fly out


(امریکا - بیس بال) از بازی بیرون شدن بازیکن

جمله های نمونه

1. When the heart is afire, some sparks will fly out at the mouth.
[ترجمه گوگل]وقتی قلب آتش می گیرد، جرقه هایی از دهان خارج می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب در آتش می سوزد، بعضی از جرقه ها به دهان پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The company paid for the minister to fly out to Australia on a freebie.
[ترجمه گوگل]این شرکت هزینه ای را پرداخت کرد که وزیر با هزینه رایگان به استرالیا پرواز کند
[ترجمه ترگمان]شرکت به وزیر پول داد که از یک پیشنهاد مجانی به استرالیا سفر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the heart is afire, some sparks will fly out of the mouth.
[ترجمه گوگل]وقتی قلب آتش می گیرد، جرقه هایی از دهان خارج می شود
[ترجمه ترگمان]وقتی قلب مشتعل می شود، بعضی از جرقه ها از دهان بیرون پرواز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The original plan was to fly out to New York.
[ترجمه گوگل]برنامه اولیه پرواز به نیویورک بود
[ترجمه ترگمان]نقشه اصلی این بود که به نیویورک پرواز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He is apt to fly out in a rage.
[ترجمه گوگل]او مستعد این است که با عصبانیت به بیرون پرواز کند
[ترجمه ترگمان]او می خواهد با خشم و غضب پرواز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She saw it fly out from nowhere, its wings flashing black, then white.
[ترجمه گوگل]او آن را دید که از هیچ جا به بیرون پرواز کرد، بال‌هایش سیاه و سپس سفید می‌تابید
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که از هیچ کجا پرواز می کند، بال های آن سیاه است و بعد سفید می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Garryowen's Richard Wallace will fly out tomorrow to join the squad.
[ترجمه گوگل]ریچارد والاس از گاریوون فردا برای پیوستن به تیم پرواز خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ریچارد والاس، ریچارد والاس، فردا پرواز خواهد کرد تا به تیم ملحق شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because I did not fly out in a high royal rage, and demand heads?
[ترجمه گوگل]چون من با خشم سلطنتی بلند پرواز نکردم و سرها را طلب کنم؟
[ترجمه ترگمان]چون من با خشم و غضب به بیرون پرواز نکردم و از شما درخواست کمک کردم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Throw open the window so the bird can fly out.
[ترجمه گوگل]پنجره را باز کنید تا پرنده بتواند به بیرون پرواز کند
[ترجمه ترگمان]آن وقت پنجره را باز کن تا پرنده بتواند پرواز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The space probe was designed to fly out of the solar system.
[ترجمه گوگل]کاوشگر فضایی برای پرواز از منظومه شمسی طراحی شده بود
[ترجمه ترگمان]کاوشگر فضایی برای خروج از منظومه شمسی طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sparks fly out the moment a fire cracker falls to the ground.
[ترجمه گوگل]در لحظه ای که ترقه آتش نشانی به زمین می افتد، جرقه ها خارج می شوند
[ترجمه ترگمان]لحظه ای بعد جرقه های آتش به زمین می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She spent the night at the Fairmont Hotel and was expected to fly out of the city early Friday.
[ترجمه گوگل]او شب را در هتل فیرمونت گذراند و انتظار می رفت اوایل جمعه از شهر خارج شود
[ترجمه ترگمان]او شب را در هتل Fairmont گذراند و انتظار می رفت که اوایل روز جمعه از شهر خارج شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Absolutely irresistible, they're tipped as the sensation of the year and will fly out of garden centres this spring.
[ترجمه گوگل]کاملاً غیرقابل مقاومت، آنها به عنوان حس سال معرفی می شوند و در بهار امسال از مراکز باغ پرواز خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور قطع مقاومت ناپذیر، این احساس را در سال دریافت می کنند و در بهار امسال از مراکز باغ بیرون خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A more serious issue centers on the noise made by the Hunter and other remote-control planes that fly out of Fort Huachuca.
[ترجمه گوگل]موضوع جدی تر، سر و صدایی است که توسط هانتر و سایر هواپیماهای کنترل از راه دور ایجاد می شود که از فورت هوآچوکا پرواز می کنند
[ترجمه ترگمان]یک مساله جدی تر در مورد سر و صدای هنتر و دیگر هواپیماهای کنترل از راه دور است که از فورت Huachuca خارج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

Fly out
با پرواز از مکان یا کشوری خارج شدن
Survivors were flown out in helicopters.
بازماندگان با پرواز هلیکوپتر از منطقه خارج شدند
با هواپیما از جایی پرواز کردن
Hartsfield Jackson is the busiest airport in the US - in 2015 more than 101 million passengers were flying in and out of it!
To depart from some place or thing hastily
باشتاب از جایی یا چیزی دور شدن
پرواز داشتن
to leave for somewhere by plane
Im flying out early tomorrow morning. Im heading for Mexico.
من فردا صبح زود پرواز دارم. عازم مکزیکو هستم.

عازم سفر شدن ( معمولاً با هواپیما ) To travel rapidly to a destination, typically on an airplane. I'm going to fly out to see you.
پرتاب شدنTo rapidly emerge. Pieces flew out in all directions.

بپرس