تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تصحیح دوباره| اصلاح دوباره| بازتصحیح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرعت یکنواخت داشتن| حرکت با سرعت ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی چای سبز ژاپنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مشتریان ثابت یا قدیم یک کسب و کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گربه پیشواز

پیشنهاد
٠

ناگهان مشهور شدن| به شهرت دست یافتن| کسی را مشهور کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

توجه کسی خیلی به چیزی جلب شدن هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مستقیماً| کاملاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر تحت الفظی|غیرلغوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دلپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیش پا افتاده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی هنر رزمی تیراندازی با کمان ژاپنی

پیشنهاد

سنگ غلتان خزه نمی بندد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتار شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرشد| پیشوا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to think about or begin to consider something فکر یا توجه انسان معطوف به چیزی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

از نظر جسمی در وضعیت خوبی بودن|تندرست بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

not good enough به اندازه کافی خوب نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جان گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

احساساتی بودن| ابراز احساسات زیاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the way that two or more people behave with each other because of a particular situation

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی اشتهایی عصبی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

سریعا جایی را ترک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رونق دادن به کسب و کار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاملا از بین رفتن| تباه شدن| هدر رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

آنوقت| درحالیکه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

بعضی جاها به معنی اطمینان داشتن و مطمئن بودن از چیزی هم هست

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موقعیت بسیار دشوار|موقعیتی که مواجهه و برطرف کردنش بسیار سخت باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیش رفتن| پیشرفت کردن|

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بخاطر کاری که انجام داده بیش از حد از خود رضایت داشتن، بابت انجام کاری به خود مغرور بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فرسوده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

در زبان عامیانه این کلمه حسن تعبیری برای کلمه f**k هست| برای مثال گاهی با توجه به context میشه این جمله رو اینجور معنی کرد: I'm stuffed! گرفتار شدم، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بیان کننده تفرقه یا جدایی بین افراد یا گروه ها بخاطر نابرابر بودن سطح امتیازات، نفوذ و قدرت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

حرکاتی که نشان از زنده بودن و شروع زندگی دارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

زندگی بخشیدن - زنده کردن چیزی یا کسی - حرکات اولیه جنین در بارداری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلامی برای ابراز سرخوشی، هیجان و شادی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقیده را به دیگران تحمیل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در بریتانیایی plonk و در آمریکاییplunk، صدای افتادن چیزی|تالاپ|تلپ|شتلپ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناپدید شدن| محو شدن| ازبین رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

ضرر|متضاد کلمه upside به معنی مزیت یا فایده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

تبعیضگر - کسی که تبعیض قائل می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فهم یک ایده یا مفهوم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خارج شدن| بیرون پرتاب شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بزرگوار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

ثابت و بدون تغییر|یکنواخت|تغییر ناپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوب درکنار هم قرار گرفته|خوب تشکیل شده|

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کلیدش همینه| راه حلش اینه|نکته مهم همینه|نکتش همینه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کشیدن و بردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صنعت فیلم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

سرم درد می کنه واسه. . . . . کردن