پاسخهای Sm (٩٠٠)
درود فکر کنم پاکستان باشد
درود زمینهای آباد و قابل کشت، برابر اراضی بایر است
درود فکر کنم اتریش باشه
عبارت " بند پوتینم را محکم می بندم " کنایه از چیست ؟
درود مهیای انجام کاری شدن
یعنی میگم ارتباطش ترادفه یا تناسب
درود به شما ترادف است
با سلام در تمام لغت نامه ها واژه شفقت به صورت ف َ نوشته شده . یعنی با فتحه. چرا در نوشته انگلسیسی با ِ کسره ذکر شده. ممنون میشم راهنماییم کنید.
حرف ف هم با فتحه درست است و هم ساکن
معنی دِماغ پرور
گل دماغ پرور خوش بو کننده مشام جان دماغ پرور ، تازه و راست کننده جان و اندیشه
میشه جمله ی زیر و به نثر امروزی برگردونید صفتِ یقین، شیخ کامل است ظنّهای نیکویی راستِ مریدان او شد
درود میگوید حالت یکدلی چون پیری رهشناس است که اندیشه و گمانهای نیک پیروان راستین او شد. اندیشههای درست به حقیقت می رسند.
وقت بخیر، منظور از ریشه واژگان و دلایل نامگذاری، زیربنای واژه ست، مثلا بوقلمون.. در لغت بوقلْمون به معنای چند رنگ و استعاره از انسان دورو ست. به فرش های قدیمی رنگی و پرنده ای رنگی هم به همین دلیل میگیم بوقلمون
به این دلیل است که رنگ رخسار این پرنده در موقعیت های مختلف تغییر میکند
معنی دِماغ پرور
در این بیت ذوق هم میتواند باشد
معنی دِماغ پرور
درود دماغ همان مغز است
درود به شما بلوچستان
معنی ساده و روان بیت زان هر دو بریشم خوش آواز برساز بسی بریشم ساز چیست؟
درود منظور از دو بریشم در مصراع اول دو نامه ی حامل ابیات عاشقانه لیلی و مجنون است و ابریشم مصراع دوم تارهای ساز است القصه میگوید راهی بزن که با اون ابیات همخوانی داشته باشد
" خورشید لقایی" در بیت ": من ذره و خورشید لقایی تو مرا بیمار غمم عین دوایی تو مرا چه معنایی داره ؟
درود رخساره ای چون خورشید در درخشندگی و روشنی
درود که چون برکشد هور تیغ از نهفت پرتو افشانی کردن، منظور از تیغ افتاب پرتو آفتاب است
درود که چون برکشد هور تیغ از نهفت پرتو افشانی کردن، منظور از تیغ افتاب پرتو آفتاب است
" بادپیما" در بیت به چه معنیه ؟ چو با حبیب نشینی و باده پیمایی به یاد دار مُحِبّان بادپیما را
درود فکر می کنم دراین بیت محروم و بینصیب خوراتر باشد
" منو سیاه نکن خودم ذغال فروشم " کنایه از چیه ؟
درود زیرکی و کارآزمودگی
"شب درازه قلندر بیدار" کنایه از چیه؟ و کجا ها بکار میره؟
درود صبر و شکیبایی
معنای "چه طَرْف" در بیت : بنگر ز جهان چه طَرْف بربستم؟ هیچ، وَز حاصلِ عمر چیست در دستم؟ هیچ، شمعِ طَرَبم، ولی چو بنشستم، هیچ، من جامِ جَمَم، ولی چو بشکستم، هیچ.
درود سود و فایده بردن
شعر مرغ سحر از علی اکبر دهخدا برای چه واقعه یا کسانی سرود شه ؟ یاد ار ز شمع مرده یاد ار
میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل
درود نهایت تدبیر و تلاش هنگام درماندگی ونومیدی
هم میتواند رام کردن باشد و هم ایجاد دردسر
درود به فراخور باور مطابق باور بر حسب باور بر پایه باور بر اساس باور به گواهی باور با تکیه به باور
اصطلاح محاوره ای فارسی "چشمم به در خشک شد" کنایه از چیه ؟
درود انتظار نافرجام
کتاب به قول پرستو نوشتهی چه کسی است؟ فارسی کلاس هفتم ممنون از کسانی که جواب را میدانند و به دیگران نیز یاد میدهند
درود باید از قیصر امینپور باشد
میشه گفت چشم امید دوختن کنایه از امیدوار بودن به چیزیه؟
درود به شما کاملا درسته،، چشم از چیزی دوختن هم نظر گرفتن و برداشتن از چیزی است
سلام کسی معنی این بیت رو میدونه؟ برو سعدیا دست و دفتر بشوی به راهی که پایان ندارد مپوی
ما شیرازیها میگیم دفتر دستکت جمع کن
سلام کسی معنی این بیت رو میدونه؟ برو سعدیا دست و دفتر بشوی به راهی که پایان ندارد مپوی
منظور از دست و دفتر در کل حساب و کتاب است
" صهبای تو" در بیت : مستم از یک لحظه دیدارت هنوز وه چه مستی هاست در صهبای تو! به چه معناست ؟
شاید منظور از صهبا دیدار سرخ و سفید یار است
درود به او آشکار کر د و نشان داد،راهنمایی کرد #نمونه،الگو،راهکار،رهنمود
"سازگاری نکند آب و هوای دگرم" در بیت : خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست سازگاری نکند آب و هوای دگرم به چه مفهومه؟
درود با دیار و آب و هوای دیگری خوی و عادت نگیرم در کل میگوید دلیل زنده بودن من تو هستی
"بالاش نداریم " اصطلاح روزمره فارسی چه معنایی داره ؟
درود بهتر و نکوتر و پسندیده تر نداریم همان رو دست نداشتن است
" صهبای تو" در بیت : مستم از یک لحظه دیدارت هنوز وه چه مستی هاست در صهبای تو! به چه معناست ؟
درود صهبا شراب و می است
درود کار عبث و بیهوده
تیکه شعر : "می زنم نفس در هوای تو " کنایه از چیه؟
درود عشق وعلاقه مفرط
سلام کسی معنی این بیت رو میدونه؟ برو سعدیا دست و دفتر بشوی به راهی که پایان ندارد مپوی
درود میگوید شمردن نعمتهای بیشمار خداوند غیر ممکن است پس از این کار بیهوده دست بردار
درود همخانواده است
معادل این کلمه که بیان کننده اولویت یا برتری داشتن کاری نسبت به کار دیگر باشد چیست
بیشی،پیشی ،،افزونی،
"یک روز ز بند عالم آزاد نیم" کنایه از چیست ؟ یک روز ز بند عالم آزاد نیم یک دمزدن از وجود خود شاد نیم شاگردی روزگار کردم بسیار در کار جهان هنوز استاد نیم
میگوید از اندیشه کردن درعلت به وجود امدن خویش و این جهان چون زندان فارغ نمیشوم با این که درباره روزگار بسیار تحقیق کرده ام و آموخته ام،اما هنوز چیزی نمی دانم