تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان دقت کنید این دو اصطلاح رو اشتباه نگیرین. Out of line : نامناسب و نامرتبط و نابجا Step out of line : به شکل نامناسبی رفتار کردن و پا از گلیم ...

پیشنهاد
٣

احتمال بدست آوردن چیز خوبی را داشتن

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرکت وام دهنده

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خواه . . . . . باشد خواه . . . . . . It's healthy to eat vegetables. Be it carrots, . broccoli, or cucumber خوردن سبزیجات، سالم است ( به سلامت کم ...

پیشنهاد
٠

با تمام وجود چیزی را باور کردن کاملا مسئله را باور کردن She said she hadn't eaten anything since morning and I swallowed it hook, line, and sinker b ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دخالت کردن در Don't interfere I'm my life. I can decide myself توی زندگی من دخالت نکن. خودم میتونم تصمیم بگیرم.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باز و بسته شو دارای قابلیت باز و بسته شدن آسان و سریع

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

با خودت روراست باش، خودتو گول نزن ، حقیقتو بپذیر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محافظه کار و مراقب بودن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دست به هرکاری زدن بدون حد و مرز اقدام کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با غرور و افتخار Don't forget! Enter the room with your head held high فراموش نکن! با غرور و افتخار وارد اتاق شو. ( سرت بالا باشه )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی احترامی احترام نگذاشتن Mary's lack of respect made her a gross girl in the school. احترام نگذاشتن مری ، از او دختری چندش در مدرسه ساخت

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

To create many difficulties for someone🌱 برای کسی مشکل و زحمت درست کردن My sister is making demands on mom with her bad grades in her exams. خواهر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تاوان دادن I spent ten hours doing nothing and now i am paying the price. I'm behind with my work and have to finish it up until tomorrow. من ده س ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به پرواز خود رسیدن Although there was a lot of traffic, i managed to catch my flight. گرچه ترافیک سنگینی بود اما موفق شدم که به پروازم برسم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به این دو عبارت فعلی ( phrasal verb ) دقت کنید. 1, catch up with 2, catch up on گزینه اول cat h up with به معنای خود را به استاندارد یا درجه یا م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تفاوت catch a cold با catch a chill در اینه که catch a chil سرماخوردگی شدید تری رو بیان میکنه که معمولا همراه با لرز هم هست. در کل ، catch a chill با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Make trouble دردسر ایجاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به موقع ( کاری رو انجام دادی ) آفرین به وقت شناسیت I'm here. . . Perfect timing.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صدای خود را رساندن طوری صحبت کردن که طرف مقابل صدا رو بشنوه I had to speak loudly with my grandmother to make myself loud. مجبور بودم با صدای بلند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مُداهنه در اسلام به معنای سازش و مداراکردن هست اما مطلوب نیست چونکه مدارا و سازش با نفاق و اعمال زشت رو مداهنه میگن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

1, شناور 2, غرق در پول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شخص مهم و کله گنده مترادف : big shot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

�در کتاب مهارت های معلمی� جمله امام صادق ( ع ) به داود رقی �اگر دست خود را تا مرفق در دهان افعی بگذاری بهتر از حاجت خواستن از نداری است که دارنده شده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Lat a flat یا flat to let به معنای اجاره دادن ( آپارتمان مخصوصا ) یا بصورت to let میاد که در کنار ساختمان ها بصورت تابلو وجود داره . مثل همون for s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش بازی کردن تظاهر The fact that her stomach hurt all night was a put - up job. اینکه تمام شب دلش درد میکرد تنها یک ظاهر سازی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

دوستان این دو اصطلاح خیلی به هم شبیه هستن. Take somebody for granted🪴 Take it for granted🪴 اگه به همراه sb بیاد : قدر زحمات کسی را ندانستن ، حق خو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Be in a fit of temper خیلی عصبانی و خشمگین بودن

