rescue

/ˈreskjuː//ˈreskjuː/

معنی: رهایی، خلاصی، فراغت، نجات، رهایی دادن، خلاص کردن، نجات دادن، رهانیدن
معانی دیگر: بوختن، رهایش، نجات بخشی، (حقوق - شخص یا مال حبس شده را) به زور آزاد کردن، تمرد کردن، تمرد (نسبت به قانون)

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rescues, rescuing, rescued
• : تعریف: to free or save, as from danger or confinement.
مترادف: deliver, free, help, liberate, salvage, save
مشابه: bail out, emancipate, enfranchise, extricate, loose, manumit, redeem, relieve
اسم ( noun )
مشتقات: rescuable (adj.), rescuer (n.)
• : تعریف: the act of delivering from danger, harm, or restriction.
مترادف: deliverance, delivery, salvage
مشابه: relief, salvation

جمله های نمونه

1. the rescue of the hostages by our commandos
نجات گروگان ها توسط تکاوران ما

2. they finally effected the rescue of the prisoner
بالاخره ترتیب آزادی زندانی را دادند.

3. go (or come) to somebody's (or something's) rescue
به نجات کسی (یا چیزی) شتافتن،به کمک کسی (یا چیزی) رفتن (یا آمدن)

4. i rejoiced that god had come to my rescue once again
از اینکه خدا یک بار دیگر به دادم رسیده بود شادی کردم.

5. workers tried to mob him but the police came to his rescue
کارگران کوشیدند بر سرش بریزند ولی پلیس به دادش رسید.

6. How many days you heal the wounded and rescue the dying, fighting in the first line.
[ترجمه Mahmoud] چند روز ( طول می کشد ) که مجروح ( ان ) را مداوا کرده و کشته و زخمی ( ها ) را از خط مقدم بیرون آورید
|
[ترجمه گوگل]چند روز است که زخمی‌ها را شفا می‌دهی و در حال مرگ را نجات می‌دهی، در صف اول می‌جنگی
[ترجمه ترگمان]چند روز شما زخمی ها را التیام بخشید و در حالی که در خط مقدم مبارزه می کنند، آن ها را نجات دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Rescue teams worked desperately to restore utilities in the area shattered by the hurricane.
[ترجمه گوگل]تیم های امداد و نجات به شدت برای بازگرداندن تاسیسات برقی در منطقه شکسته شده توسط طوفان تلاش کردند
[ترجمه ترگمان]تیم های نجات نومیدانه تلاش کردند تا برنامه های رفاهی را در منطقه خنثی کنند که در اثر طوفان خرد شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The climbers face certain death if the rescue today is unsuccessful.
[ترجمه مخند] اگر نجات امروز موفقیت آمیز نبود، کوهنوردان با مرگ حتمی روبرو بودند.
|
[ترجمه کوثر] کوهنوردان حتما میمیرند اگر نجات امروز موفقیت امیز نباشد
|
[ترجمه گوگل]اگر نجات امروز ناموفق باشد، کوهنوردان با مرگ حتمی مواجه می شوند
[ترجمه ترگمان]اگر عملیات نجات ناموفق باشد کوهنوردان از مرگ حتمی مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rescue crews had scoured an area of 30 square miles.
[ترجمه گوگل]گروه های امداد و نجات منطقه ای به وسعت 30 مایل مربع را بررسی کرده بودند
[ترجمه ترگمان]خدمه نجات یک ناحیه ۳۰ مایل مربع را زیر و رو کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The firefighter broke into the house to rescue the old.
[ترجمه RaSa] آتش نشانان با سختی و با زور وارد خانه شدند تا فرد پیر را نجات دهند.
|
[ترجمه تت] تتتتاااتتتتتتتت
|
[ترجمه Zahra] آتش نشان ها با سختی وارد خانه شدند برای نجات مرد پیر
|
[ترجمه 😍😍😍] آتش نشان برای نجات پیرمرد بزور وارد خانه شد
|
[ترجمه Ghazal♡Alireza❤❤👄] آتش نشانان با زحمت زیاد وارد خانه شدند تا پیر مرد را نجات بدهند.
|
[ترجمه Lady] اتش نشان به زحمت وارد خاته شد تا پیرمرد رو نجات بده
|
[ترجمه Shayan] اتش نشان به روز وارد خانه شد تا فرد پیر را نجات دهد.
|
[ترجمه Neginam .hehhhh] آتش نشان برای نجات پیرمرد در خانه را شکست
|
[ترجمه گوگل]آتش نشان برای نجات پیرمرد وارد خانه شد
[ترجمه ترگمان]آتش نشانی به زور وارد خانه شد تا کهنه را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He had attempted to rescue the drowning man.
[ترجمه گوگل]او برای نجات مرد غریق تلاش کرده بود
[ترجمه ترگمان]سعی کرده بود که آن مرد غرق شده را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They are performing an attempt of a rescue.
[ترجمه گوگل]آنها در حال انجام تلاش برای نجات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها تلاش برای نجات را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rescue mission had to be aborted.
[ترجمه گوگل]ماموریت نجات باید متوقف می شد
[ترجمه ترگمان]عملیات نجات باید قطع می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A lifeboat came to rescue the people on the sinking ship.
[ترجمه گوگل]یک قایق نجات برای نجات مردم در کشتی در حال غرق آمد
[ترجمه ترگمان]یک قایق نجات برای نجات مردم روی کشتی غرق شده آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We diverted a plane to rescue 100 passengers.
[ترجمه گوگل]برای نجات 100 مسافر یک هواپیما را منحرف کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یک هواپیما را برای نجات ۱۰۰ مسافر تغییر دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The management are putting together a plan/proposal/package to rescue the company.
[ترجمه گوگل]مدیریت در حال تنظیم یک طرح/پیشنهاد/بسته برای نجات شرکت است
[ترجمه ترگمان]مدیریت یک طرح \/ پیشنهاد \/ بسته را برای نجات شرکت قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The rescue operation began on Friday afternoon.
[ترجمه گوگل]عملیات نجات از ظهر جمعه آغاز شد
[ترجمه ترگمان]عملیات نجات بعد از ظهر روز جمعه آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Rescue attempts were stopped because of bad weather.
[ترجمه گوگل]تلاش های امدادی به دلیل بدی آب و هوا متوقف شد
[ترجمه ترگمان]تلاش های نجات به دلیل آب و هوای بد متوقف شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Her own boat capsized after she attempted a rescue.
[ترجمه گوگل]قایق خودش پس از تلاش برای نجات واژگون شد
[ترجمه ترگمان]قایق خود پس از آن که برای نجات کشتی واژگون شد قایق واژگون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. They put their own lives in peril to rescue their friends.
[ترجمه گوگل]آنها زندگی خود را به خطر انداختند تا دوستان خود را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]آن ها جانشان را در خطر قرار دادند تا دوستان خود را نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رهایی (اسم)
release, emancipation, escape, acquittance, quietus, liberation, salvation, delivery, deliverance, rescue, riddance, extrication, escapement, go-by

