تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

به ثبت رساندن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خشک ( خالی از چربی و آب، یجورایی برشته و ترد )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

1اگه چیزی هم باشه، اگه چیزی هم بخواد باشه، تازه، هر چی باشه، هر چی هم باشه The situation is, if anything, worsening rather than improving If anything ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

پاره پاره کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

داره میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

گریه زاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

پرخاشگر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

یه نمه The fish was OK, but the chips were a tad greasy.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

وقتی یکی یه کاری کرده و ما برای تاییدش می گیم:خیلی به جا بود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

دستمال صورت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کار از کار گذشته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

مدتیه. . . ، چند وقتیه که. . . for a while now I've been wanting to say you this

پیشنهاد
٠

it's not so much a question as more of a wonderment یعنی: این بیشتر یک کنجکاویه تا یک پرسش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

برای اینکه بگیم برای توضیح و توصیف یک شخص یا چیز فلان کلمه و وصف بهتره It's more of a guess than an estimate.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بذارید توی جمله بگم تا واضح باشه: They're not so much lovers as friends. یعنی: اونا دوست محسوب میشن تا عاشق What bothered me was not so much what he ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناشیانه، از روی ناشی گری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

تدارک دیدن، فراهم کردن She put on a wonderful meal for us. They've put on a late - night bus service for students

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

فریبنده و ظاهر دار، چیزی که فقط ظاهر ش خوب و جذابه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مشعر بودن، اظهار داشتن، بیان گر بودن ( کلا معنای رسمی و کتابی میده )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدون شلوغ پلوغی ، بی آلایش I like the simple, chaste lines of their architecture.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

دم دما

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیز بدی رخ دادن I have a life insurance policy that will take care of my family if disaster strikes. اینکه موقعیتی بد جایی رو فرا بگیره The disease ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هول هوش سی روز، تا یک ماه آینده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

انگ زدن به چیزی یا کسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

then که به معنای یک وقت خاص و مشخص چه در آینده و چه در گذشته است، و by به معنای تا است، پس معنای این دو میشه تا اون موقع ( چه منظور آینده باشه و چه گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی که لازمه و گفتنی هست رو بیان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

سرخی و سفیدی صورت ( نشانه خوش و سلامت بودن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بهره کافی و وافی بردن از چیزی، کمال بهره و استفاده رو از چیزی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

من یکی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

پیشدستانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

طی کردن He came to Iowa Falls in 1985, and has ridden the ups and downs of the rural economy ever since.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

فکرای بد کردن ( یعنی فکر کردن به بدترین احتمالات در مورد یک اتفاق ناخوشایند ) We hoped that they would be found safe and uninjured, but secretly we ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

به هم رسیدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

از پیش فکر چیزی رو کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تمومه دیگه، آخرشه دیگه I just have one more letter to sign and that should do it. بسشه، کفایته ( بیشتر برای رسمی رد کردن یک تعارفه ) "Do you need m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

به درک واصل کردن، کار کسی یا چیزی رو ساختن و تموم کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

همینطور بردگردی و . . . ( یعنی بدون ملاحظه افراد و واکنششون چیزی رو صاف و بی پرده بگیم ) I can't just turn round and say, "Sorry, it was all a big m ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

رودرو کردن، به روی کسی آوردن ( اینکه توی روی خود شخص کار بدی که انجام داده رو به زبون بیاریم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به این زودیا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برای تاکیددر شمول و دربرگیری حتی جزئی ترین و ناچیز ترین ها Amalie was dressed completely in black, right down to black lipstick and a black earring.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

مفت خوری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار گذاشتن We eliminated the possibility that it could have been an accident. The police eliminated him from their enquiries. خلاص کردن، از گردن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

پیشروی کردن، پیش رفتن، به پیش رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

قر و قاطی کردن Don't mix up the bottles - you'll have to repeat the experiment if you do. Your jigsaw puzzles and games are all mixed up together in ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اصطلاحا: یه کاریش کردن ( هر جور که شده و هر طور که لازمه در رابطه با کسی یا چیزی کاری انجام بشه ) I’ll leave you to take care of the refreshments. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

چاشنی کردن I bought a new sofa and they threw in a chair.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

احتمالش چقدره، چقدر احتمالش میره What are the odds on him being ( = do you think he will be ) re - elected?

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

انگار نه انگار که

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

جور کارهای اشتباه خود رو کشیدن ( خربزه خوردی پا لرزش بشین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

درستکاری، استواری و ثابت قدمی در اخلاق نیک