ترجمه‌های فاطمه عبدی (٩٥)

بازدید
٣٤٧
تاریخ
٢ سال پیش
متن
The shelf sags because of the heavy books on it.
دیدگاه
٠

قفسه به خاطر کتاب های سنگین رویش، شکم می دهد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
We can't afford the hideous cost of heating this house.
دیدگاه
١

پرداخت هزینه سرسام آور گرمایش این خانه در توان ما نیست.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
Our basketball team made number one last season.
دیدگاه
١

تیم بسکتبال ما در فصل گذشته، تیم برتر شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
His captors made him sign a confession.
دیدگاه
٠

اسارتگران او را مجبور کردند که اعترافی را امضا کند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He didn't show up for work yesterday, so today he got the sack.
دیدگاه
٤

دیروز سر کار نیامد برای همین امروز اخراج شد.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He ate the simple meal with gusto, as if it were a banquet for kings.
دیدگاه
٢

او آن غذای ساده را چنان با لذت خورد انگار که ضیافتی شاهانه است.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The floor looks so blank without the rug there.
دیدگاه
٦

کف اینجا بدون قالیچه خیلی خالی به نظر می رسه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Aren't you sick of playing a scarecrow?
دیدگاه
١

از بازی کردن نقش مترسک خسته نشده ای؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Put the clothes on the scarecrow.
دیدگاه
١

لباس ها را تن مترسک کن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Pour honey and strew white sesame.
دیدگاه
٠

عسل بریز و کنجد سفید را روی آن بپاش.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I happened to overhear what he said.
دیدگاه
١

من اتفاقی شنیدم که چی گفت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He went to the water closet.
دیدگاه
١

رفت دستشویی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There is a beautiful arch across the entranceway.
دیدگاه
٣

طاق زیبایی در سرتاسر ورودی است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The jacket was too loose-fitting, so I had it tailored.
دیدگاه
٤

ژاکت خیلی گشاد بود برای همین دادم اندازه ش کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
That actor keeps fluffing his lines tonight.
دیدگاه
٠

اون بازیگر همش داره متنشو اشباه میگه امشب.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
My coat is covered with fluff.
دیدگاه
٣

کتم پُرِ پرز شده.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't wobble the table-I'm trying to write.
دیدگاه
٢

میزو تکون نده. دارم مینویسم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She was lonely, and she quickly attached herself to new people.
دیدگاه
٢

او تنها بود و خیلی زود به آدمای جدید دلبسته می شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I question your wisdom in this decision.
دیدگاه
٠

من به درایت شما در این تصمیم شک دارم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do not overcook meat or it will be chewy.
دیدگاه

گوشت را بی از حد نپزید وگرنه جویده نمی شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Scat, you bad cat!
دیدگاه
٠

گمشو گربه بد!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Everyone was hungry so there were no leftovers.
دیدگاه
٠

همه گرسنه بودن برای همین از غذا چیزی باقی نموند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She had no stomach for the leftover stew.
دیدگاه
١

هیچ علاقه ای به خوردن باقیمانده خورش نداشت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Frankie felt his face redden and his hands clench themselves into fists.
دیدگاه
١

فرانکی حس کرد صورتش سرخ شده و دستاش خودبخود مشت شده ن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Shall we get some munch, then?
دیدگاه
٢

پس یک کم قاقالیلی بگیریم؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Your mouth will tingle, all of your tongue will indeed, as the principle declares, be engaged.
دیدگاه
٠

دهنت به سوزش میفته، در واقع همونطور که رئیس میگه کل زبونت درگیر میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He's come off the tablets because they were making him dizzy.
دیدگاه

اون دیگه به خوردن قرصا ادامه نداد چون باعث سرگیجه ش میشد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He fouled the good name of his family.
دیدگاه
٢

او نام نیک خانواده اش را لکه دار کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The ball rolled past the foul line.
دیدگاه

توپ از خط پرتاب رد شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The weather was so foul that the boat had to return to port.
دیدگاه
٠

هوا آنقدر نامساعد بود که قایق مجبور شد به بندر برگردد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The test tube emitted a foul vapor.
دیدگاه
١

