پیشنهاد‌های مهری مدآبادی (٨٢)

بازدید
١٠٢
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤٤

خب که چی!

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨١

provided that= بشرط اینکه/مشروط بر اینکه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

تلقی کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

گروهی حرکت کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

بنوعی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

در متون گاهی اوقات در مفهومی منفی بکار میرود، در اینگونه موارد میتوان معانی زیر را لحاظ کرد: اسباب چیزی را فراهم کردن هیزم به آتش چیزی/کسی ریختن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

شبیه به هم

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦

محک زدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨

river path در بعضی جاها بستر رودخانه و در بعضی جاها مسیر رودخانه

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

از جای برکندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٧

تفاوتِ بین Emotions و Feelings امروز به مطلبی در اینترنت برخوردم شاید به شما هم کمک کند "من بارها از دو کلمه ی Emotions و Feelings به معنیِ "احساسات" ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

زمینه چیزی ( معمولا بد ) فراهم آوردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢

stick with holdings قرص نگهداشتن مال و اموال / محکم نگهداشتن دارایی ها

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤

بشکه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٤

گیج کننده گول زننده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد

بستر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠

made or done by

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١

جماعت، خلق ، دسته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

احوالات انسانی/ اوضاع بشر/وضع بشر

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

روابط

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧

به تنهایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

فکر و ذکر خود را معطوف امری کردن پرداختن به موضوعی انگشت روی موضوعی /امری گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شوق وافر نیاز مبرم میل شدید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چشیدن لمس کردن حس کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

حتی برخی جاها معنی درک کردن هم میدهد مثلا : برای درک تجربه عشق باید عاشق شوید . . to experience a love experience you should fall in love

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

to click with someone or something means to immediately like someone or something بلافاصله از کسی یا چیزی خوش آمدن بلافاصله چیزی یا کسی را دوست داشتن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦

روی کاغذ آوردن مطالب جمع آوری شده

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤

گردش پذیری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

right off the bat از همان ابتدا از همان اول از اول کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خلوت گزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

فضای امنی ایجاد کردن همدلی کردن دل به دل کسی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چند فرهنگی - چند ملیتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قدم اول - سکوی پرش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آسیب زننده زیان بخش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کسی که راه و چاه کاری/ موضوعی/چیزی را بلد است ​a person who knows a lot about a particular subject is a resource person

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( حسابی ) از خود مایه گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

strengthen one's commitment to a particular strategy or course of action, typically one that is potentially risky.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مغفول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

جلب نظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

رنج کشیدن چشیدن از سرگذراندن go through poverty go through difficulty

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کُنه کنه وجود چیزی یا کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

set the tone= to establish a quality, feeling, or attitude by a manner of speaking or writing ایجاد کیفیتی، احساسی یا نگرشی با شیوه صحبت کردن یا نوشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چالش آفرین چالش زا طاقت طلب طاقت فرسا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٠

باز پرداخت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

واکنش غیر ارادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به دفعات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرآغاز - سر فصل - شروع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - از قلم انداختن، به حساب نیاوردن 2 - فرصت ( خوبی را از دست دادن ) /هدر دادن "فرهنگ لغت نشر نو"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از هیچ تلاشی فروگذاری نکردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

فراگیر همه جانبه