پیشنهادهای نورا (١٦٢)
سنگ غلتان خزه نمی بندد
نکته کلیدی اینه - چیزی که توی این موقعیت اهمیت داره - مسئله همش به . . . بر میگرده
در دست اجرا
یعنی بخاطر اکتشافات و پیشرفتهایی که افراد قبل از ما انجام داده اند به پیشرفت و اکتشافات جدید دست یابیم.
از نظر جسمی در وضعیت خوبی بودن|تندرست بودن
در بازی های کارتی به معنای پخش کارت ها و یا ورق دادن به افراد است
در مقام قیاس به عنوان مقایسه درباب مقایسه
روی کاغذ آوردن ( افکار ) روی کاغذ نوشتن
پای کسی به جایی باز شدن ( به یک حرفه یا سازمان ) بیشتر وقتی استفاده میشه که فردی وارد یه شغل یا حرفه یا صنف جدید میشه
پیش رفتن| پیشرفت کردن|
موقعیت بسیار دشوار|موقعیتی که مواجهه و برطرف کردنش بسیار سخت باشد
نوعی هنر رزمی تیراندازی با کمان ژاپنی
ناگهان مشهور شدن| به شهرت دست یافتن| کسی را مشهور کردن
گربه پیشواز
مشتریان ثابت یا قدیم یک کسب و کار
نوعی چای سبز ژاپنی
تصحیح دوباره| اصلاح دوباره| بازتصحیح
درجایی: قرار داشتن، وجود داشتن، حاضر بودن، دیده شدن، یافت شدن
برای نشان دادن این که افراد زیادی عقیده دارند که چیزی درست باشه حتی اگه ثابت نشده باشه باورها بر آن است اعتقاد بر آن است
پیرو آیین شینتو
با لحنی سریع و رسمی ( غیر دوستانه ) حرف زدن
دور چیزی پیچیدن دور چیزی حلقه زدن
دلم ( براش ) رفت
دلم غنج رفت
بست کمربندی
تخلیه معده ( با استفاده از پمپ ) شستشوی معده
اصطلاحی که برای دوره ای به کار میره که بچه تازه وارد زندگی پدر و مادر میشه و اونها از همه چیز دست می کشن وتمام توجهشون روی بچه متمرکز میشه. اسم دیگه ...
تله های قانونی/حقوقی زیر و بم های قانونی/حقوقی
اخبار شبانه
خیلی لاغر نی قلیونی
مملو از | پر از ( افرد یا فعالیت )
انواع انواع مختلف چیزی
روندی را باب کردن چیز ی رو مد کردن
کلید احضار دکمه ی احضار زنگ احضار
غیر روان و با حرکات سریع و ناگهانی
غلبه کردن چیره شدن برای مثال: My curiosity got the best of me کنجکاوی بر من غلبه کرد.
سرسختانه
افراد ماهر در یک حوزه ( معمولا هنر )
مفاخر هنری
اگه چیزی از زندگیت بیرون رفت ( اگه از سوی چیزی/کسی طرد شدی ) ، چیز بهتری در انتظارته
طرد شدن ازت محافظت میکنه
صنعت فیلم
خوب درکنار هم قرار گرفته|خوب تشکیل شده|
حرکاتی که نشان از زنده بودن و شروع زندگی دارد
تئاتر رو - فرد اهل تئاتر دیدن
گیر افتادن در جایی
در اصطلاح پزشکی فردی هست که مکررا به بخش اورژانس مراجعه میکنه بیمار همیشگی
to think about or begin to consider something فکر یا توجه انسان معطوف به چیزی شدن
سرعت یکنواخت داشتن| حرکت با سرعت ثابت
تلفظش هوم دیپو هست