تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا مدت ها

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجاز از آتش و تیراندازی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خوش اقبالی شانسی خوش شانسی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

در یک برحه زمانی یک مدت در یک دوره

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدذاتی

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست کمی از چیزی/کسی نداشتن فرقی با . . . نداشتن مثل . . . رفتار کردن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به رأی گذاشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ژولیوس سزار، یک نظامی، سیاستمدار، کنسول، دیکتاتور، کاهن اعظم، سخنور و نویسنده برجسته نثر لاتین اهل جمهوری روم بود که از او به عنوان یکی از مهم ترین و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

بدبیاری آوردن دوران سختی را گذراندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به قیمت قربانی کردن . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به قهقرا رفتن بدتر شدن یا از کنترل خارج شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To not feel physically or mentally well; to not feel as one normally does or should. حال خوبی نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به زندگی عادی برگشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

برای مو هم به کار میره حالتی که روی سر کسی ( معمولا بچه ها ) دست می کشی و موهاشون رو بهم میریزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نرمش ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیتی که در آن فرد آسفته و سردرگم است و نمیداند باید چه کاری انجام دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با صف وارد جایی شدن در یک خط حرکت کردن و به یک مکان رفتن به صورت صف وارد جایی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن یک فکر یا ایده ( ناخوشایند ) موافقت با یک نظر ناخوشایند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بست کمربندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارت عالیه/حرف نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لباس غیر نظامی لباس معمولی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک نوع سبک زندگی بیدغدغه که مشخصه ی آن بااعتماد به نفس و خونسردبودن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زن مغرور و پر افاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فعالیت شدید عملکرد بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیلی لاغر نی قلیونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلبه کردن چیره شدن برای مثال: My curiosity got the best of me کنجکاوی بر من غلبه کرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اخبار شبانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تله های قانونی/حقوقی زیر و بم های قانونی/حقوقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دایره وار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در یک چرخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

موافقم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتادن در جایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی جدی بودن روی کاری که درحال انجامه متمرکز بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از لحاظ احساسی یا هیجانی در وضعیت بدی قرار داشتن آشفته بودن پریشان بودن بهم ریخته بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

روان پریش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دوستان همینجوری الکی دیس لایک ندید. بعضی از کلمات معناهای زیادی دارن که شاید تا حالا به گوش شما نخورده باشه. لطفا وقتی میخوایید دیس لایک بدید برید تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تلفظش هوم دیپو هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمدی که در آن ملزومات پارچه ای مثل حوله، رومیزی و ملحفه نگهداری می شود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حوله ی دست و صورت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جوجو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی که برای دوره ای به کار میره که بچه تازه وارد زندگی پدر و مادر میشه و اونها از همه چیز دست می کشن وتمام توجهشون روی بچه متمرکز میشه. اسم دیگه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مدفوع کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همخوانی داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با خون سردی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فقط ظاهر ماجراست البته بستگی داره توی چه جمله ای به کار بره ولی به طور کلی معنیش اینه که کاری رو در حد سطحی و ظاهری انجام دادن یا درک کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غیر روان و با حرکات سریع و ناگهانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرپوش گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گیج و سردرگم بودن ندونی باید چی کار کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخلیه معده ( با استفاده از پمپ ) شستشوی معده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به مرور نگران کردن مدام اذیت می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دولپی غذا خوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرکت سریع به عقب ( که یه طور غریزی اتفاق میافته ) پریدن به عقب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رسیدگی به ناخن ها ( رفتن به آرایشگاه و انجام مانیکور، ژلیش، لمینت، کاشت یا . . . ناخن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلم غنج رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلم ( براش ) رفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تحلیل رفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور چیزی پیچیدن دور چیزی حلقه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اصطلاح پزشکی فردی هست که مکررا به بخش اورژانس مراجعه میکنه بیمار همیشگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلید احضار دکمه ی احضار زنگ احضار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مملو از | پر از ( افرد یا فعالیت )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای بیان موافقت هم استفاده میشه. حتما کاملا موافقم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دل رحم - دل نازک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوره ی شغلی - دوره ی کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با لحنی سریع و رسمی ( غیر دوستانه ) حرف زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تئاتر رو - فرد اهل تئاتر دیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سنجاق های به شکل پرچم که روی نقشه می چسبانند سنجاق پرچم دار سنجاق پرچمی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیرو آیین شینتو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پرماجرا هم معنی میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در بازی ها به معنی جبران عقب ماندگی یا امتیازات از دست رفته معنی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

ستاینده ستایشگر تحسینگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضعیف تر شدن از کار افتادن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

make someone happier کسی را شادتر کردن حال کسی را خوش تر کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

روندی را باب کردن چیز ی رو مد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کم ترین مقدار ممکن حداقل ممکن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در تنیس به ه مجموعه ای ضربات متوالی گفته می شود که بعد از ضربه سرویس از طرف هر دو بازیکن زده می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

اصول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معنی هایش هم این است که با گذر زمان یا بعد از مدت های طولانی هنوز قدرت و دوام خود را حفظ کرده اند معنای تحت اللفظی اشم میشه آزمون زمان را تاب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

به معنای قسمت پایانی مسیر مسابقه است اما معمولا به صورت کنایی به معنای قسمت نهایی چیزی یا برهه ی زمانی نهایی معنی می دهد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

انواع انواع مختلف چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سازمان یافته، سازمان دهی شده به ترتیب، منظم، مرتب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مفاخر هنری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراد ماهر در یک حوزه ( معمولا هنر )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تخطی از کنار گذاشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تعالی یافتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

باسن!

