damaging

/ˈdæmɪdʒɪŋ//ˈdæmɪdʒɪŋ/

معنی: مضر، اسیب اور، زیان اور و مضر، خسارت اور
معانی دیگر: اسیب اور، زیان اور و مضر، خسارت اور

جمله های نمونه

1. a damaging leak of our secrets
افشاگری زیان بخش اسرار ما

2. Certain chemicals have been banned because of their damaging effect on the environment.
[ترجمه گوگل]برخی از مواد شیمیایی به دلیل اثرات مخرب آنها بر محیط زیست ممنوع شده اند
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی ویژه ای به دلیل تاثیر مخرب آن ها بر محیط زیست ممنوع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Building the proposed new road would be environmentally damaging.
[ترجمه گوگل]ساخت جاده جدید پیشنهادی برای محیط زیست مضر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]ساخت این جاده جدید پیشنهادی از نظر زیست محیطی زیان آور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This scandal could prove seriously damaging to the government.
[ترجمه گوگل]این رسوایی می تواند آسیب جدی به دولت وارد کند
[ترجمه ترگمان]این رسوایی می تواند به شدت به دولت آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of these chemicals are very damaging to the environment.
[ترجمه گوگل]برخی از این مواد شیمیایی برای محیط زیست بسیار مضر هستند
[ترجمه ترگمان]برخی از این مواد شیمیایی بسیار به محیط زیست آسیب می رسانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The indiscriminate use of fertilisers is damaging to the environment.
[ترجمه گوگل]استفاده بی رویه از کودها به محیط زیست آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]استفاده بی رویه از کودها، به محیط زیست آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We must avoid the damaging boom-bust cycles which characterised the 1980s.
[ترجمه گوگل]ما باید از چرخه های مخرب رونق و رکود که مشخصه دهه 1980 بود اجتناب کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از the damaging که در دهه ۱۹۸۰ مشخص شد اجتناب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Many chemicals have a damaging effect on the environment.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد شیمیایی اثرات مخربی بر محیط زیست دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مواد شیمیایی تاثیر مخربی بر محیط زیست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stress can be extremely damaging to your health. Exercise, meanwhile, can reduce its effects.
[ترجمه گوگل]استرس می تواند به شدت برای سلامتی شما مضر باشد در این میان ورزش می تواند اثرات آن را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]استرس می تواند شدیدا به سلامتی شما آسیب برساند در همین حال، ورزش می تواند اثرات آن را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Con-servative Party rounded angrily on him for damaging the Government.
[ترجمه گوگل]حزب محافظه کار با عصبانیت او را به دلیل آسیب رساندن به دولت مورد انتقاد قرار داد
[ترجمه ترگمان]حزب محافظه کار در حوزه انتخاباتی به خاطر آسیب زدن به دولت با عصبانیت به او حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He claimed the articles were libellous and damaging to the interests of the team.
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که این مقالات افتراآمیز بوده و به منافع تیم آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]او ادعا کرد که این مواد libellous و به منافع تیم آسیب رسانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The newspaper made damaging disclosures of management incompetence.
[ترجمه گوگل]این روزنامه افشاگری های مخربی در مورد بی کفایتی مدیریت انجام داد
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به افشای incompetence مدیریت خسارت زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acid eats into the metal, damaging its surface.
[ترجمه گوگل]اسید به فلز می خورد و به سطح آن آسیب می رساند
[ترجمه ترگمان]اسید وارد فلز می شود و به سطح آن آسیب می رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Smoking can be damaging to your health.
[ترجمه گوگل]سیگار می تواند برای سلامتی شما مضر باشد
[ترجمه ترگمان]سیگار کشیدن می تواند به سلامتی شما آسیب برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I suspected her of damaging the equipment.
[ترجمه گوگل]من به او مشکوک بودم که به تجهیزات آسیب رسانده است
[ترجمه ترگمان]من به او مظنون بودم که به تجهیزات خسارت بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مضر (صفت)
bad, adverse, obnoxious, evil, harmful, detrimental, noxious, damaging, pernicious, inimical, malefic, tortious, baneful, hurtful, pestiferous, nocuous, injurious, derogatory, noisome, unwholesome, inadvisable, impairing, insanitary, nocent

اسیب اور (صفت)
damaging

زیان اور و مضر (صفت)
damaging

خسارت اور (صفت)
detrimental, damaging

انگلیسی به انگلیسی

• harmful; deleterious; causing damage or harm; capable of causing loss; prejudicial; negative

پیشنهاد کاربران

بپرس