مهری مدآبادی

مهری مدآبادی مهری مدآبادی
مترجم کتابهای :سقلمه ( نشر هورمزد ) , شدن ( نشر هورمزد )

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده



settle into٠١:٢٦ - ١٤٠٢/٠١/١٣ساکن شدنگزارش
0 | 0
scale up٢٠:٣٠ - ١٤٠٢/٠١/١٠افزودن ( با up ) کاستن ( با down ) ارتقا دادنگزارش
0 | 0
systemic٠٤:٠٠ - ١٤٠٢/٠١/٠٧فراگیر همه جانبهگزارش
0 | 0
thoughtful١٧:١٧ - ١٤٠١/١٢/٢٩ملاحظه کار ملاحظه کارانهگزارش
2 | 0
resource٠٠:٠٥ - ١٤٠١/١١/٢٨کسی که راه و چاه کاری/ موضوعی/چیزی را بلد است ​a person who knows a lot about a particular subject is a resource personگزارش
2 | 0
miss out٢٢:٤٦ - ١٤٠١/١١/٢٦1 - از قلم انداختن، به حساب نیاوردن 2 - فرصت ( خوبی را از دست دادن ) /هدر دادن "فرهنگ لغت نشر نو"گزارش
2 | 0
core٠٠:٥٣ - ١٤٠١/١١/٢٦کُنه کنه وجود چیزی یا کسیگزارش
0 | 0
regain power١٥:٤٤ - ١٤٠١/٠٩/١٥recoup get back to normalگزارش
0 | 0
click١٧:٢٩ - ١٤٠١/٠٩/١٣to click with someone or something means to immediately like someone or something بلافاصله از کسی یا چیزی خوش آمدن بلافاصله چیزی یا کسی را دوست داشتنگزارش
5 | 0
cravings١٧:٠٤ - ١٤٠١/٠٩/١٣تمایلات تمایلات شدید/قوی اشتیاق افراطی ولع حرص و طمعگزارش
2 | 0
set tone١٩:٠٢ - ١٤٠١/٠٩/١١set the tone= to establish a quality, feeling, or attitude by a manner of speaking or writing ایجاد کیفیتی، احساسی یا نگرشی با شیوه صحبت کردن یا نوشت ... گزارش
5 | 0
hold on٠٠:١٨ - ١٤٠١/٠٩/١١چسبیدن به یک وضعیت یا موقعیتگزارش
2 | 0
right off the bat٠٠:١٢ - ١٤٠١/٠٩/٠٣right off the bat از همان ابتدا از همان اول از اول کارگزارش
2 | 0
knee jerk reaction٠٠:٢٦ - ١٤٠١/٠٩/٠٢واکنش غیر ارادیگزارش
0 | 0
retreat٢٣:٥٠ - ١٤٠١/٠٩/٠١خلوت گزیدنگزارش
0 | 0
dwell on١٨:٤٨ - ١٤٠١/٠٩/٠١فکر و ذکر خود را معطوف امری کردن پرداختن به موضوعی انگشت روی موضوعی /امری گذاشتنگزارش
0 | 0
harmful١٧:٢٤ - ١٤٠١/٠٩/٠١آسیب زننده زیان بخشگزارش
2 | 0
take effort١٦:٠٦ - ١٤٠١/٠٨/٢٩"making an effort" means that you are trying hard to achieve your goal whereas, "taking an effort" means the task you are carrying out is making you ... گزارش
0 | 0
hold space٠٢:١٩ - ١٤٠١/٠٨/٢٩What does it mean to hold space for yourself? treating yourself with kindness, care, compassion and self - love.گزارش
0 | 0
feeling١٦:٠٨ - ١٤٠١/٠٨/٢٨تفاوتِ بین Emotions و Feelings امروز به مطلبی در اینترنت برخوردم شاید به شما هم کمک کند "من بارها از دو کلمه ی Emotions و Feelings به معنیِ "احساسات" ... گزارش
9 | 0
give power١٦:٤٤ - ١٤٠١/٠٨/٢٦If you allow someone else to cause you to get so angry you say or do things you later regret, or you succumb to pressure to do something against your ... گزارش
