resource

/ˈriː.sɔːrs//ˈriː.sɔːrs/

معنی: ابتکار، کاردانی
معانی دیگر: (جمع) منابع، اندوختگان، ذخایر، اندوخته ها، (طبیعی) دارایی، ثروت، گنجگان، سرمایه، چاره، راه حل، ملجا، تدبیر، چاره یابی (resourcefulness هم می گویند)، وسیله، منبع، ممر، مایه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: resourceless (adj.), resourcelessness (n.)
(1) تعریف: a source of aid, support, or other reinforcement.
مترادف: reference, storehouse, support
مشابه: recourse

- The library is a good resource for information.
[ترجمه گوگل] کتابخانه منبع خوبی برای اطلاعات است
[ترجمه ترگمان] کتابخانه یک منبع خوب برای اطلاعات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: (pl.) a nation's wealth and assets, both monetary and nonmonetary.

- Forests are one of Canada's greatest natural resources.
[ترجمه Diana] جنگل ها یکی از بزرگترین منابع طبیعی کانادا هستند.
|
[ترجمه گوگل] جنگل ها یکی از بزرگترین منابع طبیعی کانادا هستند
[ترجمه ترگمان] جنگل ها یکی از بزرگ ترین منابع طبیعی کانادا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: (usu. pl.) available money, property, or other assets.
مترادف: assets, means, property, wherewithal

- My parents did not have the resources to pay for my college education.
[ترجمه 😊MIRSMH] والدین من توان مالی برای پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاه من را نداشتند .
|
[ترجمه گوگل] والدین من منابع لازم برای پرداخت هزینه تحصیلات دانشگاهی من را نداشتند
[ترجمه ترگمان] والدین من منابع لازم برای تحصیلات دانشگاهی من را نداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: (often pl.) personal talents and capabilities.
مترادف: ability, capability

- She has the resources to succeed in difficult jobs.
[ترجمه Diana] او توانایی برای موفق شدن در مشاغل سخت را دارد.
|
[ترجمه گوگل] او منابع لازم برای موفقیت در مشاغل سخت را دارد
[ترجمه ترگمان] او منابعی برای موفقیت در مشاغل دشوار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. what resource is left us?
چه چاره ای برای ما باقی مانده است ؟ (چه خاکی بر سر کنیم ؟)

2. her usual resource was lying
راه حل معمولی او دروغگویی بود.

3. oil is a valuable resource
نفت سرمایه ی گرانبهایی است.

4. she was left alone and without resource
او را تنها و درمانده رها کرده بودند.

