ترجمههای فاطمه عبدی (٩٥)
گوشت را بی از حد نپزید وگرنه جویده نمی شود.
اون دیگه به خوردن قرصا ادامه نداد چون باعث سرگیجه ش میشد.
اون آب زیپویی رو که توی بوفه بهش میگن خورش امتحان کردی/خوردی؟
پیش از اینکه بیفتی بند کفشتو ببند.
دهنت به سوزش میفته، در واقع همونطور که رئیس میگه کل زبونت درگیر میشه.
چرا به خاطر اشتباهات احمقانه خودت به من غر می زنی؟
او غرید: �میشه دست از نق زدن برداری؟�
فقط کسی که کفش رو پوشیده می دونه که کجای پا رو میزنه.
او مدت ها لکه روی دیوار را محکم تمیز کرد اما لکه نمی رفت.
او هیچ وقت موضوع اصلی رو دنبال نمی کنه به جاش همش بحثو عوض می کنه.
اون بازیگر همش داره متنشو اشباه میگه امشب.
ارکستر مدرسه، قطعه های کلاسیکی را اجرا می کند که برای نوازنده های جوان تر تنظیم شده است.
همه گرسنه بودن برای همین از غذا چیزی باقی نموند.
قفسه به خاطر کتاب های سنگین رویش، شکم می دهد.
کارش تو آشپزخونه حرف نداره - باید ماکارونیشو امتحان کنی.
آلیسون از شوخی ای که باهاش کرده بودن عصبانی شد.
جون کندم تا تونستم همه چیزو سر وقت آماده کنم.
رفتن به آن جای بدنام شهر ساعت سه و نیم صبح واقعا دیوانه بازی بود.
چرا شکستتو قبول نمی کنی و نمی ذاری یکی دیگه امتحان کنه؟
داستان های ماجراجویانه ساده ای که قبلا دوستشان داشت برایش بچگانه شده بود.
اسارتگران او را مجبور کردند که اعترافی را امضا کند.
هوا آنقدر نامساعد بود که قایق مجبور شد به بندر برگردد.
تیم بسکتبال ما در فصل گذشته، تیم برتر شد.
او چهار دست و پا نشسته بود و زمین را می سابید.
پرداخت هزینه سرسام آور گرمایش این خانه در توان ما نیست.
فکر خوردن صدف خام حالمو بهم می زنه.
هیچ علاقه ای به خوردن باقیمانده خورش نداشت.
دانش آموزان از تکالیف دو تا از فصل های طولانی نالان بودند.