پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
دست به گریبان بودن با با. . . . دست و پنجه نرم کردن درگیر . . . بودن درگیر بودن با
به نقل از هزاره: گرایش/میل به دور شدن/فاصله گرفتن از [گرایش به دور شدن از - میل به دور شدن از - گرایش به فاصله گرفتن از - میل به فاصله گرفتن از]
به نقل از هزاره: ترقی صعود افزایش بالا رفتن
به نقل از هزاره: عمل دفع تخلیه
به نقل از هزاره: بیرون رفتن شکم کسی کار کردن
به نقل از هزاره: 1. حرکت، جنبش، تکان 2. تغییر جا، تغییر محل؛ [کالا، سرمایه و غیره] انتقال؛ [نظامی] جابجایی، انتقال 3. ( در جمع ) حرکات، فعالیت ها، اَ ...
چن [اسم خاص مردانه چینی، کره ای]
امور بین الملل
به نقل از هزاره: 1. افسون، سحر، جادو 2. جاذبه، گیرایی، کشش، جذبه، جذابیت؛ فریبندگی، دلربایی 3. شیفتگی، کشش، دلبستگی، علاقه ی مفرط
به نقل از هزاره: 1. ناکامی، سرخوردگی، شکست 2. بی اثر ساختن، خنثی کردن، عقیم گذاردن
to combine the money of the individuals in a group ( in order to pay for something ) We clubbed together to buy him a new watch دنگ گذاشتن پول روی هم ...
بدون تعارف، رک و پوست کنده، صریحاً، به صراحت، بی پرده پوشی، بدون پرده پوشی، بی پرده، راست و مستقیم اینکه، [همه این معادل ها در حالت قیدی به ک ...
ماری ( اسم خاص مردانه ) نمونه: Andy Murray اندی ماری، تنیسور مشهور
جیمی ( اسم کوچک مردانه )
بهترین و گویاترین معادل: نقطه مطلوب
خبری گزارشی گزارشگری خبررسانی
یسپرسن ( اسم خانوادگی اسکاندیناویایی ) به نقل از ویکیپدیای انگلیسی: Jespersen is a Danish and Norwegian patronymic surname
take - up به نقل از هزاره: استقبال عامه میزان خرید اقبال عمومی
سخت کار کردن به شدت کار کردن
در حالی که در هنگامی که وقتی که همزمان که
نیمه ماراتن به نقل از ویکیپدیای فارسی: نیمه ماراتن یا نیمه ماراتون یک مسابقهٔ دو جاده ای است که در مسافت ۲۱ کیلومتر و ۹۷ متر و ۵۰ سانتیمتر برگزار می ...
دارای شهرت جهانی . . . که در جهان مشهور است نامدار جهانی جهان آشنا
دوران پسا آپارتاید دورانِ مابعدِ آپارتاید عصر پساآپارتاید دوره ی پس از لغو آپارتاید
بازنمایی بازنمود
to act in a way that shows others how to act مثال: . When it comes to hard work, she chooses to lead by example الگوی دیگران بودن همچون الگوی دیگر ...
تربیت کردن بچه ها بزرگ کردن بچه ها پرورش دادن بچه ها
نیروی کار فعال Working people between the ages 25 to 54 are typically referred to as “prime - age” workers, meaning most are old enough to be finish ...
مراقب مسئول مراقبت کسی که [از کودکان، بیماران، سالمندان، غیره] نگهداری می کند
. a person who earns money to support their family, typically the sole one "when Roland's grant ran out, Val became the breadwinner" نان آور
سنتاً به حکم سنت طبق سنت مطابق سنت به طور سنتی از قدیم از قدیم الایام از دیرباز
مسئله عمیق تر است. مشکل عمیق تر است. مسئله اساسی تر است. مشکل اساسی تر است.
خود را به رخ کشیدن _________________ به نقل از هزاره: خود را مطرح کردن خود را نشان دادن
[مخفف] مدیر اجرایی ارشد
to get everything one wants Achieve two mutually exclusive objectives, as in Bill wants to have it both ways - to enjoy Christmas at home and to tra ...
1 - to do anything in your power to make a project succeed 2 - to make something work properly مثال : - . We have to complete this work by tomorrow ...
به نقل از هزاره: ( محاوره ) نانت تو روغن است! غصه ی آینده را نخور! !you're made
به نقل از هزاره: فرصت طلبی کردن رنگ عوض کردن به هر سازی رقصیدن
به نقل از هزاره: فرصت طلبی کردن رنگ عوض کردن به هر سازی رقصیدن
منظورم این است که به نظرم یعنی
به نقل از هزاره: خوب گفتی! کاملاً موافقم!
به نقل از هزاره: جالب توجه چشمگیر کنجکاوی برانگیز
به نقل از هزاره: 1. سیمان، سمنت، ساروج 2. چسب 3. [دندان] ساروج؛ ( دندانپزشکی ) آمالگام 4. سیمان ریختن، سیمان کردن، سیمان زدن 5. تحکیم کردن، محکم کردن ...
بر اساس توقعات زندگی کردن طبق انتظارات زندگی کردن طبق انتظارات رفتار کردن مطابق توقعات رفتار کردن
بر اساس توقعات دیگران رفتار کردن/زندگی کردن
بر اساس اصولِ [کسی: مثلاً خودم/خودت/خودش و غیره] زندگی کردن/رفتار کردن
فراخورِ شهرتش بودن مثال از فرهنگ هزاره: . He didn't live up to his reputation ترجمه از فرهنگ هزاره: به فراخور شهرتش زندگی نکرد. آنگونه زیست که شای ...
به نقل از هزاره: 1. [اصول، مذهب] طبق. . . زندگی کردن، اجرا کردن، عمل کردن به؛ [قول های خود] وفادار ماندن به 2. مطابق . . . رفتار کردن / زندگی کردن، ا ...
به نقل از هزاره: ( در آمریکا و اسکاتلند ) اسم کوچک
کم کاری کردن عملکرد ضعیف داشتن
to sound true مثال: . Her explanation didn't ring true درست به نظر رسیدن