پیشنهاد
١

از شر یک مشکل راحت شدن از باتلاق درآمدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیتیکو پیتیکو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معادل mind you میشه : اینم بگم که ، به عرضت برسونم که ، اطلاع داری که ، اینم در نظر بگیر که. . . مثال ها: 🌵 It's very muggy , i can't stand this we ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در معرض عصبانیت یا ناراحتی مردم بودن داشتن عقایدی که سبب خشم و ناراحتی مردم میشه She was on dangerous ground when she was trying to make fun of thei ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Stick at ادامه دادن به انجام کاری حتی اگه سخت باشه Stick to کاری را پیوسته انجام دادن و دست نکشیدن از انجام آن کار ( حرف زدن ، نوشتن ، خواندن و . . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Something opens your eyes to sth else باعث میشه که از چیزی آگاه بشی چشماتو رو به حقیقت باز میکنه چیزی که برای اولین بار تورو متوجه قضیه ای میکنه You ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با چشم باز با اگاهی کامل ( از مشکلات موجود ) Jack didn't apply for the job with his eyes open. Therefore he is suffering from his position. جک با ...

پیشنهاد
١

رنج کشیدن از عواقب یک کار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Panic struck everyone همه وحشت کرده ان همه ترسیدن بودن When the mother started screaming , panic struck everyone وقتی که مادر شروع به فریاد کشیدن کرد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

از شنیدنش خوشحال شدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همین نزدیکی چند قدمی خانه مترادف : at stone's throw

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Steady income درآمد ثابت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به زبان ساده ، تسهیلات اضافه برداشت به این معنیه که وقتی شخص پولی در حساب بانکیش نداره ، همچنان حق برداشت داره ک بعنوان یک وام کوتاه مدت در نظر گرفته ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شخص برنده و موفقی ک کسی انتظار موفق شدن و یا برنده شدن از او را ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارهای غیر مهم برای پر کردن وقت انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1, گمشو ، دور شو ''I was very ang that i shouted at Emily , ''go away 2, جایی را ترک کردن , رفتن We were at Sarah's , but we went away at 6. ما خانه ...

پیشنهاد
٠

بدون اینکه کسی بهت بگه کاری رو انجام بدی بدون درخواست کاری را انجام دادن I did the washing up off my own bat

پیشنهاد
٠

تو فکرش نرو زیاد بهش فکر نکن I'm sorry about my children Don't give it a second thought, they will be okay

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In pocket ( Idiom ) سود ، مجموع پولی ک در نهایت بخاطر فروش چیزی بعنوان سود برای شخص باقی میمونه I paid 15 dollars for that hat , but sold it for 20 ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

A new frontier یک مکان ناشناخته ، یک مکان کشف نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به تدریج ، آهسته آهسته If you are worried about reading many books for your exam , do it one step at a time. اگه در مورد خواندن چندین کتاب برای امتح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بصورت منظم و طبق برنامه پیش رفتن بدون هیچ مشکلی The wedding must go/run/work like clockwork ( مراسم ) عروسی باید طبق برنامه و بدون مشکل پیش بره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Count sb out روی کسی حساب نکردن ، خط زدن کسی Count sth out با دقت شمردن و یکی یکی شمردن I spent a day counting out my cash. یک شب را صرف شمردن تک ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پخش شدن ( در رسانه و . . . )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Gat publicity Gain publicity مشهور شدن ، معروفیت بدست آوردن ، زبانزد شدن ، در تبلیغات و روزنامه دیده شدن ، مرکز توجه عموم قرار گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

✨سیر زمانی که نشان دهنده تکامل و تحول یک پدیده است ✨تصاویر یا نوشته هایی ک ب یک سیر زمانی اشاره دارن مثل رشد گیاه ، بزرگ شدن بچه ، پختن غذا یا . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برخی از معانی break out 1, اغاز شدن ناگهانی جنگ و دعوا و آتش سوزی و . . . ۲, شیوع یافتن ( بیماری )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱, دسر ترافل ۲, نا چیز و جزئی ۳, دست انداختن و اذیت کردن کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نظرا متفاوته ( با نظرت موافق نیستم ) هرکس نظر خودشو داره They say that mr. jackson is the cleverest businessman , but it's a matter of opinion.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Grow on somebody✨ If sth or sb grows on you , you begin to like it / them نسبت به چیزی یا کسی علاقمند شدن I didn't really like herbal tea before , bu ...

