پیشنهاد‌های نسرین رنجبر (٤٦٣)

بازدید
٢٠٩
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

بی واسطه مستقیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آسیب دیدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازدارنده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اینجاست که

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحت تأثیر قرار گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

در حال حاضر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

خوب یا بد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

دست به کار شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

با اضطراب با نگرانی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

نقش بر آب کردن Drail hopes امیدها را نقش بر آب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

حساب شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مصیبت اندیشی بدترین حالت ممکن را فرض کردن هرگونه شرایط سختی را فاجعه و مصیبت دانستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

قضاوت نابجا

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

شکست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

اتفاقاً شاید تعجب کنید اما

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

با هم هماهنگ بودن به هم آمدن برای هم مناسب بودن Do you think this shirt goes with these trousers? Her furniture really goes with the rest of the room.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازطراحی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

به چیزی آمدن برای چیزی مناسب بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

از کار برکنار شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

نشأت میگیرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

از خود مایه گذاشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به طور کلی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

به آینده بیاندیشید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دوستانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

به علاوه، همچنین، علاوه بر این Also In addition Additionally Besides

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

خلق کردن ایجاد کردن Give birth to sth: To make sth important start to exist

پیشنهاد
٢

مهارتها و نقاط قوت خود را سنجیدن خود را ارزیابی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستعد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

زیانبار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

Adams and Hancok were on the spot! آدامز و هانکوک در بد مخمصه ای گرفتار شده بودند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سخن گفتن در مجلس و یا در یک مناظره To speak in a debate or assembly

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شجاعانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

الهام گرفته، با انگیزه، متأثر از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

دلیل اصلی علت اصلی be at the bottom of sth: to be the real reason for or the cause of sth

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سالیانه هر سال

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

غیر قابل تصور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنار گذاشتن، رد شدن to evade or avoid a decision, problem, or the like

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

معمولاً usually, but not always

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

هوشمندانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفوذ have pull with someone to have influence with someone.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرصت مناسبی یافتن Obtain a favorable opportunity; get special consideration or treatment.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

گارد ساحلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بیخیال شدن رها کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عازم سفر شدن ( معمولاً با هواپیما ) To travel rapidly to a destination, typically on an airplane. I'm going to fly out to see you. پرتاب شدنTo rapid ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

بسیار . . . . تر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

عدم افشاء

پیشنهاد
٥

پیمان عدم افشاء اطلاعات

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

to chew on sth تفکر کردن اندیشیدن غور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

صرف غذا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

عصبانی ناراحت ( informal, American English ) : upset, angry