پیشنهاد‌های نسرین رنجبر (٤٨٧)

بازدید
٨٥٩
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

دست به کار شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

نشأت میگیرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

الهام گرفته، با انگیزه، متأثر از

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

از کار برکنار شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

a sudden, short intake of breath, as in shock or surprise. بند آمدن نفس ( از تعجب، حیرت، ترس )

تاریخ
٧ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

بی واسطه مستقیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

اصل، موضوع اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اگه گفتی چی شده! یه خبر خوب!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

اعتراف کردن، اقرار کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اینجاست که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مهمترین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

در حال حاضر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بسیار . . . . تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

آزار دهنده آزارنده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

انگیزه، محرک، الهام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

move or drive backwards. عقب عقب رفتن ( ماشین ) دنده عقب رفتن Sam backed up, and leaned against the wall سام عقب عقب رفت و به دیوار تکیه کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

doing something correctly or well در مسیر درست بودن درست پیش رفتن you are on the right track: درست میگی داری درست پیش میری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

to actively accept challenges and seek more responsibility, especially in order to progress in your career کنار آمدن با مشکلات و چالشها و پذیرش مسئول ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

That which one particularly prefers, desires, enjoys, or cares about چیز مورد علاقه، محبوب چیزی که از اون لذت میبریم یا برامون مهمه Teaching is my j ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در کمال تعجب در کمال ناباوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

متوجهم می فهمم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

میشه اینطور گفت بذار اینطور بگم بهتره اینطوری بگم To rephrase something; to express something in a different way. say it in different words

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

به سرانجام رسیدن جور شدن درست شدن ( عامیانه: ) راست و ریس شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مجلل فاخر fancy clothes لباسهای مجلل/فاخر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تجربیات مفروضات نگرش past experiences or long - held attitudes perceived as burdensome encumbrances. "the emotional baggage I'm hauling around"

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

هوشمندانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

فایل صوتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درگیر چیزی بودن خود را درگیر چیزی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

چاره ای اندیشیدن از بروز فاجعه/دردسر/مشکل پیشگیری کردن مانع از بروز فاجعه/دردسر/مشکل شدن find or provide a solution to a difficulty or disaster.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

درک کردن to understand and appreciate someone or something نسبت داشتن be connected by blood or marriage

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به ناگاه ( ناگهان ) حمله/انتقاد کردن to attack or criticize someone suddenly

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نقش بر آب کردن Drail hopes امیدها را نقش بر آب کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

verify, ascertain, or monitor the state or condition of someone or something سر زدن سراغ گرفتن بررسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

حساسیت/احتیاط/هشیاری زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بیخیال شدن رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پنهان مستور

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

زیانبار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

bearing that in mind با توجه به این با فرض این بر این اساس

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوستانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

to be on autopilot به صورت خودکار عمل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

آگاه روشن بین مطّلع

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

profound or penetrating in awareness or understanding. دانا، خردمند، بابصیرت، روشنفکر، فهمیده difficult to understand. مبهم، نامفهوم ( چیزی که درک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to immediately get the attention of ( someone ) If something jumps out at you, you notice it immediately جلب توجه کردن The sculpture jumps out at ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مسیر جهت سمت و سو an established routine or habit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

the act or practice of talking to oneself, either aloud or silently and mentally گفتگوی درونی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

You can say speaking of something that has just been mentioned, as a way of introducing a new topic which has some connection with that thing. speak ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به کار گرفتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مصیبت اندیشی بدترین حالت ممکن را فرض کردن هرگونه شرایط سختی را فاجعه و مصیبت دانستن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

to swap out sth for sth: To replace or exchange someone or something with another person or thing عوض کردن