5. Action is the last resource of those who know not how to dream.
[ترجمه Diana] حرکت آخرین راه حل کسانی است که نمی دانند چگونه رویا پردازی کنند.
|
[ترجمه گوگل]عمل آخرین منبع کسانی است که خواب دیدن را بلد نیستند
[ترجمه ترگمان]اقدام آخرین منبع کسانی است که نمی دانند چگونه خواب ببینند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All pollution is simply an unused resource.
[ترجمه گوگل]همه آلودگی ها صرفاً یک منبع بلااستفاده هستند
[ترجمه ترگمان]تمام آلودگی به سادگی یک منبع استفاده نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Older people are an untapped resource in the employment market.
[ترجمه گوگل]افراد مسن یک منبع بکر در بازار کار هستند
[ترجمه ترگمان]افراد سالمند منبعی دست نخورده در بازار کار هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The country's greatest resource is the dedication of its workers.
[ترجمه گوگل]بزرگترین منبع کشور فداکاری کارگران آن است
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین منابع کشور وقف کارگران این کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The library is an enormous resource for historians of medieval France.
[ترجمه گوگل]این کتابخانه منبع عظیمی برای مورخان فرانسه قرون وسطی است
[ترجمه ترگمان]کتابخانه یک منبع بسیار بزرگ برای تاریخ نویسان فرانسه قرون وسطی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Your resource pack includes addresses of leading manufacturers.
[ترجمه گوگل]بسته منابع شما شامل آدرس تولید کنندگان پیشرو است
[ترجمه ترگمان]گروه منبع شما شامل نشانی از تولید کنندگان پیشرو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Venice is haemorrhaging the very resource which could save it: its own people.
[ترجمه گوگل]ونیز همان منبعی را که می تواند نجاتش دهد خونریزی می کند: مردم خودش
[ترجمه ترگمان](ونیز)همان منبعی را که می تواند آن را نجات دهد، از دست می دهد: مردم خودش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Is there any resource that we have left untapped?
[ترجمه Diana] آیا منبع دیگری هم وجود دارد که ما از آن استفاده نکرده باشیم؟
|
[ترجمه گوگل]آیا منبعی وجود دارد که از آن استفاده نشده باشد؟
[ترجمه ترگمان]آیا هیچ منبعی وجود دارد که بکر باقی نمانده باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Water is becoming an increasingly precious resource.
[ترجمه گوگل]آب در حال تبدیل شدن به یک منبع با ارزش فزاینده است
[ترجمه ترگمان]آب در حال تبدیل شدن به یک منبع با ارزش فزاینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A country's principal resource is its brainpower.
[ترجمه گوگل]منبع اصلی یک کشور قدرت مغز آن است
[ترجمه ترگمان]قدرت ذهنی یک کشور ذهنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Every available resource went towards the war effort.
[ترجمه گوگل]همه منابع موجود به سمت تلاش های جنگی رفت
[ترجمه ترگمان]هر منبع دردسترس به تلاش جنگ می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The database could be used as a teaching resource in colleges.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده می تواند به عنوان یک منبع آموزشی در کالج ها استفاده شود
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده می تواند به عنوان یک منبع آموزشی در دانشگاه ها به کار رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. When necessary, instinct is the most reliable resource you can fall back on.
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم، غریزه قابل اعتمادترین منبعی است که می توانید به آن بازگردید
[ترجمه ترگمان]در صورت لزوم، غریزه the منبعی است که می توانید به آن تکیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Given the resource implications involved, the plan will have to be scaled down.
[ترجمه گوگل]با توجه به پیامدهای منابع موجود، این طرح باید کاهش یابد
[ترجمه ترگمان]با توجه به مفاهیم مربوط به منابع موجود، برنامه باید کاهش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابتکار (اسم)
shift, imagination, invention, contraption, improvisation, shebang, lash-up, industry, authorship, novation, initiative, originality, knack, gumption, resource

کاردانی (اسم)
skill, policy, tact, know-how, resource

تخصصی

[کامپیوتر] منبع- قسمت قابل اصلاح یک برنامه در مک اینتاش یا تحت میکروسافت ویندوز یا OS/2 که خود را از دستورالعمل های برنامه جدا می کند. منابع شامل فهرست، تصاویر و فونت هاست. - وسیله ؛ منبع
[صنعت] منبع، وسیله
[ریاضیات] منبع، امکان، دارایی

انگلیسی به انگلیسی

• resourcefulness, ability to deal effectively with various situations
source of help; supply, stock; means of accomplishing a goal, expedient; resort
the resources of a country, organization, or person are the things they have and can use.

پیشنهاد کاربران

منبع، امکانات
مثال: Water is a valuable resource.
آب یک منبع ارزشمند است.
ابتکار
کاردانی
توشه
resource: منبع، ذخیره
?What resource is left us
- چه چاره ای برای ما باقی مانده است؟ ( چه خاکی بر سر کنیم؟ )
اندوخته، توشه
توش و توان
ابتکار، تدبیر
منبع
قدرت تدبیر
پشتوانه
کسی که راه و چاه کاری/ موضوعی/چیزی را بلد است
​a person who knows a lot about a particular subject is a resource person
سرمایه
Labor resources منابع نیروی کار
منابع - ذخایر
اندوخته های طبیعی
ذخایر
دارایی های طبیعی
Things such as tree, oil, wood and etc
verb - transitive :
فراهم کردن پول یا سایر منابع لازم برای چیزی
thing such as trees & oil that exist in nature and can be used by people
منابع و ذخایر طبیعی

اعتبار
منبع
پایه
اساس
منبع
Resources: ذخایر، منابع
منبع
•�منابع طبیعی و ذخایر معدنی�•
منابع اولیه
منابع
در حوزه مدریت
مثل
Human resource information syestem
سیستم اطلاعات منابع انسانی
منبع - منابع

مواد اولیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)

بپرس