پیشنهاد‌های غزال سرخ (١,٣٧١)

بازدید
٣,٣٦١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از https://www. tudelft. nl Urban fabric refers to the physical urban environment ( elements, materials, form, scales, density and networks ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صنعت خودروسازی صنعت اتومبیل سازی صنعت خودرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: لعنت بر کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: لعنت بر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

باتری های یون لیتیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تریلیون هزار میلیارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

از رده خارج منسوخ منقضی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فراز و فرود افت و خیز ظهور و سقوط برآمد و فروکش اوج و حضیض فراز و نشیب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

فناوری های تحول آفرین

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

به نقل از هزاره: 1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یک شبه ناگهانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از thefreedictionary: Through and through; thoroughly; in every manner or respect مثال : !The fellow is stubborn to the backbone; he won't ev ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: 1. ( کالبدشناسی ) ستون فقرات، تیره ی پشت؛ ( مجازی ) ستون ( فقرات ) ، استخوان بندی، مایه ی استواری 2. ( مجازی ) بنیه، توان، استواری، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از:thefreedictionary To dedicate or devote oneself or something to some cause or goal مثال ها: . I'm impressed that the CEO gave of his mill ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: باز هم ادامه دادن باز هم بیشتر کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

از پایین ترین نقطه از صفر از کف از پایین ترین حد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از thefreedictionary: chicken farm - farm where chickens are raised for sale مرغداری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

ارین [اسم خاص برای زنان]

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

چندلایه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

علاوه بر معادل های قیدشده در بالا _____________________________________________ پری [نام خانوادگی] مثال: هیوبرت پَری Hubert Parry

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: [جاده] دردار، دروازه دار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از Wiktionary: table scrap ( plural table scraps ) The remaining meagre portion of a meal. ( idiomatic ) Meagre remnants of anything ته ماند ...

پیشنهاد
٢

فقرا و اغنیا داراها و ندارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: داراها اغنیا کشورهای غنی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

به نقل از هزاره: 1. مطمئن شدن ( از /که ) ، خاطرجمع شدن ( از/که ) ، اطمینان حاصل کردن ( از/که ) 2. کاری کردن که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: ( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

به نقل از هزاره: قرار بودن قصد داشتن مثال از هزاره: They are to be married آنها قرار است/قصد دارند ازدواج کنند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از هزاره: ( پزشکی ) شکستگیِ همراه با زخم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ادامه، به نقل از هزاره: 1. [محل سکونت و غیره] مجتمع، کوی 2. حیاط، محوطه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

به نقل از هزاره: 1. ( رسمی ) ترکیب کردن، ساختن، درست کردن؛ [مواد] آمیختن، مخلوط کردن 2. [دعوا، بدهی و غیره] مصالحه کردن سرِ، توافق کردن سرِ، کنار آمد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: به طور متوسط روی هم رفته،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: به طور متوسط روی هم رفته،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: از حد متعارف بالاتر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: از حد متعارف پایین تر بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: در کل با در نظر گرفتن همه ی جوانب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

به نقل از هزاره: 1. به صورت کامل، به صورت یکپارچه 2. در کل، کلاً، همگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از هزاره: تا حدِ تا اندازه ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

به نقل از هزاره: تا حدی تا اندازه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به نقل از هزاره: تا حدی که چندان که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: تا حدی تا اندازه ای

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به نقل از هزاره: تا چه حد تا چه اندازه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به نقل از هزاره: تا حد زیادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

If you say that something may well happen, you mean that it is likely to happen: She may well not want to travel alone احتمالاً ممکن است احتمال دارد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: نشانه ی بد بودن از آینده ی بد خبر دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از هزاره: نشانه ی خوب بودن مژده دادن از

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به نقل از هزاره: نشانه ی چیزی بودن خبر دادن از پیشگویی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از thefreedictionary . To rephrase something; to express something in a different way. This is a set phrase, so the verb is not conjugated م ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از thefreedictionary . To rephrase something; to express something in a different way. This is a set phrase, so the verb is not conjugated م ...