پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٧١)

بازدید
٣,٣٤٢
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: 1. امکان؛ احتمال؛ امر محتمل، امکان محتمل؛ امکان بالقوه 2. پیشامد، اتفاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به نقل از هزاره: 1. دست نخورده، سالم؛ تازه؛ بکر 2. قدیمی، اولیه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: اسم: مستطیل صفت: مستطیلی شکل، مستطیل، مستطیلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: با. . . بد شدن ( کسی ) از . . . بدش آمدن با . . . چپ افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

به نقل از هزاره: 1. [لبخند، رفتار] گرم، صمیمانه، محبت آمیز، دوستانه 2. [ساختمان، اتاق] مطبوع، دلپذیر، دلچسب، باروح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: خودجوشی خودانگیختگی خودزایی صرافتِ طبع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: [فکر، ایده] به صورتِ . . . درآوردن به. . . تبدیل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از هزاره: آرامش؛ سکوت؛ صفا؛ [آسمان] صافی، صاف بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

A phrase that means at the required size to solve the problem. At scale typically refers to handling larger volumes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

به نقل از هزاره: [تجربه] عملی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتینه کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: 1. زنگار 2. پوشش، لایه 3. ( روی چوب کهنه ) برق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1. با وقاحت، با بی شرمی، بی پروا، بدون پروا، وقیحانه 2. بی دغدغه، راحت، بدون خجالت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: 1. بی شرمانه، بی خجالت، وقیحانه، بی پروا؛ بی پرده 2. بدون خجالت، راحت، بی دغدغه

پیشنهاد
١

To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

To push something to its limits means to test it as far as it will go When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; of ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دلمشغولی اشتغال ذهنی مشغولیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Abby or Abbie is generally a nickname for the feminine given name Abigail, but can also be a given name in its own right [اسم زنانه] اَبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

به نقل از هزاره: 1. الهام 2. منبع الهام، الهامبخش 3. ( محاوره ) فکر خوب، فکر بکر 4. ( مذهب ) وحی 5. دم، شهیق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

From Wikipedia, the free encyclopedia. Potts ( and Pott ) is a surname of English origin. The word potts refers to circular . hollows in the ground ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

[اسم خاص مردانه] تیموتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: به طور وسوسه انگیزی آنچنان . . . که آدم را وسوسه می کند به طور اغواگری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: وسوسه انگیز اغواگر ترغیب کننده جذاب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

به نقل از هزاره: 1. جسمانی، جسمی؛ نفسانی 2. شهوانی، شهوت انگیز 3. [شخص] لذت جو؛ شهوی، شهوتران، شهوت پرست 4. لذت بخش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نقل از هزاره: 1. ابداً، به هیچ وجه، به هیچ روی 2. ( در پاسخ تشکر ) قابل نبود، چیزی نیست، قابلی نداشت، خواهش می کنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: نه چندان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: و هرچیزِ دیگر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: با وجودِ با همه ی هر یک از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: 1. از همه جهت، از هر جهت 2. برای همه کس، برای همه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: به پایان رسیده به انتها رسیده در شرف نابودی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: روی هم رفته، بر روی هم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: هرچه بهتر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به نقل از هزاره: 1. تقریباً 2. به جز

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به نقل از هزاره: 1. خسته، کوفته 2. درمجموع، روی هم رفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: بیشتر از، بیش از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: سرهم، یکپارچه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: ( محاوره ) هشیار، بهوش، با حواسِ جمع

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: اختیار مسئولیت تملک

پیشنهاد
٣

به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English: to have or include something as a permanent part مثال: Is your car fitted with an alarm داشتن ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره [ساختمان] متروک [دستگاه] ازکارافتاده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: 1. تمثیلی 2. ( ریاضی ) سهمی شکل، سهمی وار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ساختمان بلندمرتبه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

پنل های خورشیدی صفحات خورشیدی سیستم های خورشیدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به نقل از هزاره: 1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن 2. [ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: نفت خام نفت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. [ارقام، اعداد] بالغ شدن بر، سر زدن به، رسیدن به 2. برابر بودن با، هم ارز بودن با، همسنگ ِ . . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

اشتراک گذاری خودرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خودروی اشتراکی