پیشنهادهای غزال سرخ (١,٢٩٢)
به نقل از هزاره: به پایان رسیده به انتها رسیده در شرف نابودی
به نقل از هزاره: روی هم رفته، بر روی هم
به نقل از هزاره: هرچه بهتر
به نقل از هزاره: 1. تقریباً 2. به جز
به نقل از هزاره: 1. خسته، کوفته 2. درمجموع، روی هم رفته
به نقل از هزاره: بیشتر از، بیش از
به نقل از هزاره: سرهم، یکپارچه
به نقل از هزاره: ( محاوره ) هشیار، بهوش، با حواسِ جمع
به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان
به نقل از هزاره: ( برای جسد مرده، استخوان مرده ) دخمه، سرداب، استودان
به نقل از هزاره: اختیار مسئولیت تملک
به نقل از Longman Dictionary of Contemporary English: to have or include something as a permanent part مثال: Is your car fitted with an alarm داشتن ...
به نقل از هزاره [ساختمان] متروک [دستگاه] ازکارافتاده
به نقل از هزاره: 1. تمثیلی 2. ( ریاضی ) سهمی شکل، سهمی وار
ساختمان بلندمرتبه
پنل های خورشیدی صفحات خورشیدی سیستم های خورشیدی
به نقل از هزاره: 1. از درون مفجر شدن، ( در خود ) منفجر شدن، ( به درون ) ترکیدن، به درون متلاشی شدن، [تشکیلات، نظام و غیره] فرو ریختن، متلاشی شدن 2. [ ...
به نقل از هزاره: نفت خام نفت
به نقل از هزاره: 1. [ارقام، اعداد] بالغ شدن بر، سر زدن به، رسیدن به 2. برابر بودن با، هم ارز بودن با، همسنگ ِ . . . . بودن
اشتراک گذاری خودرو
خودروی اشتراکی
به نقل از https://www. tudelft. nl Urban fabric refers to the physical urban environment ( elements, materials, form, scales, density and networks ) ...
صنعت خودروسازی صنعت اتومبیل سازی صنعت خودرو
به نقل از هزاره: لعنت بر کسی
به نقل از هزاره: لعنت بر چیزی
به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن
به نقل از هزاره: به. . . مبتلا بودن دچارِ . . . بودن از. . . رنج بردن گرفتارِ . . . بودن
باتری های یون لیتیم
تریلیون هزار میلیارد
از رده خارج منسوخ منقضی
فراز و فرود افت و خیز ظهور و سقوط برآمد و فروکش اوج و حضیض فراز و نشیب
فناوری های تحول آفرین
به نقل از هزاره: 1. محصول، تولید، حاصل؛ بازده، میزان تولید 2. ( برق، کامپیوتر و غیره ) خروجی، برون داد
یک شبه ناگهانی
به نقل از thefreedictionary: Through and through; thoroughly; in every manner or respect مثال : !The fellow is stubborn to the backbone; he won't ev ...
به نقل از هزاره: 1. ( کالبدشناسی ) ستون فقرات، تیره ی پشت؛ ( مجازی ) ستون ( فقرات ) ، استخوان بندی، مایه ی استواری 2. ( مجازی ) بنیه، توان، استواری، ...
به نقل از:thefreedictionary To dedicate or devote oneself or something to some cause or goal مثال ها: . I'm impressed that the CEO gave of his mill ...
به نقل از هزاره: باز هم ادامه دادن باز هم بیشتر کردن
از پایین ترین نقطه از صفر از کف از پایین ترین حد
به نقل از thefreedictionary: chicken farm - farm where chickens are raised for sale مرغداری
ارین [اسم خاص برای زنان]
چندلایه
علاوه بر معادل های قیدشده در بالا _____________________________________________ پری [نام خانوادگی] مثال: هیوبرت پَری Hubert Parry
به نقل از هزاره: [جاده] دردار، دروازه دار
به نقل از Wiktionary: table scrap ( plural table scraps ) The remaining meagre portion of a meal. ( idiomatic ) Meagre remnants of anything ته ماند ...
فقرا و اغنیا داراها و ندارها
به نقل از هزاره: داراها اغنیا کشورهای غنی
به نقل از هزاره: 1. مطمئن شدن ( از /که ) ، خاطرجمع شدن ( از/که ) ، اطمینان حاصل کردن ( از/که ) 2. کاری کردن که
به نقل از هزاره: ( محاوره ) جدی، واقعی، اصلی
به نقل از هزاره: قرار بودن قصد داشتن مثال از هزاره: They are to be married آنها قرار است/قصد دارند ازدواج کنند.