پیشنهاد

بهتره بگم کلمه مناسب اینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وبسایتی که به کاربرانش امکان ویرایش اطلاعات و محتوا ، اضافه کردن مطلب و یا حذف یه مطلب رو میده اشتباه نکنید که wikipedia به معنای دانشنامه هست Wiki م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخالفش میشه Lose the toss

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در شغل یا یک حرفه جانشین کسی شدن به جای کسی آمدن پوزیشن کسی را تصاحب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1, از اول ، از صفر 2, با مواد اولیه مرغوب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را با خود به جایی بردن When you're going to shop , yo'd better not take the children along. وقتی که داری به خرید میری ، بهتره که بچه ها رو با خو ...

پیشنهاد
٢

پذیرفتن یک حقیقت تلخ ناچار به پذیرفتن مسئله ای بودن یک حقیقت اجتناب ناپذیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اگه بعنوان فعل در نظر گرفته بشه ممنوع کردن مسدود کردن بن کردن

پیشنهاد
١

Not come easy / easily to sb راحت نبودن دشوار بودن ساده نبودن Getting up early doesn't come easy to me زود از خواب بیدار شدن برایم ساده نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

تبدیل به مسئله جدی شدن باعث نگرانی و دلهره مردم شدن Depression looms large in the lives of the people. کساد باعث نگرانی و دلهره مردم شده است ( به م ...

پیشنهاد
٣

خرابی بزرگی به بار آوردن باعث آسیب و ویرانی عظیمی شدن ⭐A powerful tornado wreaked havoc on the small village طوفان قدرتمند خرابی بزرگی را در روستای ...

پیشنهاد
١

در خیالات سیر کردن در توهمات بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقرر کردن قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بحث کردن سر موضوعی ناخوشایند با کسی برای رفع مشکل برای رفع مشکل با کسی صحبت کردن I had it out with them to stop complaining all day.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جبر گرایی ، فلسفه تقدیری اعتقاد به این که اتفاقاتی که میفته تحت کنترل مانیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نمیشه صرفا گفت خوشحال Happy camper به معنای شخصیه که از موقعیتش راضیه I'm a happy camper in the company در شرکت از موقعیتم راضی و خوشحال هستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

معنی لغوی میشه در امتداد افق معنی اصطلاحی میشه قریب الوقوع ، در اینده نزدیک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را مدام نظارت کردن بالا سر کسی وایسادن ( به منظور متوجه شدن که کسی کارش را به درستی انجام میدهد. )

پیشنهاد
٠

بابت چیزی از کسی تشکر کردن و ممنون بودن ( Have sb to thank for sth ) I have you all to thank for helping me. . . از تمامی شما بخاطر کمک به من متشک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Be up to something در انجام کاری مهارت و توانایی لازم را داشتن Be up to do something / feel up to do something حال و حوصله انجام کاری را داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقریبا هیچی ⭐We had next to nothing to eat last night دیشب تقریبا هیچی برای خوردن نداشتیم. ⭐they did next to nothing to help us اونا تقریبا هیچ کاری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مهمانسرا مسافرخانه محل اقامت شبیه به هتل ولی ارزانتر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دادگاه عالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1, پناه دادن ، جا دادن 2, احساسات و افکار منفی در مورد چیزی داشتن اما بروز ندادن ، افکار منفی در دل داشتن 3, لنگرگاه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

1, به چیزی برخورد کردن و بازتاب یافتن ، منعکس شدن 2, مزه دهن کسی را فهمیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متواری گریزان فراری در حال تعقیب ( از نظر پلیس ) The man who murdered 5 girls is still on the run مردی که پنج دختر را کشت هنوز متواری است ( هنوز در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

غیر قابل شناخت درک نشدنی ناشناخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کلمه مودبانه ، کلمه ای که توهین آمیز یا ناراحت کننده نباشه Euphemism Don't call them old. Perhaps they take offense. Call them well - seasoned. اون ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراد سرشناس و مهم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روبه بهتر شدن بودن روز به روز پیشرفت کردن موفقیت روز افزون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شخص قابل احترام و مورد اعتماد جامعه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کفاره Penance = penalty عملی که نشان دهنده پشیمانی از گناه میباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از خرید خود سود بردن پول خود را بی ارزش نکردن با پول خود چیز با ارزشی خریدن سود کردن از خرج خود I bought a pair of shoes that lasted 5 years. I reall ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پول زیادی بدهکار بودن مبلغ هنگفتی بدهکار بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