از لوله آزمایش، بوی بدی بلند شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Nervousness made him trip on his words.
دیدگاه

عصبی بودنش او را به لکنت انداخت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Being in that notorious part of the city at three in the morning was quite a trip.
دیدگاه

رفتن به آن جای بدنام شهر ساعت سه و نیم صبح واقعا دیوانه بازی بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do your shoes/laces up before you trip over.
دیدگاه
٠

پیش از اینکه بیفتی بند کفشتو ببند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She tied her shoelace in a bow.
دیدگاه
٢

بند کفشش را پاپیونی بست.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Your shoelace is undone.
دیدگاه
٠

بند کفشت باز شده.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
His shoelace had come undone.
دیدگاه

بند کفشش باز شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
This jacket's a bit snug now.
دیدگاه
١

این ژاکت الان یک کم تنگ شده.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The jacket was a snug fit.
دیدگاه
٠

ژاکت درست اندازه تنش بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She was on her hands and knees scrubbing the floor.
دیدگاه
١

او چهار دست و پا نشسته بود و زمین را می سابید.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Go and flutter your eyelashes at the barman, Janet, and see if you can get him to serve us.
دیدگاه
٢

برو پیش متصدی بار، جنت، و یک کم براش عشوه بیا، ببین می تونی یه کاری کنی که بیاد رامون بندازه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The students groaned at the assignment of two long chapters.
دیدگاه
١

دانش آموزان از تکالیف دو تا از فصل های طولانی نالان بودند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
So, did he make you cluck like a chicken?
دیدگاه
٠

پس مجبورت کرد مث مرغ، قدقد کنی؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She practices law and her sister practices medicine.
دیدگاه
٤

او کار وکالت می کند و خواهرش کار پزشکی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
If you practice your serve, your tennis game will improve.
دیدگاه
٢

اگر سرویس زدن رو تمرین کنی، تنیست بهتر میشه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She decided early on to enter the practice of medicine.
دیدگاه

زود تصمیم گرفت که وارد حرفه پزشکی شود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
beyond the reach of her voice
دیدگاه
١

دور از فریادرس او

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The curtains reached down to the floor.
دیدگاه
٠

پرده ها از پایین به زمین می رسیدند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He outgrew the simple adventure stories he used to like.
دیدگاه
٠

داستان های ماجراجویانه ساده ای که قبلا دوستشان داشت برایش بچگانه شده بود.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I have a snag in my best black tights.
دیدگاه
٢

بهترین ساق شلواری سیاهم، نخ کش شده.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I snagged my wool jacket on a nail.
دیدگاه
٢

من ژاکت پشمیمو با یه میخ نخ کش کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Let's break off for lunch.
دیدگاه
١

بیا برای ناهار یه استراحتی بکنیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Tuck in, it's the last hot food you'll get for a while.
دیدگاه
١

هر چی می تونی بخور، این آخرین غذای گرمیه که تا یه مدت گیرت میاد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Tuck the flap of the envelope in.
دیدگاه
٣

زبانه پاکت رو بزن تو.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He'll lick the shoes of anyone to get what he wants.
دیدگاه
١

او چاپلوسی همه را می کند تا به خواسته اش برسد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Is it customary to tip hairdressers in this country?
دیدگاه
١٠

تو این کشور، انعام دادن به آرایشگرا رسمه؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Arrange the chicken and salad in a serving dish.
دیدگاه
٥

مرغ و سالاد رو توی یه دیس بچین.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The school orchestra plays classical pieces that are arranged for younger players.
دیدگاه
٠

ارکستر مدرسه، قطعه های کلاسیکی را اجرا می کند که برای نوازنده های جوان تر تنظیم شده است.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
the bite of acid
دیدگاه
٣

خورندگی اسید

تاریخ
٣ سال پیش
متن
the bite of the cold
دیدگاه
٦

سوز سرما

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She's no slouch at tennis.
دیدگاه
٠

تنیسش خیلی خوبه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He's no slouch in the kitchen—you should try his spaghetti bolognese.
دیدگاه
٠

کارش تو آشپزخونه حرف نداره - باید ماکارونیشو امتحان کنی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't slouch! Stand up straight!
دیدگاه
٠