0 | 0
plug away at١٥:٤٩ - ١٤٠١/٠٨/٢٦informal. : to continue doing something even though it is difficult or boring at She kept plugging away at her homework. ( google ) پشتکار بخرج دا ... گزارش
2 | 0
dig deep١٥:١٢ - ١٤٠١/٠٨/٢٦( حسابی ) از خود مایه گذاشتنگزارش
2 | 0
jump through hoops٢٣:٢٣ - ١٤٠١/٠٨/٢٥از هیچ تلاشی فروگذاری نکردنگزارش
0 | 0
challenging١٤:٥٢ - ١٤٠١/٠٨/٢٢چالش آفرین چالش زا طاقت طلب طاقت فرساگزارش
7 | 0
go through١٤:٣٦ - ١٤٠١/٠٨/٢٢رنج کشیدن چشیدن از سرگذراندن go through poverty go through difficultyگزارش
0 | 0
double down١٨:٢٧ - ١٤٠١/٠٨/٢١strengthen one's commitment to a particular strategy or course of action, typically one that is potentially risky.گزارش
2 | 0
understand٢١:٥٥ - ١٤٠١/٠٨/١٧با خود به نتیجه رسیدن نتیجه گرفتنگزارش
0 | 0
express love٢٣:٤٤ - ١٤٠١/٠٨/١٥نشان دادن محبت ابراز محبتگزارش
0 | 0
express love٢٣:٤٣ - ١٤٠١/٠٨/١٥بیان کردن عشق نشان دادن عشق از طرق مختلفگزارش
0 | 0
thicken٢٣:١٧ - ١٤٠١/٠٨/١٥قوام بخشیدن غلیظ کردن=تغلیظ ضخامت بخشیدن گردن کلفت تر کردنگزارش
0 | 0
human condition٢٢:٤٣ - ١٤٠١/٠٨/١٥احوالات انسانی/ اوضاع بشر/وضع بشرگزارش
9 | 0
opening٢١:٠٤ - ١٤٠١/٠٨/١٥سرآغاز - سر فصل - شروعگزارش
0 | 0
ignored٢٢:٤٢ - ١٤٠١/٠٨/١٢مغفولگزارش
2 | 0
to be clear٢٣:٥١ - ١٤٠١/٠٨/١١مسلما، مسلم است که. .گزارش
0 | 0
rejuvenating١٩:١٩ - ١٤٠١/٠٨/٠٦نشاط آور - نشاط بخشگزارش
0 | 0
stepping stone٢٠:٥٤ - ١٤٠١/٠٨/٠٥قدم اول - سکوی پرشگزارش
2 | 0
left alone١٤:٤٠ - ١٣٩٦/١١/٠١به تنهاییگزارش
18 | 1
relation١٣:٣١ - ١٣٩٦/١٠/٠١روابط گزارش
25 | 1
kickback١٠:٥٦ - ١٣٩٦/٠٩/٢٣باز پرداخت گزارش
7 | 1
cater٢١:٢٥ - ١٣٩٦/٠٩/٢٢زمینه چیزی ( معمولا بد ) فراهم آوردن گزارش
34 | 1
cater٢١:٢٣ - ١٣٩٦/٠٩/٢٢در متون گاهی اوقات در مفهومی منفی بکار میرود، در اینگونه موارد میتوان معانی زیر را لحاظ کرد: اسباب چیزی را فراهم کردن هیزم به آتش چیزی/کسی ریختن گزارش
64 | 0
vat١٢:٣٨ - ١٣٩٦/٠٩/١٦بشکه گزارش
28 | 0
path١٥:٠٣ - ١٣٩٦/٠٩/١٤river path در بعضی جاها بستر رودخانه و در بعضی جاها مسیر رودخانهگزارش
60 | 3
path١٥:٠٢ - ١٣٩٦/٠٩/١٤بسترگزارش
37 | 7
provide١٤:٠٩ - ١٣٩٦/٠٩/١٤provided that= بشرط اینکه/مشروط بر اینکهگزارش
212 | 6
measure١٣:٣٢ - ١٣٩٦/٠٩/١٤محک زدن گزارش
62 | 4
question at issue٠٠:٥١ - ١٣٩٦/٠٩/١٣سوال مورد بحثگزارش
0 | 0
flock١٦:٥١ - ١٣٩٦/٠٩/١٢گروهی حرکت کردنگزارش
78 | 0
dislodge٢٢:١٧ - ١٣٩٦/٠٩/١٠از جای برکندن گزارش
37 | 0

فهرست جمله های ترجمه شده



default١٦:٢٨ - ١٤٠١/٠٩/١٩
• You can change the default settings to suit your needs.
شما می توانید تنظیمات اولیه را مطابق با نیازهایتان تغییر دهید
0 | 0