دوستان in the red صرفا به معنای بدهکار بودن نیست چرا که in debt به معنای بدهکار بودن و مقروض بودن هست و in the red به معنای بدهکار بودن به بانک هست: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

1, تسویه حساب کردن ، بدهی را صاف کردن 2، منفعت داشتن 3، ( pay sb off ) رشوه دادن ، سبیل کسی را چرب کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فقط در مواقع ضروری خارج کردن ولخرج نبودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

سرخورده و مایوس ( به این دلیل که باورت خراب شده یا چیزی اونطوری که فکر میکردی نبوده ) I was disillusioned when i met him for the first time because ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

⚡ این علامت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هم حسی ، حس متقارن مثلا شما تنها صدای کسی رو میشنوید اما چهره ش رو تصور میکنید با یک عدد به یاد یک رنگ میفتید با یک اسم یاد چیز دیگری میفتید مثلا ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شروع کردن آغاز شدن Start off =Start out

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

In various places در جاهای مختلف ، همه جا ، اینجا و آنجا Her papers were scattered here and there برگه هایش همه جا پخش بودند. You can find a bench h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1, منقرض شدن 2, به تدریج از بین رفتن ، به تدریج ناپدید شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

You should be so lucky شتر در خواب بیند پنبه دانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شانسیه کنترلی روش نداریم و کاملا به شانس بستگی داره Whether you toss the ball in the loop , is the luck of the draw اینکه توپ رو در حلقه بندازی کاملا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

No prizes for guessing شکی درش نیست ، کاملا مشخصه که روشنه که

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مطابق انتظار The meeting started after 2 hours delay predictably. جلسه ، مطابق انتظار بعد از دو ساعت تاخیر شروع شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اگه این اصطلاح به همراه to do sth بیاد ، یعنی بصورت Life's too short to do something معنیش میشه وقت خودتو هدر نده ، زندگی ارزش این کارو نداره. مثلا: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از کجا معلوم نمیشه مطمئن بود نمیشه گفت صد در صد درسته The politicians are dragging their feet. Perhaps !they're making a big decision . You never kno ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصلا صحت نداره متضاد : there's something in it

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نه دیگه ( یه زمانی آره ولی الان دیگه نه ) Do you still drink coffee in the morning? Not any longer , I'm losing my teeth! هنوز صبحا قهوه مینوشی؟ نه ...

پیشنهاد
٠

شخص واقع گرا و معقولی بودن Even after she became famous, she always kept ⭐her feet on the ground. حتی بعد از اینکه اون شخص معروفی شد ، خودش رو گم ن ...

پیشنهاد
٠

دلت برای انجام کاری نمیره علاقه ای به انجام اون کار نداری هیچ ذوق و شوقی برای انجام کاری نداری My heart isn't in coming to the party. I'm not in the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

داستان تخیلی افسانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فیلم های بدون صدا فیلم های که در آن صحبت کردن وجود ندارد و شاید فقط در بعضی جاها صداهای اندکی به گوش برسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱, همه جا I searched for you all over the place. همه جا رو دنبالت گشتم ۲, بهم ریخته و بدون نظم ، پخش و پلا Your papers are all over the place. Pleas ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان defy categorization به این معناست که چیزی رو نمیشه در دسته بندی قرار داد یعنی خیلی خاص و منحصر به فرده. Its distinctive appearance defies cat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

میز تحریر کشویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

The word “fortnite, ” taken from its proper spelling “fortnight, ” comes from the Old English fēowertȳne night ( “fourteen nights” ) . گفته میشه که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در اولین آشنایی از هم خوش آمدن رابطه خوبی در اولین آشنایی باهم ساختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روز فراموش نشدنی روز بیاد ماندنی That day i was admitted to the university was my red letter day. روزی که برای دانشگاه پذیرفته شدم ، مهمترین روز بیا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرویس اتوبوسرانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