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای نشان دادن این که افراد زیادی عقیده دارند که چیزی درست باشه حتی اگه ثابت نشده باشه باورها بر آن است اعتقاد بر آن است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بهترین جایگاه جایگاه ممتاز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صحت داشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برخلاف انتظار کسی در کمال تعجب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در کمال ناباوری اش برخلاف انتظارش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

به همین دلیل است که. . . . است/وجود دارد| این منشا . . . . است مثال کمبریج: . His mother was Italian, hence his name - Luca مادرش ایتالیایی بود، به ه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

درجایی: قرار داشتن، وجود داشتن، حاضر بودن، دیده شدن، یافت شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف خود را به کرسی نشاندن به خواسته خود رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که انجامش سخت باشه و زحمت زیادی لازم داشته باشه چیزی که فهمش سخت باشه چیزی که لذت بردن ازش آسون نباشه بسته به متن معنی متفاوته

پیشنهاد
٠

پای کسی به جایی باز شدن ( به یک حرفه یا سازمان ) بیشتر وقتی استفاده میشه که فردی وارد یه شغل یا حرفه یا صنف جدید میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در دست اجرا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روی کاغذ آوردن ( افکار ) روی کاغذ نوشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

در مقام قیاس به عنوان مقایسه درباب مقایسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

در بازی های کارتی به معنای پخش کارت ها و یا ورق دادن به افراد است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آثار کلاسیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمونه ی نامتعارف مثال غیرعادی|غیر معمول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

preconceived ideas عقاید پیش داورانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

شمشیرساز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرسختانه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

روانداز ( چهل تکه )

پیشنهاد

یعنی بخاطر اکتشافات و پیشرفتهایی که افراد قبل از ما انجام داده اند به پیشرفت و اکتشافات جدید دست یابیم.

پیشنهاد
١

عبارت کنایی به معنای دستیابی به پیشرفت یا اکتشاف بر پایه پیشرفتها و اکتشافات پیشین

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

از چیزی درآمد کسب کردن| پول درآوردن از چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصحیح دوباره| اصلاح دوباره| بازتصحیح

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرعت یکنواخت داشتن| حرکت با سرعت ثابت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی چای سبز ژاپنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتریان ثابت یا قدیم یک کسب و کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گربه پیشواز

پیشنهاد
٠

ناگهان مشهور شدن| به شهرت دست یافتن| کسی را مشهور کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجه کسی خیلی به چیزی جلب شدن هم معنی میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مستقیماً| کاملاً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر تحت الفظی|غیرلغوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دلپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیش پا افتاده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی هنر رزمی تیراندازی با کمان ژاپنی

پیشنهاد

سنگ غلتان خزه نمی بندد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرفتار شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

مرشد| پیشوا

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to think about or begin to consider something فکر یا توجه انسان معطوف به چیزی شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از نظر جسمی در وضعیت خوبی بودن|تندرست بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

not good enough به اندازه کافی خوب نبودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

جان گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

احساساتی بودن| ابراز احساسات زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the way that two or more people behave with each other because of a particular situation

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بی اشتهایی عصبی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریعا جایی را ترک کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

رونق دادن به کسب و کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا از بین رفتن| تباه شدن| هدر رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

آنوقت| درحالیکه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

بعضی جاها به معنی اطمینان داشتن و مطمئن بودن از چیزی هم هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت بسیار دشوار|موقعیتی که مواجهه و برطرف کردنش بسیار سخت باشد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پیش رفتن| پیشرفت کردن|

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

بخاطر کاری که انجام داده بیش از حد از خود رضایت داشتن، بابت انجام کاری به خود مغرور بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فرسوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

در زبان عامیانه این کلمه حسن تعبیری برای کلمه f**k هست| برای مثال گاهی با توجه به context میشه این جمله رو اینجور معنی کرد: I'm stuffed! گرفتار شدم، ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بیان کننده تفرقه یا جدایی بین افراد یا گروه ها بخاطر نابرابر بودن سطح امتیازات، نفوذ و قدرت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرکاتی که نشان از زنده بودن و شروع زندگی دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

زندگی بخشیدن - زنده کردن چیزی یا کسی - حرکات اولیه جنین در بارداری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلامی برای ابراز سرخوشی، هیجان و شادی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقیده را به دیگران تحمیل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در بریتانیایی plonk و در آمریکاییplunk، صدای افتادن چیزی|تالاپ|تلپ|شتلپ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناپدید شدن| محو شدن| ازبین رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ضرر|متضاد کلمه upside به معنی مزیت یا فایده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبعیضگر - کسی که تبعیض قائل می شود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فهم یک ایده یا مفهوم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

خارج شدن| بیرون پرتاب شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بزرگوار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ثابت و بدون تغییر|یکنواخت|تغییر ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوب درکنار هم قرار گرفته|خوب تشکیل شده|

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کلیدش همینه| راه حلش اینه|نکته مهم همینه|نکتش همینه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشیدن و بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

صنعت فیلم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

سرم درد می کنه واسه. . . . . کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

درمورد شغل به معنی: توی فرم درخواست - رزومه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

نکته کلیدی اینه - چیزی که توی این موقعیت اهمیت داره - مسئله همش به . . . بر میگرده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

صنف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

عوض کردن کانال تلوزیون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگه چیزی از زندگیت بیرون رفت ( اگه از سوی چیزی/کسی طرد شدی ) ، چیز بهتری در انتظارته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرد شدن ازت محافظت میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

چاپلوسی|تملق|پاچه خواری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

وضعیت ذهنی| آمادگی ذهنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

بخشی که قبل از بخش اصلی برنامه و تیتراژ پخش میشه عناوین اخبار - سر تیتر خبرها - پیش پخش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تغییر دادن نظر، تصمیم و . . . به طوری که متفاوت از اونچه که بودن بشن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

از جهت دیگه | جنبه معکوس قضیه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

از بیخ گوش گذشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

نیروهای چند ملیتی