timeline

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a graphic presentation of a chronology of events and their dates, listed from left to right along a horizontal line or in a vertical column.

- a timeline of geological periods
[ترجمه Ali Reza Bastani] خط سیر وقایع دوره های زمین شناسی
|
[ترجمه رضا البرز] سیر زمانی دوره های زمین شناسی
|
[ترجمه گوگل] جدول زمانی دوره های زمین شناسی
[ترجمه ترگمان] جدول زمانی دوره های زمین شناسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The timeline for the project is optimistic.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی پروژه خوش بینانه است
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی این پروژه خوشبین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use your deadlines to establish the timeline for your research plan.
[ترجمه گوگل]از ضرب الاجل های خود برای تعیین جدول زمانی برنامه تحقیقاتی خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از deadlines خود برای تعیین زمان برای برنامه تحقیق تان استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A scroll bar, called the timeline, lets you grab information by date.
[ترجمه گوگل]یک نوار پیمایش، به نام جدول زمانی، به شما امکان می دهد اطلاعات را بر اساس تاریخ دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]یه بار به نام خط زمانی اجازه میده تا با قرار گذاشتن اطلاعات بدست بیاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We need some kind of timeline for when you want this finished.
[ترجمه گوگل]ما به نوعی جدول زمانی برای زمانی که می خواهید این کار تمام شود نیاز داریم
[ترجمه ترگمان]ما به یه زمانی زمانی نیاز داریم که تو این کار رو تموم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There's also a handy appendix with historic timeline.
[ترجمه گوگل]همچنین یک ضمیمه مفید با جدول زمانی تاریخی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک ضمیمه مفید برای جدول زمانی تاریخی نیز وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On timeline, ask 1998 decisive battle is sent get the better of, complete 1999 round off.
[ترجمه گوگل]در جدول زمانی، بپرسید 1998 نبرد سرنوشت ساز ارسال می شود بهتر از، کامل 1999 دور
[ترجمه ترگمان]در جدول زمانی، یک نبرد قاطع از سال ۱۹۹۸ برای به دست آوردن بهتر، پایان سال ۱۹۹۹ به پایان خواهد رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Easily choreograph animation with the timeline editor.
[ترجمه گوگل]با ویرایشگر تایم لاین به راحتی انیمیشن طراحی کنید
[ترجمه ترگمان]طراحی انیمیشن با زمان سردبیری جدول زمانی غیرممکن می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is also athe timeline of events leading up to Jett's death.
[ترجمه S.mehdi seyedi] همچنین، جدولِ زمانبندیِ وقایعِ منجربه مرگ جت نیز وجود دارد
|
[ترجمه گوگل]همچنین جدول زمانی وقایع منتهی به مرگ جت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین جدول زمانی athe از رویدادهایی وجود دارد که منجر به مرگ Jett می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Timeline of Stardust, from past to future.
[ترجمه masi] خط زمانی تخیلی، از گذشته تا آینده
|
[ترجمه گوگل]جدول زمانی Stardust، از گذشته تا آینده
[ترجمه ترگمان]جدول زمانی of از گذشته تا آینده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A unique 000-word timeline runs through the full-colour volume, detailing events from the Earth's creation to the present day.
[ترجمه گوگل]یک جدول زمانی منحصر به فرد 000 کلمه ای از طریق حجم تمام رنگی اجرا می شود و رویدادها را از زمان پیدایش زمین تا به امروز شرح می دهد
[ترجمه ترگمان]یک جدول زمانی منحصر به فرد از حجم کامل رنگی عبور می کند و جزئیات مربوط به خلق زمین تا روز حاضر را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Drag to change end date of the expanded timeline.
[ترجمه S.mehdi.seyedi] برای تغییر تاریخ پایان در یک جدول زمانی گسترش یافته ؛ بکشید.
|
[ترجمه گوگل]برای تغییر تاریخ پایان خط زمانی گسترش یافته بکشید
[ترجمه ترگمان]تا تاریخ پایان برنامه زمانی گسترش یافته را تغییر دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. No slides have been added to the timeline to narrate.
[ترجمه گوگل]هیچ اسلایدی برای روایت به جدول زمانی اضافه نشده است
[ترجمه ترگمان]هیچ اسلاید به زمان روایت اضافه نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. No Gantt Chart or Timeline shapes are present on the active page.
[ترجمه S.mehdi.seyedi] هیچ کدام از شکل های جدول زمانی یا نمودار گانت روی صفحه فعال ارائه نشده است
|
[ترجمه گوگل]هیچ نمودار گانت یا شکل جدول زمانی در صفحه فعال وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نمودار گانت یا جدول زمانی روی صفحه فعال وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Let's start by placing a clip on the timeline.
[ترجمه S.mehdi.seyedi] بیایید با قراردادن یک کلیپ وی جدول زمانی شروع کنیم
|
[ترجمه گوگل]بیایید با قرار دادن یک کلیپ در جدول زمانی شروع کنیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید با قرار دادن یک گیره در جدول زمانی شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But there won't be a timeline for political reform.
[ترجمه S.mehdi seyedi] اما یک جدول زمانی برای اصلاحات سیاسی وجود نخواهد داشت
|
[ترجمه گوگل]اما جدول زمانی برای اصلاحات سیاسی وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]اما زمانی برای اصلاحات سیاسی وجود نخواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] خط زمانی

انگلیسی به انگلیسی

• description of a series of events in chronological order, chronology, chronological arrangement of occurrences; timeline

پیشنهاد کاربران

✨سیر زمانی که نشان دهنده تکامل و تحول یک پدیده است
✨تصاویر یا نوشته هایی ک ب یک سیر زمانی اشاره دارن
مثل رشد گیاه ، بزرگ شدن بچه ، پختن غذا یا . . .
timeline
سیر تحول
تایم لاین در شبکه های اجتماعی
Timeline - A list of posts that you created and shared on social media. Generally your timeline is visible from your home profile page and can be accessed by clicking your profile picture, wherever you see it in.
برنامه ی زمانی
خط سیر
خط سیر زمانی
سیر زمان
سیر زمانی
سیر زمان
بهنگامی، جدول زمانی
مجموعه عکس هاوپست های پروفایل شخصی
جدول زمانی خط زمانی
دَم گذشت، آن گذشت
تاریخچه یک چیز
مشخص کننده محدوده زمانی برای هر چیزی مثل خطوط زمانی بر روی کره زمین که نشانگر زمان های مختلف در بخش های مختلف کره زمین است.
تسلسل زمانی
وقت
دوره زمانی
گاه نما، گاه شمار
بازه زمانی، محدوده زمانی
جدول زمانی
مهلت زمانی محدوده و مرز زمانی ( ضرب الاجل )
بازه زمانی، گستره زمانی
درجگاه
برنامه ای برای فعالیتها
گاه شمار
خط سیر ( زمانی )
( موسیقی ) دور
زمان بندی
خط زمان
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٧)

بپرس