زمین سنگی زمین غیرقابل کشت زمین بی حاصل و بی آب و علف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بر اساس کتاب idioms and phrasal verbs سوار کشتی ، هواپیما ، بالون یا . . . بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در لحظه آخر کاری را به انجام رساندن ( کار در لحظه اخر انجام میشه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوتا معنی داره ⭐خیلی نزدیک ، نزدیک تر از چیزی که تصور میکنی ⭐ خیلی شبیه در مقدار و اختلاف مویی داشتن 1. the bus came too close for comfort اتوبوس خیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوستان بیشتر به معنای خطر از بیخ گوش گذشتن هست به مثال زیر دقت کنید: He had a narrow escape, since the bullet came within inches of his head خطر از ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Go out on a limb🌵 ⭐گفتن چیزی یا انجام کاری بر خلاف نظر و عقیده دیگران He seemed foolish by going out on a limb and voting for unpopular candidate. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تحمل کردن و دم نزدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

گفته متلک امیز یا شوخ طبعانه یورش و حمله ناگهانی ، شبیخون بر اساس کتاب ۱۱۰۰👇

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

جهانی سازی جهانی کردن افزایش کسب و کار و فرهنگ سازی و دیگر قرارداد ها میان کشور های مختلف

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دوتا معنی داره ۱. خوابشم نمیدیدم ۲. هرگز انجامش نمیدم ( چون به عقیده ما اشتباهه ) ⭐I wouldn't dream of graduating from harvard. خوابشم نمیدیدم که ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Completely useless کاملا بلا استفاده و بدرد نخور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

Have all the makings of پتانسیل تبدیل شدن به چیزی را داشتن Her weakness has all the makings of being an antisocial individual. ضعف او ، پتانسیل تبدی ...

پیشنهاد
٢

اونجوری ک باید نیست راضی کننده نیست انتظارات رو برآورده نمیکنه

پیشنهاد
٠

بهتر بودن سر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

, , 4, , معنی اصلی ⭐ وارد یک حرفه شدن As you like sharing your knowledge , you should go into teaching. ⭐وارد یک حالت احساسی شدن Upon breaking the n ...

پیشنهاد
٢

برای تهدید کردن ب کار میره You are on thin ice with me یعنی در موقعیت خطرناکی هستی ( از طرف من ، یه بلایی سرت میارم ها ) در موقعیت خطرناک و پر ریسکی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Fall over افتادن Fall off از جایی افتادن I tripped a stone and fell over. پام به یک سنگ گیر کرد ( اصابت کرد ) و افتادم. My grandmother has fallen o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی که تقلید ازش سخته نمیشه مثل اون باشی یک شخص بی مثال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صداهای از قبل ضبط شده مثل صدای خنده ، تشویق ، و . . . . که حین پخش تلویزیونی یا رادیویی پخش میشوند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

همگام سازی یا هماهنگ سازی به معنی داشتن فایل ها و یا داده های مشابه همزمان در چند دستگاه مثلا وقتی شما داده ها و فایل های داخل تلفن همراه را با کامپی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

طرف ماشین که رو به خیابان است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

متنی از کتاب ۱۱۰۰ The promise was obtained by duress on the part of her husband این وعده با فشار و اجبار از طرف همسرش حاصل شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ریسک پذیر Cheating on exam was at stick

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دوستان دوتا معنی داره ۱, دلیل . . . بودن ، حاکی بودن از ، نشان دهنده چیزی بودن ۲, در نظر گرفتن ( take into consideration ) Her sadness is account fo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بخشی از زندگی یک اصل جدا نشدنی از زندگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. به کسی سر زدن که معمولا با حرف اضافه on میاد ⭐I thought we might call in on your mother on our way home. من فکر کردم که شاید در مسیر برگشت خانه ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به ترافیک نخوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفحات هنری روزنامه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رشته های غیر علمی شامل نقاشی ، طراحی ، معماری ، موسیقی ، سینما و . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سر سوزن کوتاه نیامدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بحث و یا صحبتی که فقط طولانی و بدون نتیجه است و هیچ کاری از پیش نمیبره We just went round in circles for hours , she made her own decision finally. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راستی آزمایی آزمون بررسی کیفی و ارزش یک چیز He says he haven't bought anything these days , But bills provide the acid test. او میگوید که این روزها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دایره ای از مشکلات که از یک مشکل شروع میشه و منجر به مشکلات دیگه میشه که شخص دوباره به مشکل اولش برمیگرده Sarah had no money , she stole money from h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ثبت رکورد کردن She set a new mathematic record last month او ماه پیش یک رکورد جدید ریاضیات را ثبت کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوستان عبارت اصلی same here هست به معنای منم همینطور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مسئول روابط عمومی یک شخص مثل رییس جمهور یا . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در آستانه قرارگیری در موقعیت بدی بودن The kid was at / on receiving end of anger when he broke the vase. وقتی که گلدان را شکست ، بچه در معرض این بود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسئله . . . . . . . است بحث . . . . . است Students should hit the books when it's a question of college admission. دانش اموزان باید حسابی درس بخوانن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی توجه نسبت به قوانین بودن و قانون خود را داشتن Young people are a law unto themselves and don't care about rules of driving.