قوز نکن! صاف واستا!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Straighten your back - try not to slouch.
دیدگاه
٢

کمرتو صاف کن. حواست باشه قوز نکنی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Alison's in a huff over the joke they played on her.
دیدگاه
٠

آلیسون از شوخی ای که باهاش کرده بودن عصبانی شد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do not sit in the corner and sulk.
دیدگاه
٤

یک گوشه نشین قهر کن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They leave off quarreling to sleep.
دیدگاه
٠

اونا برای خواب، دست از دعوا بر می دارن.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
'Will you leave off nagging?' he snarled.
دیدگاه
٠

او غرید: �میشه دست از نق زدن برداری؟�

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We left off at chapter three.
دیدگاه
١

ما تا فصل سه خوندیم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't mess about with my camera - you'll break it.
دیدگاه
٢

به دوربین من ور نرو. میشکنیش.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I gave the loose tooth a tug.
دیدگاه
١

دندون لق رو کشیدم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Please sit upright in your chair.
دیدگاه

لطفا توی صندلیت صاف بشین.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She felt sick and shivery.
دیدگاه
٠

حالش بد بود و لرز داشت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The miser doesn't like to part with his money.
دیدگاه
٢

آدم خسیس دوست ندارد از پولش دل بکند.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I could never part with this ring.
دیدگاه
٢

هیچوقت نمی تونم از این حلقه دل بکنم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She scrubbed the mark on the wall for ages, but it wouldn't come off.
دیدگاه
٠

او مدت ها لکه روی دیوار را محکم تمیز کرد اما لکه نمی رفت.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
If you take five from ten, you get five.
دیدگاه
١

اگه پنج تا از 10 برداری، پنج تا می مونه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Put those pajamas away.
دیدگاه

اون لباس خوابو سر جاش بذار.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We watched her munch her way through two packets of peanuts.
دیدگاه
٣

اونو دیدیم که دو بسته بادوم زمینی رو تا ته با خرت خرت خورد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Have you tried the slop that they call curry in the canteen?
دیدگاه

اون آب زیپویی رو که توی بوفه بهش میگن خورش امتحان کردی/خوردی؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He used to slop around all day in his pyjamas.
دیدگاه
٢

عادت داشت تمام روز با لباس خونه بگرده.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The idea of eating raw shellfish nauseates me.
دیدگاه
١

فکر خوردن صدف خام حالمو بهم می زنه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I don't feel like eating anything.
دیدگاه
٤

هوس خوردن چیزی ندارم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
an overhead skylight
دیدگاه
٣

یک پنجره سقفی

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Why grumble at me about your own stupid mistakes?
دیدگاه
٢

چرا به خاطر اشتباهات احمقانه خودت به من غر می زنی؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
My stomach grumbled all through the meeting.
دیدگاه
٣

کل جلسه شکمم داشت قار و قور می کرد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
None but the wearer knows where the shoe pinches.
دیدگاه
٠

فقط کسی که کفش رو پوشیده می دونه که کجای پا رو میزنه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Do you menstruate regularly?
دیدگاه
٠

آیا به طور منظم عادت ماهیانه می شوید؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Why don't you just admit defeat and let someone else try?
دیدگاه
٠

چرا شکستتو قبول نمی کنی و نمی ذاری یکی دیگه امتحان کنه؟

تاریخ
٣ سال پیش
متن
You shouldn't ruffle so easily.
دیدگاه
١

نباید به این راحتی بهم بریزی.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She waved her hand in reply.
دیدگاه
١

او در جواب دستشو تکون داد.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I sweated blood to get everything ready in time.
دیدگاه
٠

جون کندم تا تونستم همه چیزو سر وقت آماده کنم.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He is cut out for an artist.
دیدگاه
٤

او ساخته شده برای بازیگری.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He never sticks to the point but keeps going off at a tangent.
دیدگاه
٠

او هیچ وقت موضوع اصلی رو دنبال نمی کنه به جاش همش بحثو عوض می کنه.

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We don't need to hear these tangent remarks of his.
دیدگاه
٥

مجبور نیستیم به حرفای بی ربط اون گوش بدیم.