پیشنهادهای 𝓜𝓸𝓱𝓪𝓶𝓶𝓪𝓭 𝓶𝓮𝓱𝓭𝓲 0 (١٨٠)
Moldy fruit
Fresh fruit
عدسی
arbor
ماهی ( آزاد ) گریل شده
نیمرو یا تخم مرغ سرخ شده
میگو سوخاری میگو های سوخاری
Salads غلط است Salad درست است
Yogurt, yoghurt
سوسیس کالباس
دونات ها به خاطر s آخرش می شود دونات ها
گاری
حوله های حمام
خاندان پیامبر
جامعه رادیولوژی آمریکای شمالی
النگو ، دستبند
کارایی زیاد : وقتی که یک وسیله ای کارایی زیادی دارد از کلمه High efficiency استفاده می شود
وظیفه روزانه معین کردن برای کسی
دستبند که پلیس به دزدان می زند
a pair of metal rings with a chain that is put around the wrists of prisoners
ناگهان، غفلتا، یک بارهای، اتفاقا، سرزده، بطور غافلگیر
حمایت کردن، حمایت کردن از، نگه داری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن
عازم شدن، متوجه شدن
تصریح کردن، روشن کردن، فهماندن، توضیح دادن
گپ، سخن دوستانه، درد دل، گپ زدن، دوستانه حرف زدن، پر حرفی کردن
Chat is a friendly talk or conversation
Percent is one part in a hundred
دور، کم، جزئی، دور دست، بعید
دنباله، صف، رشته، رده، سلسله، ردیف
سخن پراکنی، پخش، منتشر کردن، رساندن
مردم، عموم، عامه، اشکار، همگان، ملی، اجتماعی
public means of or about the people in a country.
Sale means selling things for money.
حراج، بازار فروش، فروش
دریافتن، کشف کردن، پی بردن
پروانه، پنکه، بادزن، باد بزن
Website is a place on the Internet where you csn find information about somethig
پایگاه اینترنتی، وبگاه ،
glamor, glamour
Worried or afraid
عصبانی، متشنج، دست پاچه، عصبی
سرگرم کننده، مفرح، تفریح آور، خنده آور، مسرت بخش، فرحبش، تفریح دهنده
متکبر، مغرور، برتن، عظیم، غره، سرافراز
مایوس، محزون ومغموم، ناامید، ناکام
خجل، خجالتی، خجالت کش
ت، جست بزن، جست زدن، از قلم اندازی، رقص کنان حرکت کردن، سفید گذاردن قسمتی از نقاشی
دستخوش کردن، تحت تاثیر قرار دادن، جشن، فرا رسیدن، غلبه کردن بر، به سر. . . آمدن، دچار. . . شدن، بر. . . مستولی شدن، کسی را فراگرفتن
ار، بعلاوه، در کنار، گذشته از این، وانگهی، باضافه، در جوار، از پهلو، از جلو، سوا، سوای، غیر
دوشیزه، خطا، اشتباه کردن، خطا کردن، گم کردن، نداشتن، فاقد بودن،
دستور کار، مرام، دستور، برنامه
حبس، زندان، محبس، زندان کردن
توقیف، بازداشت، باز داشتن، محبوس کردن، حبس کردن، ناگهان توقیف کردن، جلو گیری کردن، توقیف کردن
فرعی، در کنار، پیرامون، کنار، از پهلو، از نزدیک، درجه دوم، توسط، بوسیله، بدست، بتوسط، از کنار، از پهلوی، از، با، نزدیک، پهلوی، بواسطه
گاو صندوق، صحیح، مطمئن، امن، بی خطر، محفوظ، محفوظ از خطر، ایمن، اطمینان بخش، صدمه نخورده
استخوان بندی، استخوان، عظم، گرفتن یا برداشتن
Abuilding or larger room in which meeting, concerts , classes , etc can be held
مدخل، ورود، ورودیه، اجازه ورود، درون رفت، حق ورود، دروازهءدخول، درب مدخل، اغاز مدهوش کردن، از خود بیخود کردن
جادو، مرموز، خارق العاده
خاک، لکه، کثافت، چرک
agri - , dirt, dust, earth, ground, soil, land, territory, ashes, tomb
سوپ کلم، کلم پیچ
حلیم روسی
به ژاپونی، گلابی ژاپونی، گل چای ژاپونی، کاملیا
کشمیر ( در شمال پاکستان و شمال باختری هندوستان )
کانا ، الفبای ژاپنی
سوت سوتک، کازو
نقاشی روی ابریشم، تصویر یا نوشته روی ابریشم
کعبه
کشمیری
دهکده
بیابان کالاهاری
کباب
کابل پایتخت افغانستان
در آیین شین تو ـ ژاپن ) کامی ( روح یکی از خدایان یا نیاکان ) ، فرماندار، حاکم
مذهب مصریان قدیم
کافر
If you have information about something , you know about it .
فروشگاه، فروشگاه بزرگ
خبر، اطلاع، اخبار، سوابق، اطلاعات
jazz is a kind of music
قابل استفاده، در دسترس، سودمند، مفید، موجود، دسترس پذیر
نشاط، جاز، موسیقی جاز، جاز نواختن
کرایه، اجاره
اپرا، تماشاخانه
اختیار، اجازه
a statue is a figure of a person or animal made of stone or metal
پیکر، مجسمه، تمثال، هیکل
مهیج ، هیجان انگیز
A person who flies an aircraft
gloomy, sad
بزرگ، عظیم، عظیم الجثه
دویدن آرام
سیر، تماشا، دیدار مناظر جالب , جاهای دیدنی
قریبا، بزودی، زود
Sandbox is a hole or box in the garden with sand in it
ریگ پاش، شن پاش، گردپاش چیزیکه روی مرکب ترگردپاشیده انرامیخشکانند
عجیب، خنده دار، خنده اور، با مزه، شوخی امیز
تعطیل موقتی، گوشه، تنفس، پس زنی، باز گشت
مهاجرت کردن ، از جایی به جایی رفتن
خطا، اشتباه کردن، خطا کردن، گم کردن
arc, arch, bow, lunar
year, age, old
peach
راهی که طولانی است و مسافت زیادی دارد
credit, solvency, good standing, reliability
tune, music, setting, composition, song, tempo, tone, inflection, melody, chant, accent, air
front, bloc, front line, frontage
Diamond
تست یا آزمون هافن
air, atmosphere, weather, tune
: lessons, schoolroom, subject, class, grade classroom, course, hour
ضربه فنی و از پای در آوردن
فراوان، ماهر, مهم، ابستن، عظیم، معتبر، عالی، مطنطن، بصیر، زیاد، خطیر، عالی مقام
Frightend; afraid a lot
ترسیده ، ترسان ، هراسان
دزد ، جیب بر ، آدم ربا
spot, speckle, mole, beauty spot, freckle, suit, pip, ace, dot, smudge
سرقت کردن ، دزدیدن ، دستبرد زدن
واق واق کردن سگ صدایی که سگ از خود در می آورد
مالیدن یا پاک کردن
towline
now [n. ] condition, state, circumstance, natural disposition, ecstasy, [gram. ] present tnse, [adv. ] now, [adj. ] due, anymore, circumstances, expr ...
contingent, earthly, feasible, possible
پیش از اینکه ، تاکنون ، تابه حال ، قبلا
ارزم ، آشوب
پرتاب کردن توپ Throw = پرتاب کردن Ball = توپ 😁
بانک ، ساحل ، کناره
دنبال کردن به دنبال کسی رفتن از کسی پیروی کردن
راهنما ، سرانجام، اثر