پیشنهاد

کار پلیس یا دادگاه را انجام دادن کاری که وظیفه قانون است را انجام دادن People took the law into their hand and accused the criminals.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خودت ببین تا مطمئن شی I have done the washing - up , see for yourself ظرفارو شستم ، ببین تا مطمئن شی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وقتی کسی قصد انجام کاری داره بهش میگیم See how it goes = See how things go یعنی ببین چطور پیش میره ، ببین چطوریه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حتما چرا که نه ( دلیلی برای نپذیرفتن نمیبینم )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمکت میکنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهت گفته بودم غمگینم؟؟؟؟؟!!!!!!!! معنی این عبارت فعلی میشه بهت گفته بودم ( ولی طرف مقابل گوش نکرده بود ) You were right , i shouldn't have gone out ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرچی بگم الکی گفتم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کم کمشو بگم برای مواقعی استفاده میشه که میتونیم خیلی بیشتر و طولانی تر در مورد یک قضیه صحبت کنیم ولی لب مطلب یا مهم ترین بخششو میگیم. How is your mo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

باید بگم که لازمه بگم که I have to say , you are very lazy. قبل از دادن نظر گفته میشه که روی حرف بعدی تاکید کنه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مطالعات و تحقیق نیازهای مردم با توجه به نیازهای بازار مطالعه بازار و تشخیص نیاز های مردم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

طراحی شده برای جاگیری در دست Hand held camera Hand held tablet Hand held devices

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Frighten off = frighten away گریزاندن ، فراری دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رنجور شدن دلخور و ناراحت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

حتمی بودن دست یافتنی بودن توی مشت کسی بودن Are you ready for the exam? Sure , A grade is in the bag برای امتحان آماده ای؟ البته ، نمره A تو مشتمه ( ح ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای ابزار یا وسایل یا حتی لوازم خانگی به وسایلی گفته میشه که قطعات یک محصول بطور اماده هستند و تنها باید قطعات را به هم وصل کرد. مثال : Self - assem ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Life forms گونه های حیاتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Sort of علاوه بر معنای عبارتی یک معنی اصطلاحی هم داره A sort of cake نوعی کیک Did you understand what he said? Sort of متوجه شدی چی گفت؟ یه جورایی ( ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Put principles into practice گنجاندن اصول و ایده ها و در زندگی واقعی We're not only learning things in school , rather we should put principles into ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کسی را مسئول دانستن شخصی را مسئول انجام کاری کردن Nowadays , parents should hold their children accountable for doing their homeworks. امروزه والدین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکات تکمیلی که هنگام مطالعه کتاب درسی یا هرکتابی در قسمت گوشه ها و حواشی کتاب نوشته میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

قسمتی از کتاب که برای امتحان میاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معرفی خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از الان به بعد از این به بعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر بنا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Report on توضیح دادن درمورد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

این اصلاح دو معنی داره ۱, فراموش کردن و بخاطر نیاوردن ۲, به نتیجه نرسیدن و بی ثمر بودن She wanted my number phone , but i'd drawn a blank او از من شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Come up against a stumbling block به مانع خوردن سد راه شدن ( برای بدست آوردن چیزی ) I've been coming up against a stumbling block all my life. تمام ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چاره ای جز پذیرفتن نداشتن هیچ انتخاب دیگری جز یک گزینه ( ناخوشایند ) نداشتن These days i have to work at 7 a. m till 11 p. m to live on . I'm really ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خطوط کناره نما

