پیشنهادهای غزال سرخ (١,٣٧١)
سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی ( انگلیسی: Organisation for Economic Co - operation and Development یا OECD ) سازمانی است بین المللی، دارای ۳۵ عضو، که ...
به نقل از Stack Exchange Network: In general when a person say or write "I would argue" it means that the person thinks that what s/he says is true, ...
پیشرفت کردن پیشروی کردن جلو رفتن به پیش رفتن موفق شدن
به نقل از Phrase Mix Where something "stands" means what its current situation or status is. We use this expression to talk about the . progress of ...
به نقل از هزاره: 1. مُعین، مقرر، معلوم، موردِ تؤافق 2. مفروض، فرض شده 3. با در نظر گرفتنِ، با توجه به
به نقل از هزاره: فقر بینوایی بی چیزی تهیدستی
شهروند عادی شهروندی معمولی شهروند ساده
به نقل از ویکیپدیای فارسی: آپر ایست ساید ( بخش شرقی بالایی ) یکی از محلات معروف در منهتن نیویورک است. این محله بین سنترال پارک و ایست ریور واقع است. ...
به نقل از هزاره: 1. ( جغرافی ) برون بوم، منطقه ی بسته، سرزمین محصور، قلمروی بسته 2. ( مجازی ) جزیره
به نقل از هزاره: پهلوی هم بغل هم خودمانی به نقل از آکسفورد: close together مثال: "they lived cheek by jowl in a one - room flat"
جرم خشونت آمیز
به نقل از هزاره: به همین منوال به همین شکل به همین صورت
به نقل از هزاره: به همین منوال به همین شکل به همین صورت
به نقل از هزاره: ( رسمی ) 1. چون که، از آنجا که، زیرا که 2. تا آنجا که، تا آنجایی که
به نقل از هزاره: 1. مطمئن، خاطرجمع؛ متقاعد، مجاب 2. مؤمن، معتقد، باایمان، پروپاقرص، دوآتشه
به نقل از هزاره: تعادل خود را از دست دادن اختیار خود را از دست دادن عقلِ خود را از دست دادن
به نقل از هزاره: خودبینانه خودخواهانه مغرورانه با خاطرجمعی با بی خیالی
به نقل از هزاره: 1. [رفتار] خودبینانه، خودخواهانه، مغرورانه، خودپسندانه؛ [شخص] ازخودراضی، خودبین، خودخواه، خودبین، غرّه 2. بامحبت، مهربان، حاضربه خدم ...
به طرز خطرناکی به شکل خطرناکی به گونه ی خطرناکی به نقل از هزاره: به طور خطرناکی به طرز مخاطره آمیزی به طور وخیمی
به نقل از MERRIAM - WEBSTER: in a low or very unimportant position مثال: The team finished the season at the bottom of the pile به نقل از هزاره: ...
به نقل از MERRIAM - WEBSTER : : in a high or very important position مثال: With this promotion, he will be at the top of the pile به نقل از هزاره: ...
به نقل از هزاره: علت اساسی علت ریشه ای علت بنیادین
به نقل از هزاره: الزاماً ضرورتاً ناچار ناگزیر لاجرم
به نقل از هزاره: [قانون، مقررات] به موقعِ اجرا درآمدن، لازم الاجرا شدن [بلیت] معتبر شدن، اعتبار یافتن
به نقل از هزاره: 1. مؤثر، کارا، کارآمد، کارگر، کاری، اثربخش 2. گیرا، چشمگیر، خیره کننده، برجسته 3. واقعی، حقیقی، فعلی، موجود، حاضر، حی و حاضر 4. ( نظ ...
به نقل از هزاره: تأثیر کمی بر چیزی داشتن
حاشیه[ی کتاب، دفتر و غیره]
به نقل از هزاره: زمین نیمه بایر زمین نیمه کشاورزی زمین کم محصول
حاشیه نگاری ها به نقل از هزاره: حواشی
قدرت در چیزی یا بر کسی نفوذ در کسی یا چیزی
به نقل از Merriam - Webster: 1 : a field for various games especially : the part of a field officially marked off for play 2 : a set of conditions ...
به نقل از Oxford Languages: long ago گذشته ی دور خیلی وقت پیش آن قدیم ها
یلنا [اسم زنانه]
گریکوری [اسم کوچک مردانه]
The origin of Riccadonna is the Italian language. Riccadonna is a form of the name Ricadonna. . . . Riccadonna is not popular as a baby girl name. It ...
به نقل از: Oxford Languages a topic or issue that is highly charged emotionally or politically مثال: "the hot - button issue of nuclear waste dispos ...
به نقل از: Oxford Languages a topic or issue that is highly charged emotionally or politically مثال: "the hot - button issue of nuclear waste dispos ...
به نقل از هزاره دلمشغول کردن ذهنِ . . . را به خود کردن حواسِ . . . را پرت کردن فکر و ذکر . . . را به خود مشغول داشتن پریشان کردن نگران کردن
شرق شناسی مطالعات شرقی
به نقل از هزاره: 1. خوشبختی، سعادت، بهروزی؛ رفاه، آسایش؛ ثروت 2. رونق، رواج، ترقی، پیشرفت
به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پشتیبان 2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ
به نقل از هزاره: 1. طرفدار، حامی، پشتیبان 2. به نفعِ، به سودِ؛ [چک] در وجهِ، به نامِ
به نقل از هزاره: از کسی/چیزی خسته شده بودن حالِ ( کسی ) از کسی/چیزی به هم خوردن حالِ ( کسی ) از دست کسی/چیزی گرفته بودن
به نقل از هزاره ( محاوره ) 1. دمغ، بی دل و دماغ، تولب، پکر 2. خسته، بیزار
برای صحبت کردن در این باره بسیار زود است
به نقل از هزاره: 1. انطباق با جامعه، سازگار کردن با جامعه، آشناسازی با جامعه، جامعه پذیری 2. سوسیالیستی کردن
به نقل از هزاره: زارع برزگر کشتکار کارگر مزرعه کارگر کشاورزی
دو معادل به نقل از هزاره که اینجا قید شده: فراگرفتن، درنوردیدن
به نقل از هزاره: 1. تصویر؛ نقاشی، طرح؛ تابلو؛ عکس؛ چهره، پرتره 2. مظهر زیبایی، جلوه ی زیبایی؛ چیز تماشایی، چیز دیدنی 3. ( مجازی ) تصویر، توصیف؛ شرح 4 ...
خنثی کردن بمب