تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

اینکه از چیزی یا کسی بدمون بیاد

پیشنهاد
١

ارزش و بها قائل بودن برای کسی

پیشنهاد
٢٣

چهار چشمی کسی رو پاییدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تو چشم و مورد توجه انظار عموم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مدارا کردن، راه آمدن، سخت نگرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

سر و وضع و مرتب کردن i must fix myself up we have guest tonight

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعا که!!!

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فکر مشغول

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حفره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

از منظر پنهان شدن، از نظر ناپدید شدن، رخت بر بستن، از چشم دور ماندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گفتار، گفته، نوشته، نوشتار ( کلا نظر افراد وقتی به صورت گفته یا نوشتار در بیاد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

منطقی و روی حساب بودن سخن شخص

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

حرف بدرد بخور و حسابی زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

چجور ِ دیگه؟

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ترخیص از کار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

آدم خوبه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

پایمال شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

باریک بینانه، موشکافانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

نمایاندن، بازتاب دادن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مسلم و قطعی و شک ناپذیر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

شرح و توصیف از چیزی داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در حالت قیدی: دائما، پشت سر هم، ادامه دار We were chatting away at the back and didn't hear what he said. I was still writing away when the exam fin ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نوبه خود، تا جایی که به کسی مربوطه، به سهم خود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوباره روی پا ایستادن، احیا شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که استطاعت خریدش وجود داره، تحت اللفظی: قابل استطاعت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

با شرائط سخت ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

سرکار رفتن ( اینکه توسط کسی یا چیزی سر کار گذاشته بشیم و گول بخوریم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به محض

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

( دل ) کسی رو با خود همراه ساختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

چرب زبون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

در نوع خود جالب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

یکیش میشه قسر در رفتن https://www. macmillandictionary. com/dictionary/british/get - off

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

همون دید و بازدید خودمون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

توپیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی رو بادمای زیاد داخل فر گاز پختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

اشتباه کاری ( noun )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

رو به ، به سمت Our dining room has a northern exposure ( = faces north ) , so it's rather cold.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی که هست

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شانس آوردن، با شانس همراه بودن I just can't seem to catch a break. شانسم نداریم. If we can catch a break with the goalkeeping, we might just win the ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

پویایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصلطاحا می گیم: درستت می کنم، درستش می کنم، یعنی کسی ر و از اشتباه خارج کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

نفسانیت، منیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

گفت و شنود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

خودِ، همان، همین The letter was sent on Monday from Berlin and arrived in Hamburg the very same day خود همون روز The very idea/thought of having her ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

حالا هرچی، چه فرقی میکنه "They lost 100 games last year. " "Actually, they only lost 96 games. " "Same difference. The point is, they were awful. "

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

کوفتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

کسی که پیداش نیست، غیبش زده، گم و گور شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤١

مبتنی و بر پایه عینیات و واقعیات، واقع بینانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

مبادی آداب رفتار کردن از خط مشی مشخص و قانونی پیروی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوراک تغذیه