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Raging fire اتش طغیان کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حاضر جوابی کردن با کسی یکی به دو کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عقلانی و معقول صحبت کردن از روی هوا صحبت نکردن متضاد : talk nonsense

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گفتن چیزی ( یا انجام دادن کاری ) که سبب شرمندگی یا ناراحتی طرف مقابل میشه. ( به طور ناخواسته و غیر عمدی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را مستقیما به کسی گفتن متضادش میشه behind sb's back I prefer people to talk to my face instead of behind my back ترجیح میدم بقیه تو روم حرف بزنن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پشت سر کسی بدون اینکه شخص متوجه بشه یا اطلاع داشته باشه Talk behind sb's back پشت سر کسی حرف زدن Do sth behind sb's back کاری را بدون اینکه شخص اطلاع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هیئت آموزشی هیئت علمی دبیران و معلمان استادان

پیشنهاد
٤

روز به روز بهتر شدن روز به روز پیشرفت کردن بهتر و بهتر شدن Our learning process goes strength to strength فرایند یادگیری ما روز به روز بهتر و بهتر می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی خوب و سریع پیش رفتن و کار کردن This project works like a magic این پروژه خیلی خوب و سریع پیش میره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

موارد نادر مواقع خاص We can see that rare leopard only on unique occasions. ما میتوانیم آن پلنگ کمیاب را تنها در موارد نادر ( در موقعیت های خاص ) ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

An enormous array of A huge array of مجموعه عظیمی از

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مدرسه ای که بر اساس سوابق تحصیلی یا معیار ها پذیرش نمیکنه بلکه یک مدرسه جامع شامل بیشتر رشته ها ( هنر ، حسابداری ، علوم و . . . ) است پس گزینه مدرسه ...

پیشنهاد
٠

End - of - year exam امتحان پایان ترم امتحان پایان سال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دانشگاه مقدماتی ، پیش دانشگاهی ( دانشگاهی در مرحله قبل تر از دانشگاه های معتبر و با تحصیلات عالی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در امتحان شرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جبران پذیر قابل جبران Recent losses aren't recompensable خسارات های اخیر قابل جبران نیستند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

بیشتر از ، تا چندین Her song was popular well into the first decade of the twentieth century اهنگ او تا چندین دهه قرن بیستم محبوب و معروف بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

فراموش کردن غافل شدن از یاد بردن He has lost sight of why i helped him. فراموش کرده به چه خاطر کمکش کردن

پیشنهاد
١

ساخته ذهن غیر واقعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

شفاف سازی و گفتن یک حقیقت و واقعیت که بر خلاف باورهای نادرست قبل است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Fly out با پرواز از مکان یا کشوری خارج شدن Survivors were flown out in helicopters. بازماندگان با پرواز هلیکوپتر از منطقه خارج شدند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Be feared dead ترس کشته شدن افراد گم شده His parents are feared dead. Search every damaged building.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

No good at به معنای خوب نبودن در انجام کاری No good with رابطه خوبی نداشتن با ، ناتوان در برقراری ارتباط با I'm no good at driving. He's no good wi ...

پیشنهاد
٠

نحوه کارکرد چیزی را یادگرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بامهارت در انجام کارهای دستی ( تکنیکی و فنی ) They've been building a new bookcase. Now they're sleeping. انها در حال ساختن یک کتابخانه بوده اند و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایجاد شور و اشتیاق و انگیزه در کسی کردن معادل انگلیسی: Bring out the best in sb

پیشنهاد
١

اشتباه متوجه شدن سوء برداشت کردن When you were shouting to children , i got ( hold of ) the wrong end of the stick . I didn't know the can't hear pe ...

پیشنهاد
١

شواهد را سنجیدن و به نتیجه رسیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خودسرانگی زورگویی و استبداد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جایگزین های غذایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تامین کردن کسی چیزی برای کسی فراهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Go back به معنی برگشتن میشه اگه همراه با to بیاد I went back to my work yesterday دیروز به سرکارم برگشتم. میشه همراه با a place , a person , etc بیا ...