند دوباره کشور را به جنگ داخلی سوق دهد
|
[ترجمه گوگل]این منطقه یک جعبه چوبی است که می تواند دوباره کشور را وارد جنگ داخلی کند
[ترجمه ترگمان]این منطقه a است که بار دیگر می تواند کشور را به جنگ داخلی بکشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The refugee camps are a tinderbox waiting to catch fire.
[ترجمه گوگل]اردوگاه‌های پناهندگان جعبه‌ای هستند که منتظر آتش گرفتن هستند
[ترجمه ترگمان]اردوگاه های پناهندگان در حال آماده باش هستند تا آتش بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He took out the tinderbox and the candle.
[ترجمه گوگل]جعبه چوبی و شمع را بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]او شمع را برداشت و شمع را خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dublin city is currently like a tinderbox just waiting to explode.
[ترجمه زباری] شهر دوبلین هم اکنون همچون انبار باروتی است که منتظر ( جرقه ای برای ) انفجار است.
|
[ترجمه گوگل]شهر دوبلین در حال حاضر مانند یک جعبه چوبی است که منتظر انفجار است
[ترجمه ترگمان]شهر دوبلین در حال حاضر به شدت منتظر انفجار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This political tinderbox threatened to split the New Republic, but cooler heads prevailed.
[ترجمه گوگل]این صندوقچه سیاسی تهدیدی برای تجزیه نیو ریپابلیک بود، اما سرهای سردتر غالب شدند
[ترجمه ترگمان]این جنگ سیاسی تهدید کرد که جمهوری جدید را از هم جدا می کند، اما سران cooler پیروز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then he took out his tinderbox and struck the flint.
[ترجمه گوگل]سپس جعبه چوبی خود را بیرون آورد و به سنگ چخماق زد
[ترجمه ترگمان]سپس he را بیرون کشید و سنگ چخماق را زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He took the money and the tinderbox and went to a town.
[ترجمه گوگل]پول و جعبه چوبی را گرفت و به شهری رفت
[ترجمه ترگمان]او پول و the را گرفت و به شهر رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. What do you want to do with this tinderbox? said the soldier.
[ترجمه گوگل]می خواهید با این تیدر باکس چه کار کنید؟ سرباز گفت
[ترجمه ترگمان]با این tinderbox چه کار داری؟ سرباز گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The racial tension in the area makes it a tinderbox ready to ignite.
[ترجمه گوگل]تنش نژادی در این منطقه آن را تبدیل به جعبه ای برای آتش زدن می کند
[ترجمه ترگمان]تنش نژادی در منطقه باعث می شود که آتش شعله ور شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Others plan to leave the Southwest for northern states untouched by the drought that has left Arizona a tinderbox.
[ترجمه گوگل]برخی دیگر قصد دارند جنوب غربی را به مقصد ایالت های شمالی ترک کنند که در اثر خشکسالی که آریزونا را تبدیل به یک جعبه چوبی کرده دست نخورده باقی بماند
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر قصد دارند جنوب غربی را برای کشورهای شمالی ترک کنند که از خشکسالی که آریزونا را ترک کرده است دست نخورده باقی مانده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At the top of the cellar steps Broadman knelt down and fumbled in his tinderbox.
[ترجمه گوگل]در بالای پله های زیرزمین، برادمن زانو زد و در جعبه چوبی خود چرخید
[ترجمه ترگمان]در بالای پله های سرداب زانو زد و در حالی که tinderbox را جستجو می کرد، زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Balkans have a long and tragically deserved reputation as a political tinderbox.
[ترجمه گوگل]بالکان از شهرت طولانی و به طرز غم انگیزی به عنوان یک جعبه چوبی سیاسی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]بالکان دارای شهرتی طولانی است و به طور اسف باری سزاوار شهرت سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قولان (اسم)
tinderbox

جای گیرانه (اسم)
tinderbox

انگلیسی به انگلیسی

• box containing tinder and flint and steel for starting fire (archaic); person easily angered, hothead
a tinder box was a box that was used for holding tinder, especially one with a flint and steel to help light the tinder.
if you say that something is a tinder box, you mean that it can burn very easily.
you can also use tinder box to describe a place or a situation in which people feel anxious because it is very tense and may become dangerous.

پیشنهاد کاربران

a dangerous and uncontrolled situation in which violence is likely to happen
یک موقعیت خطرناک و کنترل نشده که در آن احتمال خشونت وجود دارد، بشکه باروت ( بصورت مجازی ) ، انبار باروت
The racial tension in the area makes it a tinderbox ready to ignite.
...
[مشاهده متن کامل]

The press seems to encourage violence in an area that is already a tinderbox.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/tinderbox
بشکه باروت.
✔️ وضعیت یا شئ آماده شعله ور شدن/احتراق
( کنایه از بشکه/انبار باروت )
✔️ شرایط بحرانی و خطرناک که ممکنه منجر به خشونت بشه
:SYN
powder keg
"All the economic indicators point to worsening economic realities in Iran. To say Iran sits on a tinderbox⭐ is no exaggeration, " said Alex Vatanka, director of the Iran Program at Middle East Institute
...
[مشاهده متن کامل]

انبار باروت
موقعیتی یا شرایطی که احتمال داره خطرناک بشه و یا به خشونت کشیده بشه
جعبه ی لوازم اجاق

بپرس