پیشنهادهای غزال سرخ (١,٣٧١)
ماشین های توزیع شیر به نقل از هزاره: ( در بریتانیا ) وانتِ شیر
به نقل از آکسفورد: ( be openly at variance with ( what is usual or expected مثال: "a need to fly in the face of convention" به نقل از هزاره: 1. [قان ...
hot rod به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده
به نقل از هزاره: ( در آمریکا، عامیانه ) ماشینِ تقویت شده
به نقل از هزاره: بی اغراق حداقل چیزی که می شود ( درباره اش ) گفت
به نقل از هزاره: به این معنی که از این حیث که به نقل از آکسفورد: for the reason that مثال: "I was fortunate in that I had friends"
به نقل از:https://hinative. com It's that simple" indicates that whatever you were shown or told how to do is not very complicated or difficult" به ...
هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...
هنگام ویرایش، بارها با عبارت the state - of - the - art و ترجمهٔ نادرست آن ( وضعیت هنر ) روبه رو شده ام. این اصطلاح را زمانی به کار می برند که بخواهن ...
به نقل از ویکیپدیا: The state of the art refers to the highest level of general development, as of a device, technique, or scientific field achieved ...
1 —used to make a statement more forcefulI:that was one hell of a good fight 2 : very good: She's a hell of a player 3. very bad or difficult" We've ...
به نقل از هزاره: حداکثر کوشش خود را برای . . . کردن نهایت سعی خود را کردن که. . . خود را به آب و آتش زدن که
When you "push something to the limit", you make it work as hard as it can; often you make it work so hard that it breaks down or wears out. He has w ...
به نقل از هزاره: [دستگاه و غیره] کار کردن با
به نقل از هزاره: غیرقابل توضیح توضیح ناپذیر تبیین ناپذیر غیرقابل تبیین توجیه ناپذیر پیچیده بغرنج غیرقابل فهم
به نقل از هزاره: در اصل اساساً به ذات خود
به نقل از هزاره: 1. جن گیری، عزایم خوانی، استعازه، زارگیری 2. عزایم، دعا، تعویذ
به نقل از آکسفورد: done at the last possible moment, typically in desperation مثال: "Wilson levelled with a last - gasp try" لحظه آخری آخرین لحظه آخر ...
NAIL IT means "Achieve an Excellent Result". The term NAIL IT is used when something has been done perfectly. NAIL IT is "typically seen written in ...
به نقل از www. macmillandictionary. com : used for expressing disappointment that something has failed, has been lost, or has been destroyed مثال: . ...
به نقل از هزاره: با داد و هوار بیرون رفتن با قهر و غضب خارج شدن مثل تیر از تفنگ دررفتن
به نقل از The Free Dictionary: To leave angrily مثال ها: . When mom realized we weren't listening to her story, she stormed off . Don't just storm ...
به نقل از هزاره: ( تلویزیون ) متن رسان
به نقل از The Free Dictionary: To fail; to be ruined or destroyed; to be squandered or wastefully discarded مثال ها: . My father's company is now go ...
به نقل از Merriam - Webster. com Dictionary to change as conditions change به روز بودن به روز ماندن
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: پشیزی ارزش قائل نشدن برای هیچ اهمیتی ندادن به
به نقل از هزاره: ( محاوره ) شیطون / شیطونه می گه. . .
به نقل از هزاره: خود را موظف به انجام کاری دانستن موظف به انجام کاری بودن
به نقل از هزاره: خود را موظف به انجام کاری دانستن موظف به انجام کاری بودن
به نقل از کمبریج: informal. to be ready and able to start doing something that you planned مثال: . Once we get the computer installed we'll be in bus ...
معروف به. . . بودن مشهور بودن که ________به نقل از هزاره
به نقل از هزاره: مقدر بودن ( که )
به نقل از هزاره: 1. سرگرمی، تفریح، مشغولیت 2. [تئاتر، سیرک و غیره] برنامه، نمایش
مفرح جالب
به طرز سرگرم کننده ای به طور مشغول کننده ای به طور دلپذیری به طرز خوشایندی به طرزی لذتبخش ___________به نقل از هزاره
به نقل از هزاره: 1. سرگرم کننده مشغول کننده لذتبخش خوشایند دلپذیر 2. پذیرایی مهمانی
خبرنگار جنجالی عکاس سمج ________به نقل از هزاره
به نقل از هزاره: خبرنگار جنجالی عکاسیِ سمج
به نقل از The Free Dictionary: rude slang: . Extremely drunk to the point of being out of control or incomprehensible مثال: . It wasn't until we s ...
به نقل از میریام وبستر: ( British, informal impolite. : to make fun of or laugh at ( someone or something مثال: . He took the piss out of me about ...
به نقل از YourDictionary ( idiomatic ) Try or attempt ( something ) مثال: . I don't think it will work, but I suppose you could give it a shot به ...
به نقل از هزاره: رضایتبخش نبودن ارضاکننده نبودن قانع کننده نبودن
به نقل از هزاره: نامطلوب ناخوشایند بد
intoxicated with drugs or alcohol ( از مستی یا نئشگی ) توی فضا بودن تا خرتناق مست بودن تا خرتناق نئشه بودن پاتیل بودن ( از نئشگی ) سوت بودن
به نقل از مک میلان: an idea that shows great intelligence ایده ی خوب فکر بکر
به نقل از مک میلان: an idea that shows great intelligence ایده ی خوب فکر بکر
به نقل از میریام وبستر: a brilliant and successful idea or decision مثال: Deciding to relocate the company was a stroke of genius