خلاصی (اسم)
release, deliverance, redemption, rescue, riddance, extrication

فراغت (اسم)
rest, relief, leisure, rescue, obviation, leisure time

نجات (اسم)
liberation, salvation, rescue

رهایی دادن (فعل)
rescue, redeem

خلاص کردن (فعل)
relieve, rescue

نجات دادن (فعل)
rescue, salvage

رهانیدن (فعل)
rescue

انگلیسی به انگلیسی

• deliverance, act of saving from danger or injury, act of freeing from risk
save from harm, deliver from danger, free from risk
if you rescue someone, you get them out of a dangerous or difficult situation.
rescue is help which gets someone out of a dangerous or difficult situation.
if you come to someone's rescue, you help them when they are in danger or difficulty.

پیشنهاد کاربران

she is trying to rescue her children from the blaze
در تلاشه که بچه هاش رو از آتش نجات بده
rescue: نجات دادن
deliver somebody from something=literary or biblical to help someone escape from something bad or evil
نجات بخش
rescue ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: نجات 2
تعریف: عملیاتی که در آن نیروهای آموزش‏دیده، سانحه‏دیدگان را از وضعیت به‏وجودآمده به حالت ایمنی و سلامت برسانند
E. g.
He tried to get into the house and rescue his neighbor but the heat was too great .
آزادسازی
نجات دادن
Around the world in 80 days
When our adventurers rescue a woman from certain dead
به کمک شتافتن
رهایی بخش
rescue means save from danger
کانون زبان ایران
rech3
معنی: نجات و نجات دادن و. . . .
جمله : . I rescue a cat from a tree
معنی جمله: من یک گربه را از روی درخت نجات دادم.
معنی کلمات جمله : from از روی , I من , a یک , cat گربه , tree درخت
save somone
نجات
rescue someone
نجات کسی
1. save from harm
2. save from danger
نجات
نجات دادن کسی ، کمک کردن برای رهایی، خلاصی
رهای و خلاصی ولی پرکاربرد ترین و روتین ترین معنی نجات و نجات یافتن هستش
ناجی
نجات دهنده
( در موقعیت دشوار ) به داد کسی رسیدن
نجات دادن
I rescue myself
من خودم را نجات میدهم
rescue means save from danger
کانون زبان ایران
ترمReach3
RESCUE Meas Save From Danger
رها نکرد
ناجی
نجات دادن
Mountain rescue teams went out to look for Gray.
گروههای نجات کوهستان برای جستجوی گری عازم شدند.
نجات دادن
نجات دادن
Save
Means save from danger

rescue= save
خلاص شدن
رهایی دادن
نجات دادن
Save from danger
نجات دهنده
life guard rescue یعنی غریق نجات
حفظ جان کسی ، چیزی
رهایی. اسودگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٤)

بپرس