پیشنهادهای مهری مدآبادی (٨٢)
خب که چی!
provided that= بشرط اینکه/مشروط بر اینکه
تلقی کردن
گروهی حرکت کردن
بنوعی
در متون گاهی اوقات در مفهومی منفی بکار میرود، در اینگونه موارد میتوان معانی زیر را لحاظ کرد: اسباب چیزی را فراهم کردن هیزم به آتش چیزی/کسی ریختن
شبیه به هم
محک زدن
river path در بعضی جاها بستر رودخانه و در بعضی جاها مسیر رودخانه
از جای برکندن
تفاوتِ بین Emotions و Feelings امروز به مطلبی در اینترنت برخوردم شاید به شما هم کمک کند "من بارها از دو کلمه ی Emotions و Feelings به معنیِ "احساسات" ...
زمینه چیزی ( معمولا بد ) فراهم آوردن
stick with holdings قرص نگهداشتن مال و اموال / محکم نگهداشتن دارایی ها
بستر
بشکه
گیج کننده گول زننده
made or done by
احوالات انسانی/ اوضاع بشر/وضع بشر
جماعت، خلق ، دسته
روابط
شوق وافر نیاز مبرم میل شدید
چشیدن لمس کردن حس کردن
به تنهایی
فکر و ذکر خود را معطوف امری کردن پرداختن به موضوعی انگشت روی موضوعی /امری گذاشتن
چالش آفرین چالش زا طاقت طلب طاقت فرسا
گردش پذیری
روی کاغذ آوردن مطالب جمع آوری شده
حتی برخی جاها معنی درک کردن هم میدهد مثلا : برای درک تجربه عشق باید عاشق شوید . . to experience a love experience you should fall in love
خلوت گزیدن
to click with someone or something means to immediately like someone or something بلافاصله از کسی یا چیزی خوش آمدن بلافاصله چیزی یا کسی را دوست داشتن
قدم اول - سکوی پرش
چند فرهنگی - چند ملیتی
right off the bat از همان ابتدا از همان اول از اول کار
فراگیر همه جانبه
فضای امنی ایجاد کردن همدلی کردن دل به دل کسی دادن
کسی که راه و چاه کاری/ موضوعی/چیزی را بلد است a person who knows a lot about a particular subject is a resource person
آسیب زننده زیان بخش
strengthen one's commitment to a particular strategy or course of action, typically one that is potentially risky.
( حسابی ) از خود مایه گذاشتن
مخمصه هچل دردسر خنسی
مغفول
از هیچ تلاشی فروگذاری نکردن
جلب نظر
رنج کشیدن چشیدن از سرگذراندن go through poverty go through difficulty
1 - از قلم انداختن، به حساب نیاوردن 2 - فرصت ( خوبی را از دست دادن ) /هدر دادن "فرهنگ لغت نشر نو"
set the tone= to establish a quality, feeling, or attitude by a manner of speaking or writing ایجاد کیفیتی، احساسی یا نگرشی با شیوه صحبت کردن یا نوشت ...
کُنه کنه وجود چیزی یا کسی
( لباس ) قد، بلندی
باز پرداخت
واکنش غیر ارادی